تراز تجاری در توریسم
مترجم: مهدی نیکوئی* مدتها کسب درآمد ارزی به عنوان مهمترین مزیت گردشگری بینالمللی شناخته میشد. برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه کسب درآمد ارزی بسیار مهم است و گردشگری راهی برای به دست آوردن منابع مالی مورد نیاز جهت واردات کالاهای ضروری محسوب میشود. اهمیت نسبی توریسم از جنبه ارزآوری برای کشورهای توسعه یافته بسیار کمتر از کشورهای در حال توسعه است.
با این وجود، در بسیاری از کشورهای غربی دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی، گردشگری به عنوان عاملی تعیینکننده در توانایی پرداخت بدهیها شناخته میشد.
با این وجود، در بسیاری از کشورهای غربی دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی، گردشگری به عنوان عاملی تعیینکننده در توانایی پرداخت بدهیها شناخته میشد.
مترجم: مهدی نیکوئی* مدتها کسب درآمد ارزی به عنوان مهمترین مزیت گردشگری بینالمللی شناخته میشد. برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه کسب درآمد ارزی بسیار مهم است و گردشگری راهی برای به دست آوردن منابع مالی مورد نیاز جهت واردات کالاهای ضروری محسوب میشود. اهمیت نسبی توریسم از جنبه ارزآوری برای کشورهای توسعه یافته بسیار کمتر از کشورهای در حال توسعه است.
با این وجود، در بسیاری از کشورهای غربی دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی، گردشگری به عنوان عاملی تعیینکننده در توانایی پرداخت بدهیها شناخته میشد. در دهه ۱۹۶۰ فرانسه و بریتانیا تصمیم گرفتند که گذران تعطیلات شهروندان خود را در کشورهای خارجی محدود کنند. دلیل عمده این تصمیم پشتیبانی از تراز تجاری و به خصوص، حفظ ارزش پول ملی بود. روش اجرای کار چیزی شبیه سهمیه واردات گردشگری بود. تاثیر این اقدام برای برخی از مقاصد گردشگری میتواند بسیار جدی باشد (همانگونه که سواحل بلژیک از این تصمیم بریتانیا و فرانسه در سال ۱۹۶۷ بسیار صدمه دیدند)، اما تاثیر کلی آن بر تراز تجاری برای کشورهای تولیدکننده نسبتا محدود است. برخی از دولتها نقش گردشگری بینالمللی را در ارزش پول ملی بیش از اندازه برآورد میکنند. برای درک بهتر نقش گردشگری در توانایی پرداخت بدهیهای بینالمللی، نیاز است که جایگاه این بخش در تراز تجاری تشریح شود. باید این موضوع روشن شود که گردشگری تنها بر حساب سفرها تاثیرگذار نیست.
ساختار تراز تجاری
تراز تجاری حسابی است که نشاندهنده تبادلات مالی یک کشور با دیگر کشورهای جهان است و جریانهای خروجی و ورودی کشور را نشان میدهد. در تراز تجاری ارزش تمامی کالاها، خدمات، عواید خارجی، بدهیهای سرمایهای (در روزهای پیشین)، طلای ورودی و خروجی و همچنین ارتباطات متقابل این عناصر مدنظر قرار میگیرند.
اولین قاعده ایجاد یک گزارش وضعیت تراز تجاری این است که هر تراکنش ثبت شده نشان دهنده ۲ ورودی با ارزشهای مساوی است. یکی از ورودیها نشاندهنده بستانکار (مقدار مثبت) است، در صورتی که دیگری نشاندهنده بدهکار (مقدار منفی) است.طبق اصول کار، مجموع تمامی بستانکاران ثبت شده برابر است با مجموع تمامی بدهکارهای ثبت شده و همچنین تراز خالص تمامی مقادیر گزارش برابر صفر است. البته در عمل، به کرات مشاهده میشود که این مقادیر تراز نیستند. دادههای تراز تجاری اغلب از منابع مختلفی گرفته و نتیجه آن میشود که حاصلجمع کل، بستانکار یا بدهکار شود (اشتباهات آماری). برای تراز کردن چنین گزارشی حساب دیگری با مقدار معکوس کسری یا مازاد به گزارش
اضافه میکنیم.
تراز تجاری (طبق استاندارد IMF یا صندوق بینالمللی پول) شامل ۲ بخش اصلی است:
۱. حساب کنونی، شامل کالاها، کالاهای نامشهود یا خدمات (مسافرت، حملونقل و سایر خدمات)، درآمد (جبران خدمات کارکنان، درآمد سرمایهگذاری) و انتقالهای کنونی.
۲. حساب مالی و سرمایهای که دربرگیرنده انتقال سرمایه و آرایش داراییها و تعهدات مالی، غیرمالی و غیرتولید است؛ شامل: حساب سرمایه (انتقالهای مهاجران، بخشش بدهی)، حساب مالی (سرمایهگذاری مستقیم خارجی، سرمایهگذاری مستقیم در کشور)، مجموع سرمایهگذاریها (داراییها، بدهیها)، حسابهای مالی غیراصلی، سایر سرمایهگذاریها و داراییهای رزرو.
همانطور که در بالا اشاره شد، به طور معمول یک بخش سوم و کم اهمیتتر نیز به نام اشتباهات آماری وجود دارد. به عنوان مثال به وضعیت تراز تجاری اسپانیا (به عنوان یک مقصد مرسوم گردشگری) میپردازیم. گردشگری در اسپانیا را میتوان مهمترین بخش از صادرات دانست؛ این صنعت در سال ۲۰۰۱ معادل ۷/۳۲ میلیارد دلار درآمد برای این کشور به ارمغان آورده و تراز تجاری گردشگری آن در سال ۲۰۰۱ و ۲۰۱۱ به ترتیب برابر با ۷/۲۶ میلیارد و ۶/۴۲ میلیارد دلار بوده و از این حیث نسبت به سایر کشورهای توریستپذیر پیشگام است. سفرها ۷/۱۸ درصد از کل صادرات کالاها و خدمات و ۷/۱۵ درصد از اعتبارات حسابهای کنونی این کشور را شامل میشوند. ۳/۱۰ درصد از تولید ناخالص داخلی اسپانیا از صنعت گردشگری حاصل میشود و حدود ۱۱ درصد از شاغلان کشور در این حوزه مشغول به کار هستند.
سهم توریسم از حساب صادرات کل کالاها و خدمات در کشورهای مختلف بسیار متغیر است. به عنوان مثال این نسبت برای قبرس ۳/۴۶ درصد، یونان ۴/۳۰، آلمان و هلند ۶/۲ و در ژاپن تنها ۷/۰ درصد است. تمامی کشورهای حاشیه دریای مدیترانه سهمی برابر با ۲/۸ درصد یا بیشتر را نشان میدهند؛ به همین دلیل تراز تجاری تمامی این کشورها مثبت است. این تراز برای ایالات متحده آمریکا نیز به نحو شگفتانگیزی مثبت است و دلیل آن تعداد زیاد سفرهای تفریحی و غیرکاری برآورد میشود.
*nikoueimahdi@gmail.com
ارسال نظر