زهرا حبیبی‌زاد

خلیج «هالانگ» که بخشی از ایالت «کوآنگ نین» در شمال شرقی ویتنام است، در سال ۱۹۶۲ میلادی از سوی دولت این کشور به منطقه‌ای حفاظت‌شده تبدیل شد. این خلیج دو بار از سوی یونسکو در فهرست میراث جهانی به ثبت رسیده است. بار اول در سال ۱۹۹۴ به‌خاطر چشم‌انداز بی‌نظیر و مشخصه‌های برجسته و زیبایی شناختی‌اش و بار دوم در سال ۲۰۰۰ به‌خاطر ارزش‌های علمی و ارتباط این منطقه با علم زمین‌شناسی. در همین راستا و به‌منظور حفاظت و مدیریت ارزش‌های آن بخش از خلیج هالانگ که در فهرست میراث جهانی ثبت شده است، سازمانی برای مدیریت منطقه در سال ۱۹۹۵ تشکیل شد.

این سازمان که بیش از ۱۵۰ کارمند داشت، بخشی از کارمندان و راهنمایان گردشگری را در غارها و جزیره‌ها و بخشی دیگر را به شهر هالانگ فرستاد تا تغییرات و تحولاتی را که در این محدوده رخ می‌دهد، کنترل کنند. همچنین تیمی متخصص و فنی، وظیفه تحقیق و توسعه را به‌عهده داشت که از سوی مراکز تحقیقاتی ملی و کشورهای دیگر حمایت می‌شد اما ویژگی‌های طبیعی، اقلیمی و تاثیرات انسان‌ها بر آنها و بالعکس هنوز بررسی نشده بود.

همچنین این منطقه دارای یک اثر دریایی فوق‌العاده عظیم و منحصربه‌فرد است که به یک‌باره با چالش‌هایی مانند توسعه صنعتی، شهری و استخراج معادن زغال‌سنگ که بیش از ۹۰درصد زغال‌سنگ ویتنام را تولید می‌کنند، مواجه بود. کم‌کم مدیریت منطقه و به‌دنبال آن ظرفیت پذیرش توریست در نواحی اطراف خلیج با محدودیت شدید مواجه شد؛ چرا که حجم افرادی که برای بازدید و اقامت کوتاه‌مدت از آن منطقه دیدن و حداکثر تقاضا برای منابع منطقه را طلب می‌کردند، کمترین بازده اقتصادی را داشت و نواحی‌ای که از میراث فرهنگی غنی بود، به روش سنتی اداره می‌شد و هیچ تعادلی بین نیاز به منابع طبیعی و توسعه اقتصادی وجود نداشت. عناصر صنعتی، بازرگانی، شهری، تاریخی و فرهنگی این ناحیه به‌صورت بخش‌های جداگانه‌ای مدیریت می‌شدند و با این سیستم حفاظت و توسعه منطقه با تعارضات مختلفی روبه‌رو شد. برای روشن شدن این شرایط بحرانی، طرحی داده شد تا از زوایای مختلف مسائل پیش‌آمده تحلیل و بررسی شود. در نهایت با توجه به تحلیل موقعیت‌های خاص منطقه، شرایط نامطلوب منطقه شناسایی شد که دگرگونی محیط زیست به‌دلیل فعالیت‌های معادن زغال‌سنگ؛ تخلیه فاضلاب، آب‌ها و مواد زائد نواحی شهری؛ تاثیرات مضر آلودگی آب و خاک بر سلامت افراد محلی؛ نبود طرحی برای روشن ساختن تعارضات توسعه؛ نبود برنامه‌ای مناسب برای حل شکاف رقابت‌های صنعتی؛ نبود امکانات برای تصفیه و پاک‌سازی آلودگی‌های وسیع شهری و صنایع کارخانه‌‌ای و کمبود بناهای مناسب شهری از آن جمله بودند. به‌دنبال این مشکلات، علاقه گردشگران برای بازدید به سردی گرایید. اوضاع محیطی خلیج هالانگ همچنان وخیم‌تر شد و هیچ سرمایه‌گذاری قابل‌قبولی برای به‌روز کردن ساختار آن و سیستم‌های مدیریتی جاری انجام نگرفت و در مجموع توسعه پایدار منطقه و حفظ ارزش‌های میراث فرهنگی با هم در تضاد بودند. سرانجام برای رسیدگی به تضادهای اشاره‌شده یعنی حفاظت در برابر توسعه منطقه، گروه‌های صاحب سهم و مقامات محلی «کوانگ نین» در جولای ۲۰۰۰ جلسه‌ای رسمی تشکیل داده و به این نتیجه رسیدند که باید مسائل منطقه را براساس چارچوب‌های فلسفی اکوموزه ببینند.

حل تضادهای حفاظت و توسعه

در نهایت، ایجاد اکوموزه راه‌حلی برای حل تضادهای حفاظت و توسعه شناخته شد. دست‌اندرکاران در بررسی‌های صورت گرفته به این نتیجه رسیدند که ایجاد درآمد از صنعت گردشگری، ایجاد شغل و کاهش تمرکز دارایی ضروری است و خلیج تنها در صورتی می‌تواند جوابگوی این حجم باشد که زیرساخت‌ها را به منطقه‌ای فراتر از محدوده میراث جهانی ببرد؛ توسعه آشکار ظرفیت سازمان مدیریت خلیج نیز یکی دیگر از ضروریات مورد توافق بود. همچنین اکوموزه با استقرار مشارکت مردم، به‌طور موثری می‌توانست موجب کاهش مشکلات در زمینه ناهمبستگی اجتماعی و افزایش فقر گروه‌های آسیب‌پذیر ‌شود و با روش‌های مستقیم و غیرمستقیم، شغل‌هایی را بر مبنای علایق افراد فقیر ایجاد کند. از سوی دیگر، ایجاد اکوموزه تاثیر قابل‌ملاحظه‌ای بر افزایش آگاهی عمومی درباره اهمیت حفاظت از میراث داشت و روابط و مشارکت‌های غیرمستقیم را امکان‌پذیر ساخت و فرصت‌های متعددی را برای کشف همکاری‌های درون‌بخشی پیشنهاد داد. به دنبال راه‌اندازی این اکوموزه، توجه مردم منطقه به اهمیت فرهنگ، تاریخ و میراث باقی‌مانده هالانگ که پیش از آن نسبت به آن بی‌اعتنا بودند جلب شد. مطالعات مربوط به توسعه اکوموزه و بررسی آمارها ثابت کرد به‌خصوص در نواحی روستایی جمعیتی وجود دارد که به‌دنبال فرصت‌های جدید است و این جمعیت می‌تواند داوطلب اصلی روبه‌رو شدن با مشاغل و بازارهای جدید باشد.

آورده‌های اکوموزه برای مردم محلی

برای مردم بومی جدا از غرور و افتخاری که به‌خاطر تاسیس اولین اکوموزه ویتنام نصیب مردم محلی می‌شود، این طرح منفعت‌های بسیاری را برای آنان به همراه دارد. اکوموزه به صورت مستقیم و غیرمستقیم برای آنها فرصت‌های شغلی و انگیزه‌های بسیاری را فراهم می‌کند و می‌تواند بازار خوبی برای عرضه صنایع‌دستی و تولیدات بومی‌شان باشد و در مجموع اقتصاد محلی منطقه را رشد دهد. آنان که کاملا سنتی زندگی می‌کردند، خود به منبعی پویا تبدیل شدند؛ البته با این شرط که باید برای بهبود شغل یا قایق خود و ارتقای مهارت‌های خود و تبدیل شدن به نگهبانان فرهنگ و میراث زنده خلیج، حمایت مالی شوند. همچنین در مدارس به کودکان آموزش‌های رایگان ارائه می‌شود تا آنان نیز بتوانند در مواقع لزوم مشارکت اصولی داشته باشند.

منبع: کتاب اکوموزه، انسان و بوم