ابوالفضل صیامیان گرجی
دانش‌آموخته کارشناسی ارشد مدیریت گردشگری

در معنای سنتی و تاریخی گردشگری مذهبی عبارت است از؛ سفری فیزیکی در جست‌وجوی حقیقت و در جست‌وجوی آنچه مقدس و مبارک است، اما آنچه که امروز از آن به‌عنوان گردشگری مذهبی یاد می‌شود گونه‌ای از گردشگری است که شرکت‌کنندگان در آن دارای انگیزه‌های مذهبی (منحصرا زیارت یا به‌صورت ترکیب از سایر انگیزه‌های زیارت و سیاحت) هستند که این انگیزه آنها را به سفر به اماکن مقدس، حضور در رویدادهای مذهبی، شرکت در نمایشگاه‌ها و مسابقات با محتوای دینی و مذهبی تشویق و ترغیب یا وادار می‌سازد. در همین حال، متفاوت بودن هدف و انگیزه‌ از سفر در بستر مذهب و فضاهای مذهبی سبب شده اندیشمندان جامعه‌شناسی گردشگری نظرات مختلفی پیرامون معرفت‌شناسی این پدیده جغرافیایی ارائه دهند که این نظریات را می‌توان در دو دسته تمایز بین گردشگر و زائر و عدم تمایز طبقه‌بندی کرد.

تمایز بین گردشگر و زائر

مطابق این دیدگاه بین زائر و گردشگر از سه منظر می‌توان تفاوت قائل شد:

۱- زائر-گردشگر؛ کنش‌های اجتماعی معطوف به ارزش و معطوف به هدف: زائر برای رسیدن به مقصود سختی راه و هزینه سفر را به جان می‌خرد و هرآنچه که در مسیر به‌عنوان مانع جلودارش شود به کنار می‌زند و برآن غلبه می‌کند تا به هدفی ارزشمند که از دیدگاه عقلانیت ابزاری خالی از هرگونه «سود مادی و دنیوی» است، دست یابد. طبق این دیدگاه هرچه سفر سخت‌تر، چالشی‌تر و پرمشقت‌تر باشد، لذت رسیدن به مقصد و دیدار از مقصود برای زائر زیباتر، دلچسب‌تر و با‌ارزش‌تر است. بنابراین عمل سفر به قصد زیارت، امری معطوف به ارزش و غیرمادی است، اما در مقابل کنش گردشگر معقول، حساب‌شده براساس سود و زیان شخصی (اقتصادی، اجتماعی و...)، معطوف به هدف مادی/ دنیوی است.

۲- زائر، گردشگر دو مفهوم برخاسته از دو سبک زندگی: زائر پس از بازگشت از زیارت در خرده فرهنگ خود از منزلت اجتماعی بالاتری برخوردار و القاب ارزشمند تازه‌ای به او نسبت داده می‌شود. حتی نحوه بدرقه و پیشواز مسافران مقاصد مذهبی متفاوت است. از طرف دیگر عمل زیارت مستلزم اجرای مناسک خاصی است که گاه این مناسک سخت و طاقت فرسا می‌شود. همچنین انجام سفر در مناسبت‌های خاص به بارِ کیفی این سفرها به شدت می‌افزاید، اما در مقابل ارزش سیاحت به قصد تفریح و سرگرمی به لحاظ «کیفیت ارزشی» که به آن نسبت داده می‌شود با سفر زیارتی قابل قیاس نیست؛ چرا که گردشگر بدون رنج و آلام خاصی، فعالیت‌های تفریحی-سیاحتی خود را انجام می‌دهد و به دنبال تثبیت موقعیت اجتماعی خویش است.

۳- زائر، گردشگر؛ هویت‌های گفتمانی متفاوت: با گذر زمان گفتمان‌های موجود برای تعبیر پدیده‌ها دچار تغییر و دگرگونگی می‌شوند. بر این اساس سفر برای زیارت و گردشگری کردارهای گفتمانی مبتنی بر اپیستمه‌ها یا صورت‌بندی‌های دانایی متفاوت هستند که پیرامون هرکدام از این مفاهیم، ذهنیت‌ها، معناها و گفتمان‌های مختلفی برای تبیین و توصیف آنها شکل می‌گیرد. به عبارت دیگر، گفتمانی که به زائر همچون یک هویت معنا می‌بخشد، حول دال مرکزی ایمان، باور و اعتقاد مذهبی سامان یافته و آنچه پیرامون مفهوم زائر در ذهنمان شکل می‌گیرد ولیمه دادن، حلالیت طلبیدن، طلب دعا و شفاعت کردن و... است. گفتمانی هم که به هویت گردشگر معنا می‌دهد، حول دال مرکزی لذت و منفعت فردی شکل گرفته است که مفاهیمی همچون فرار از زندگی ماشینی، رهایی از استرس و کاهش تنش، آسایش، لذت بردن از مناظر و... پیرامون آن در ذهنمان نقش می‌بندند.

عدم تمایز و تفاوت

طبق این دیدگاه، زائر و گردشگر به لحاظ ساختاری و مکانی یکی هستند یا از عناصر یکدیگر تشکیل شده‌اند و اینکه برخی این دو مفهوم را جدای از یکدیگر می‌پندارند از عدم آگاهی کافی آنها نشأت می‌گیرد. همچنین طبق این دیدگاه انگیزه سفر نقشی در تعریف گردشگر یا معنای گردشگری ندارد؛ بر همین اساس یک زائر، گردشگری است که با انگیزه‌های معنوی و مذهبی سفر می‌کند. طرفداران این دیدگاه معتقدند گردشگران افرادی‌لذت‌گرا نیستند که هدف‌شان تنها سرگرمی و کسب لذت در مقصد باشد و بیان می‌کنند این دیدگاه سطحی‌نگرانه و غیرمعقول است. از طرف دیگر، هم زائر و هم گردشگر از ارکان گردشگری نظیر زیرساخت‌های حمل و نقل، اقامت، غذا و...استفاده و زائران هم مانند گردشگران در فعالیت‌های عادی گردشگری شامل خرید کردن، لباس پوشیدن و... شرکت می‌کنند. ازجمله معروف‌ترین نظریات موجود در تبیین این دو مفهوم، نظریه طیف گردشگری مذهبی اسمیت (1992) است که طبق آن گردشگران و زائران دو گروه جدا نیستند. بلکه دو مفهوم‌اند در دو سر یک طیف.

بی‌تردید مراسم، آیین‌های مذهبی، فضاها و مکان‌های دینی و مقدس ارتباط‌دهنده مذهب و گردشگری هستند که هم زائران و هم گردشگران را به سوی خود می‌کشانند. پیچیدگی و چندبعدی بودن این عوامل به خوبی نشان می‌دهد که تحقیقات بیشتری پیرامون مساله زائر-گردشگر نیازمند است. اما آنچه مسلم است افزایش شمار گردشگران در فضاهای معنوی و مقدس ادیان است و این موضوع توجه مدیران و سیاست‌گذاران مقاصد مذهبی برای مدیریت خدمات و تقاضا و بررسی اثرات، پیامدها و کارکردهای گردشگری مذهبی را دوچندان ضروری کرده است؛ امری که علی‌القاعده در کشور ما نیز در مثلث شهرهای مذهبی ایران یعنی مشهد-قم-شیراز اجتناب‌ناپذیر است.