حجت‌الله مرادخانی/ پژوهشگر و مدرس دانشگاه

اقتصاد خلاق ازجمله مفاهیم نوظهور در قرن ۲۱ است که با وجود سابقه کم، توانسته نفوذ قابل‌توجهی در جوامع امروز دنیا پیدا کند. این مفهوم بیانگر رویکردی نوین در عرصه‌های اقتصاد، فرهنگ و صنعت است که در تلاش است تا با ایجاد کردن پیوند و تعاملی دوسویه میان این حوزه‌ها، ارزش اقتصادی محصولات فرهنگی و فکری را به مثابه تولیدات ارزشمند بشری در قرن حاضر نشان دهد. همان‌گونه که پیدا است با اندکی تامل می‌توان دریافت عرصه اقتصاد خلاق به‌دلیل پیوند مستقیم با تنوع فرهنگی جوامع، بسیار گسترده است و از آثار هنری مختلف گرفته تا نرم‌افزار، بازی‌های رایانه‌ای، صنایع‌‌دستی، موسیقی، کتاب و خدمات پژوهشی را شامل می‌شود. این تنوع گسترده بی‌تردید گردش مالی چشمگیری را هم در پی خواهد داشت که به گواه آمار منتشر شده از سوی مراجع مهمی ‌مانند بانک جهانی، ارقام آن هر سال سیری صعودی دارد.

خاستگاه

پایه‌گذاری اصطلاح اقتصاد خلاق را به جان‌هاوکینز، اندیشمند انگلیسی نسبت می‌دهند. وی در ابتدای قرن ۲۱ این اصطلاح را مطرح کرد. به‌طور کلی در تعریف اقتصاد خلاق چنین می‌توان گفت: این مفهوم گسترده اقتصاد مربوط به حوزه‌ها و صنایعی مانند تبلیغات و بازاریابی، صنایع‌دستی، معماری، تولید نرم‌افزار، خدمات کامپیوتری، فناوری اطلاعات، طراحی مد، گرافیک، حوزه انتشارات، موزه، گالری‌های هنری، هنرهای نمایشی، هنرهای تجسمی، موسیقی، فیلم، عکاسی، تلویزیون و رادیو و... را شامل می‌شود.

این عرصه جدید با تمرکز بر فعالیت‌های متنوع فرهنگی و غیرفرهنگی که با خلاقیت و نبوغ انسانی در ارتباط است درصدد است تا یک بخش اقتصادی توانمند و فراگیر در دنیا شکل دهد و بسیاری از محدودیت‌ها و چالش‌های شیوه‌های قبلی را پشت سر بگذارد؛ چراکه در اقتصاد خلاق مبنای سرمایه‌گذاری بر پایه فکر و خلاقیت انسان‌ها است که در قالب‌های مختلفی بروز می‌یابد. ‌هاوکینز در همان ابتدا بررسی‌های جامعی درباره ارزش کلی این اقتصاد صورت داد و برآوردهای به‌دست آمده توسط وی در سال ۲۰۰۱-۲۰۰۰ میلادی رقمی‌بالغ بر ۲۲ تریلیون دلار در سراسر دنیا بود که این رقم در عین حال با نرخ رشد سالانه حدود ۵ درصد نیز همراه بوده است.

این آمار چشمگیر به خوبی بیانگر قابلیت‌های بالای اقتصاد خلاق و حوزه‌های مختلف مربوط به آن است. این تحلیل‌ها و برآوردهای صورت گرفته در ابتدای قرن بیست و یکم شرایطی فراهم آورد تا کشورهای مختلف به‌ویژه کشورهای پیشرفته برنامه‌ریزی جدی برای رونق این عرصه داشته باشند؛ زیرا عرصه‌های مختلف اقتصاد خلاق بنابر ویژگی‌ها و ماهیتشان ظرفیت بالایی برای حرکت جوامع به سوی توسعه پایدار را دارا است و از سویی منابع و مواد اولیه مورد استفاده آنها مانند دیگر صنایع موجود دارای محدودیت نیست و تولیدات آنها نیز آسیب‌ها و ضایعات زیست محیطی مانند گازهای گلخانه‌ای صنایع سنگین را ندارد.

همچنین باید افزود که این عرصه از اقتصاد به‌دلیل تاکید بر خلاقیت و ایده‌های تازه، زمینه را برای رونق بیش از پیش محصولات فرهنگی در معنای وسیع آن ایجاد کرده است. موقعیتی که در کنار تاثیرات اقتصادی آن، امکانی فراهم آورده تا شهروندان بیش از گذشته در معرض آثار هنری و فرهنگی و تولیدات این عرصه‌ها قرار گیرند.

پتانسیل ایران

رشد فزاینده اقتصاد خلاق در دنیا و افزایش ارزش مالی آن سبب شده تا کشورهای مختلف برای افزایش سهم اقتصاد خلاق را در تولید ناخالص داخلی خود افزایش دهند. در حال حاضر کشورهای پیشرفته و نیز کشورهای در حال توسعه مانند منطقه آسیای جنوب شرقی در این حوزه ورودی جدی و نسبت به آن اهتمام بالایی دارند. این در حالی است که در کشور ما با وجود ظرفیت‌های بسیار بالا در زمینه شکل گیری و رونق اقتصاد خلاق، هنوز در ابتدای راه قرار داشته و نتوانسته از این گردش عظیم سرمایه در دنیای امروز، سهمی هرچند ناچیز به خود اختصاص دهد. اهمیت و ضرورت اقتصاد خلاق در دنیای امروز از یکسو و نیز منابع انرژی رو به اتمام کشور ما از سوی دیگر واقعیاتی هستند که بر اساس آن ما ناچاریم به این عرصه ورود پیدا کنیم. در این شرایط وضعیت در سرزمین‌هایی مانند ایران که از ظرفیت‌های بالایی برای بروز و توسعه صنایع خلاق و فرهنگی برخوردارند، مطلوب‌تر خواهد بود؛ چراکه در کشور ما به‌دلیل تنوع چشمگیر فرهنگی و قابلیت‌های ارزنده برای توسعه گردشگری، می‌توان زمینه بسیار مساعدی برای رشد و توسعه فراگیر اقتصاد خلاق فراهم آورد؛ این در حالی است که در بسیاری از برنامه‌ها و سیاست‌گذاری‌های اعلام شده از سوی مسوولان دولتی ایران در دوره‌های مختلف، همیشه تاکید بر اقتصاد جایگزین نفت یکی از شعارها و برنامه‌های اساسی بوده است. حال آنکه با نگاهی به ظرفیت‌ها و امکانات صنایع فرهنگی و خلاق در ایران، پر واضح است که اقتصاد خلاق از مهم‌ترین گزینه‌ها برای کنار زدن سیطره نفت بر اقتصاد کشور ما است. چنانچه نهادهای تصمیم‌ساز و برنامه‌ریز کشور در برنامه‌های میان‌مدت و بلندمدت خود نسبت به زمینه‌سازی برای توسعه اقتصاد خلاق اقدامات اصولی صورت دهند، می‌توان انتظار داشت ما نیز چون کشورهای توسعه یافته بتوانیم از نتایج و تاثیرات آن بهره‌مند شویم. به هر صورت امید است که سازمان‌ها و نهادهای عرصه اقتصاد و فرهنگ با پیوند و ارتباط بین فعالیت‌ها و برنامه‌های خود، زمینه‌ای را مهیا سازند تا بسترهای مقدماتی و اولیه برای ظهور اقتصاد خلاق و رونق صنایع فرهنگی در ایران شکل گیرد؛ تلاشی عاقبت‌اندیشانه که می‌تواند نسل‌های آینده کشور ما را در شرایطی مطلوب قرار دهد.