نویسنده: دالن جی. تیموثی و جیان پی. نیاوپان

مترجم: دکتر اکبر پورفرج، جعفر باپیری

هرگونه درکی از خلق یک مقصد، مستلزم قرار دادن تکوین بازنمود آن مقصد در بافت مصرف و تولید مکان‌ها و به‌طور اخص، شامل شیوه‌ای است که به وسیله آن مکان‌ها درون سیستم قرار گرفته‌اند که نه‌تنها امکان مبادله اقتصادی را فراهم می‌کند، بلکه کالایی‌سازی فرهنگ و میراث را نیز به‌عنوان وسیله‌ای برای تسهیل انباشت سرمایه درون سیستم ممکن می‌سازد. چنین مسائلی برای گردشگری میراث اهمیت دارند، زیرا مفهوم‌سازی‌های میراث هم در درون یک فرهنگ و هم از بیرون آن، تحت‌تاثیر توقعات بازار بیرونی و ادراک افراد از آنچه میراث یک مکان یا اجتماع خاص را می‌سازد، شکل می‌گیرد.

 

 

اقیانوس آرام، یکی از مناطقی است که گردشگری شکل گرفته در پیرامون آن تا حدود زیادی تحت تاثیر بحث‌های میراثی است. در کشورهای اقیانوس آرام که دارای سوابق تاریخی خاصی از دوران‌های استعمار، پسا استعمار و استعمار نوین هستند، تکه‌ها و رشته‌های متفاوتی از میراث و هویت وجود دارد که برخی از آنها از خود مردم اقیانوس آرام نشأت می‌گیرد و برخی دیگر نیز ریشه در تدوین بیرونی فرهنگ اقیانوس آرام دارد. این کشورها با توجه به نیاز به متنوع‌سازی پایه‌های اقتصادی، افزایش توقعات اجتماعی و فشارهای روزافزون جمعیتی، برای توسعه صنایع خدماتی همچون خدمات مالی و گردشگری، به‌عنوان عوامل مهمی برای رشد اقتصادی و اشتغال‌زایی اهمیت فراوانی قائل هستند.همچنین سازمان گردشگری اقیانوس آرام جنوبی، فرهنگ و میراث را جزو عناصر مهم پیشبرد گردشگری منطقه تلقی می‌کند.

جنبه‌های میراثی اقیانوس آرام

کشف اقیانوس آرام توسط اروپاییانی که به سوداگری و فعالیت‌های امپریالیستی مشغول بودند عاملی حیاتی در تصویرسازی‌های بیرونی از آن به‌عنوان مکانی خیال‌انگیز و اسرارآمیز بود؛ به این وسیله توقعات و انتظارات بسیار زیادی در مورد آنچه میراث اصیل اقیانوس آرام است شکل گرفت. از سوی دیگر روابط تجاری اولیه با هند و جزایر اسپایس از مجموعه الجزایر اندونزی، نقطه شروعی برای خلق تصویری با مضمون «غریب و اسرارآمیز» بود. حکومت و موسسات تجاری چنین تصویرهایی را رواج دادند تا افراد را به سکونت در آنجا تشویق کنند. این ترویج اولیه تصویر یک زندگی بهتر در این جهان، چنان قدرتمند بود که تا به امروز نیز تداوم دارد؛ حداقل در اروپا و آمریکای شمالی و در وعده وعیدهای تبلیغاتی گردشگری توانایی گردشگری در برانگیختن چنین تصاویر محرکی نباید تعجب‌آور باشد. اصطلاح «فردوس» تا دهه ۱۸۵۰ به‌دلیل منافع تجاری برای این جزایر استفاده می‌شد و بعدها در قرن ۲۰ نیز در پی یکسری نمایش‌های رسانه‌ای از این جزایر و سایر نقاط اقیانوس آرام، استفاده و تقویت شد. شبکه کشتیرانی‌ای که در مسیرهای باستانی مهاجرت و بازرگانی اقیانوس آرام جنوبی فعالیت می‌کرد در خلق هویت اقیانوس آرام در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ اهمیت بسزایی داشت. این شبکه، جزایر اقیانوس آرام جنوبی را به قدرت‌های شهری عمده در غرب، یعنی استرالیا و نیوزیلند و شرق، یعنی آمریکا و کانادا پیوند می‌داد. از دیدگاه اروپایی‌ها و آمریکاییان شمالی، ملانزی، میکرونزی و پولینزی همراه با استرالیا و نیوزیلند به‌رغم فواصل بسیار زیاد و فرهنگ و مردمان متفاوت، منطقه مشترکی را شکل می‌دهند. این یک هویت منطقه‌ای و فرهنگی است که قرار بود تنها از طریق تولید تصاویر گردشگری تقویت شود.

فرهنگ و میراث به وضوح با یکدیگر پیوند دارند، اما فرآیندهای کالایی‌سازی و بسته‌بندی فرهنگی برای تبدیل فرهنگ به یک تجربه میراث- برای ساکنان یا بازدیدکنندگان- ضروری است بنابراین گردشگری میراث برای تقویت هویت ملی نوظهور و تصویرسازی پسااستعماری در اقیانوس آرام اهمیت فراوانی دارد که این مهم از طریق سایت‌های رسمی دانش فرهنگی مانند موزه‌ها و مراکز فرهنگی قابل دستیابی است.

اقیانوس آرام در رابطه با گردشگری میراث با همان مشکلاتی مواجه است که سایر کشورهای در حال توسعه با آنها روبه‌رو هستند ولی با دو تفاوت؛ نخست آنکه کشورهای این منطقه در اقتصاد جهانی از نظر جغرافیا، تجارت و سیاست به شدت در حاشیه قرارگرفته‌اند.دوم آنکه آنها به شدت در برابر اثرات بلندمدت تغییرات زیست‌محیطی در جهان آسیب‌پذیر هستند بنابراین میراث این منطقه در معرض تهدیدات مادی واقعی قرار دارد.

احتمالا اسرارآمیز جلوه دادن اقیانوس آرام به‌وسیله عناصر خارجی که اخیرا به وسیله آژانس‌های محلی نیز ترویج می‌شود، نه تنها سبب خلق یک تصویر قالبی غیرواقعی از این منطقه می‌شود بلکه شاید به‌طور جدی‌تری، واقعیت‌های اقتصادی و زیست‌محیطی را که با آنها مواجه است پنهان ‌کند.

اهمیت گردشگری در اتصال‌ها و انفصال‌هایی است که در فرآیندهای کلی تغییر اجتماعی به‌وجود می‌آورد. گردشگری نه فرهنگ را نابود می‌کند و نه صرفا باعث حفظ آن می‌شود. در یک مفهوم بنیادی، گردشگران فرهنگی امروز و فردا، جویای فرهنگ‌های ما قبل توسعه نیستند و نخواهند بود، بلکه پیامدهای گفتمان‌ها و اشکال متفاوت توسعه را دنبال می‌کنند.

بازنمایی و بسته‌بندی نحوه زندگی مردم برای اهداف گردشگری میراث چیزی است که باید به‌عنوان یک فرآیند در حال تکوین بحث‌برانگیز و تعاملی قلمداد شود. مشکلی که محققان میراث اغلب با آن روبه‌رو هستند این است که گفتمان‌های سیاسی در مورد فرهنگ ملی و هویت ملی، ما را ملزم می‌کند که چنین فرآیندی را منجمد فرض کنیم و این مهم از طریق به‌کارگیری مفاهیمی چون میراث ملی با سنت‌های فرهنگی ما محقق می‌شود.

منبع: کتاب میراث فرهنگی و گردشگری در کشورهای
در حال توسعه