درس‌هایی درباره بازاریابی در جهان دگرگون شونده امروز
رویکرد کتاب «استراتژی بازاریابی» ریشه در تدوین و اجرای برنامه بازاریابی دارد. در سراسر کتاب، چارچوب برنامه‏ریزی جامعی بر اساس توسعه قابلیت‏های بازاریابی و مزیت رقابتی، طراحی برنامه‏های بازاریابی یکپارچه و مدیریت روابط بلندمدت با مشتریان ترسیم و تشریح می‌شود. همچنین بر موضوعاتی مانند نیاز به یکپارچگی در فرآیند برنامه‏ریزی استراتژیک، طراحی برنامه‏های بازاریابی بر اساس اخلاق و مسوولیت اجتماعی، یکپارچه‏سازی و هماهنگی تصمیمات بازاریابی با دیگر تصمیمات وظایف گوناگون کسب‏وکار به عنوان کلید دستیابی به مأموریت کلان و چشم‏انداز سازمان تاکید شده است. در سراسر کتاب، مثال‏هایی از برنامه‏ریزی و پیاده‏سازی موفق ارائه و چالش‏های پیش روی بنگاه‌ها در زمینه استراتژی بازاریابی ارائه شده است. مولفان کتاب، استادان برجسته دانشگاه‌های آمریکا هستند و کتابشان را بر پایه اسلوب‌های دانشگاهی تالیف کرده‌اند. این کتاب در شمار درسنامه‌های دانشگاهیِ معتبر است.

رویارویی با چالش‏های استراتژی بازاریابی
یکی از بزرگ‌ترین سرخوردگی‏ها و فرصت‏ها در بازاریابی تغییر است. مشتریان تغییر می‏کنند، رقبا تغییر می‏کنند و حتی سازمان بازاریابی کننده نیز تغییر می‏کند. استراتژی‏هایی که امروز بسیار موفق هستند فردا به‌کار نخواهند آمد. مشتریان محصولاتی را امروز خریداری خواهند کرد که فردا هیچ علاقه‏ای به آنها نخواهند داشت. اینها بدیهیات بازاریابی هستند. چالش‏هایی از این دست، گرچه سرخوردگی ایجاد می‌کنند اما بازاریابی را به شدت جالب و ارضاکننده می‏سازند. زندگی به عنوان یک بازاریاب هرگز کسل‏کننده نیست.
حقیقت دیگر درباره استراتژی بازاریابی آن است که بازاریابی ذاتا مردم‏محور است. استراتژی بازاریابی درباره افرادی (درون یک سازمان) است که سعی می‏کنند راه‏هایی را بیابند تا از طریق برآورده ساختن نیازها و خواسته‏های دیگر افراد (مشتریان، سهامداران، شرکای کسب‏وکار، جامعه به‌طور عام)، و نیز نیازهای خود سازمان، ارزش استثنایی ایجاد کنند. استراتژی بازاریابی از روان‏شناسی، جامعه‏شناسی و اقتصاد وام می‏گیرد تا نیازها و انگیزه‏های پایه این افراد را بهتر بشناسد، چه آنها مشتریان سازمان باشند (که معمولا حیاتی‏ترین تلقی می‏شوند)، کارکنان آن باشند، یا ذینفعان آن. به‌طور مجمل، استراتژی بازاریابی در مورد افرادی است که به دیگر افراد خدمت می‏کنند.
تغییر مداوم و ماهیت مردم‏محور بازاریابی تدوین و پیاده‏سازی استراتژی بازاریابی را وظیفه‏ای چالش‏برانگیز می‏سازد. یک استراتژی کامل که به‌طور کامل نیز اجرا شده است کماکان می‏تواند شکست بخورد. این مساله به این دلیل روی می‏دهد که قواعد بسیار اندکی برای انجام بازاریابی در وضعیت‏های معین وجود دارد. گاهی ممکن است یک سازمان با وجود برخورداری از یک استراتژی بد و یا اجرای بسیار بد، شانس بیاورد و موفق شود. فقدان قواعد مشخص و دورنمای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، رقابتی، فناورانه و سیاسی و قانونی دائما در حال تغییر، استراتژی بازاریابی را موضوعی بی‏اندازه جذاب می‏سازد.
بیشتر تغییراتی که بازاریابان در 20 سال گذشته با آنها مواجه شده‏اند به تکامل تدریجی شیوه‏های عمل بازاریابی و کسب‏وکار در جامعه امروز مربوط می‏شوند. یکی از پایه‌ای‏ترین تغییرات تقاضای فزاینده مشتریان است. امروز، مشتریان انتظارات بسیار بالایی در مورد موضوعات پایه مانند کیفیت، عملکرد، قیمت و در دسترس بودن دارند. مشتریان آمریکایی به‌ویژه اشتیاقی برای خشنودی آنی دارند که بازاریابان تقلا می‏کنند آن را برآورده سازند. برخی شواهد مبین آن‌ است که بازاریابان نتوانسته‏اند از پس این چالش بر آیند. شاخص آمریکایی رضایت مشتری، که در مرکز ملی پژوهش کیفیت در دانشگاه میشیگان محاسبه می‏شود، نشان می‏دهد که رضایت مشتری از زمان نخستین محاسبه مرکز در 1994 فقط اخیرا بهبود یافته است. برخی صنایع مانند خطوط هوایی متحمل افت شدید در رضایت مشتری شده‏اند. رضایت در دیگر صنایع، مانند خودروسازی و نوشابه‏سازی، نسبتا بالا و ثابت مانده است.
کاهش رضایت، دلایلی دارد. یک دلیل آنکه، مشتریان نسبت به نسل‏های پیشین وفاداری کمتری به برند دارند. مشتریان امروزی به شدت به قیمت حساس هستند، به‌ویژه در بازارهای بی‏تمایز شده که محصولات فاقد هرگونه وسیله واقعی برای متمایز ساختن خود هستند. در نتیجه، مشتریان دائم در جست‌وجوی بهترین ارزش هستند و تلاش خود را به‌کار می‏گیرند تا قیمت‏ها را در میان گزینه‏های رقیب مورد مقایسه قرار دهند. مشتریان همچنین به کسب‏وکارها به‌طور عام بدگمان هستند و چندان به بازاریابان اعتماد ندارند. به‌طور خلاصه، مشتریان امروزی نه تنها قدرت بیشتری دارند، بلکه گرایش‏های بیشتری هم دارند. این ترکیب آنها را تبدیل به نیروی قابل‏توجه در توسعه استراتژی بازاریابی معاصر می‏سازد.
بازاریابان همچنین وادار به انطباق با دگرگونی در بازارها و رقابت شده‏اند. از جنبه چرخه عمر، بیشتر محصولات امروز در بازارهای بالغ رقابت می‏کنند. بسیاری از شرکت‌ها نیز در بازارهایی رقابت می‏کنند که محصولات عرضه‌شده به‌دلیل فقدان تمایز (برای مثال، مشتریان عرضه‏های رقیب را الزاما مشابه هم تصور می‏کنند) بدون وجوه مشخصه خاص شده‏اند. برخی مثال‏ها شامل خطوط هوایی، خدمات تلفن بی‏سیم، فروشگاه‏های بزرگ زنجیره‏ای، مواد شوینده و لوازم خانگی می‏شوند. بی‏تمایز شدن محصولات، حاشیه سود را به پایین می‏راند و سبب کاهش بیشتر وفاداری به برند می‏شود. برای رویارویی با این چالش، شرکت‌های آمریکایی در تلاش برای افزایش فروش و یافتن فرصت‏های جدید رشد، به‌طور تهاجمی به بازارهای خارجی روی آورده‏اند. البته، در همان زمان، شرکت‌های خارجی نیز به بازارهای آمریکا وارده شده‏اند تا بتوانند با چالش‎‏ بازارهای در حال بلوغ در کشورهای خود مقابله کنند. جالب است درحالی‌که وال‏مارت حرکتی تهاجمی به چین داشت، تسکو، خرده‏فروشِ بریتانیایی، زنجیره‏ای از مغازه‏های بزرگ را در محلات کالیفرنیا راه‏اندازی کردند. نتیجه پایانی این تغییرات آن است که شرکت‌ها در سراسر جهان با رقابت جدید و چالش‏های جدید مواجه می‏شوند.
در مواجهه با رقابت فزاینده و بازارهای در حال بلوغ، کسب‏وکارها وادار شده‏اند تا برای ماندن در رقابت از هزینه‏ها بکاهند. برخی کسب‏وکارها این کار را با حذف محصولات و خطوط محصول انجام می‏دهند. مثلا، جنرال موتورز تصمیم گرفت بخش‏های ساترن و پونتیاک را کنار بگذارد. حرکتی شبیه کنار گذاشتن اولدزموبیل و هامر اچ وان. دیگران آمیخته محصول خود را حفظ کرده‏اند اما به‌طور تهاجمی در پی راه‏هایی برای کاستن از هزینه‏های توزیع بوده‏اند. رشد توزیع مستقیم (تولیدکننده به کاربر نهایی) برآیند این تلاش‏ها است. با این وصف شرکت‌های دیگر مجبور به انجام اقدامات شدید مانند کوچک‏سازی و تعدیل کارکنان بوده‏اند تا از هزینه‏ها بکاهند. این استراتژی پس از رکود اقتصادی که در ۲۰۰۸ آغاز شد بسیار متداول بوده است.
نیازی نیست که بگوییم، بسط یک استراتژی بازاریابی قابل دوام و اثربخش به شدت چالش‌برانگیز شده است. حتی تحسین‌شده‌ترین بازاریابان جهان مانند مک‏دونالد، پراکتر اند گمبل، انهویزر بوش و تویوتا گهگاه مسائلی در برآورده ساختن مطالبات فرآیند برنامه‏ریزی استراتژیک و تدوین استراتژی بازاریابی «درست» دارند. هدف ما در این کتاب آموزش تدوین استراتژی «درست» نیست. بلکه، رویکرد ما به شما چارچوبی برای سازمان‌دهی فرآیند برنامه‏ریزی و توانایی دیدن چگونگی انطباق همه اجزا در کنار یکدیگر را خواهد داد. به آن به مثابه یک دیدگاه یا شیوه‏ای برای تفکر درباره استراتژی بیندیشید.
دوره های مالی و سرمایه گذاری دوره های مدیریت و اقتصاد دوره های ارتباطات و روزنامه نگاری
کتاب های اقتصادی کتاب های مدیریت و بازرگانی کتاب های سیاسی
کتاب های اندیشه و فرهنگ کتاب های کودک و نوجوان کتاب های ادبیات و هنر