عدالت آموزشی بیشتر ناهنجاری‌های اجتماعی کمتر
دکتر سعید معیدفر* برخلاف گذشته که توسعه ریشه در سرمایه مادی داشت، امروزه سرمایه انسانی نقش موثری در توسعه جوامع ایفا می‌کند.
در این جوامع که پایه آنها دانش نیروی انسانی است، معضلات کاهش پیدا کرده و ثروت بیشتری در میان جامعه تولید و توزیع می‌شود. این امر خروج افراد را از موقعیت‌های فقر و نابرابری به دنبال داشته و موجب می‌شود، هر کدام از افراد نقش موثری در رشد جامعه داشته باشند. افزایش حضور افراد در جامعه نیز کاهش آسیب‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی را به دنبال خود دارد.
از نگاه جامعه‌شناسان به میزانی که افراد پیوندهای اجتماعی خود را از دست دهند و از جامعه طرد شوند، گرایش آنها به سمت انحراف بیشتر می‌شود؛ برای رفع این معضل آنها افزایش نقش‌آفرینی را پیشنهاد می‌دهند، با این رویه افراد در جامعه متناسب با نقش خود از احترام برخوردار شوند.
بنابراین با این تعاریف، اگر ما جامعه‌ای را در نظر بگیریم که در آن دانش به شکلی برابر بین جمعیت توزیع شده و نیروی انسانی توسعه‌یافته‌ای را پرورش می‌دهد، در چنین جامعه‌ای نیروی انسان شأن و جایگاه خود را پیدا کرده و مسلما نمی‌تواند به سمت انحرافات کشیده شود. نیروی انسانی اهل دانش در این جامعه پایگاه اجتماعی مناسبی در کنار درآمد و شغل قابل‌قبول دارد و درعین حال نیز مورد پذیرش گروه‌های اجتماعی است.
البته در ایران شرایط کمی متفاوت است، به این معنا که گرچه در ایران تحصیلات، موجب ایجاد یک پایگاه اجتماعی خوب در کنار شان و احترام به افراد است، اما به دلیل فسادهای مدیریتی و اقتصادی تامین‌کننده شغل مناسب برای افراد نیست. شاهد این سخن نیز انبوه تحصیلکردگان دانشگاهی است که بسیاری از آنها نیز از یافتن شغل ناامید شده‌اند. اما با وجود این معضل، همچنان پژوهش‌ها بیانگر این نکته‌اند که میزان ناهنجاری در میان تحصیلکردگان در ایران بسیار کمتر از افراد بی‌سواد یا کم‌سواد است. بنابراین گسترش آموزش و سواد در جامعه و نظام عادلانه آموزشی می‌تواند، فرصتی برای نیروی انسانی توسعه‌یافته ایجاد کند. در غیر این صورت بخش‌هایی از جامعه از رشدیافتگی لازم و از فرصت‌های آموزش عالی برای پایگاه‌های اجتماعی بالاتر برخوردار نمی‌شوند.
اما نظام آموزشی در ایران آیا کارنامه قابل قبولی دارد؟ من معتقدم به‌رغم همه ضعف‌هایی که آموزش و پرورش در جامعه ما دارد، اما این نهاد توانسته است نقش موثری در دهه‌های گذشته در گسترش سواد در کشور ایفا کند. امروزه آموزش و پرورش تقریبا اغلب مناطق کشور را زیر پوشش خود دارد، اگرچه در برخی از این مناطق به واسطه مشکلات اقتصادی بچه‌ها ناچار به ترک مدارس و مدارج علمی هستند. اما در ظهور این مشکل، مقصر فساد اقتصادی و رانت‌هایی است که توزیع ثروت در جامعه را دچار اختلال کرده و موجب بی‌انگیزه‌گی در ادامه آموزش برای رسیدن به مدارج بالای اجتماعی و اقتصادی در میان افراد جامعه شده‌اند.
در کنار ویژگی‌های مثبت آموزش و پرورش ایران، نقد مهمی نیز به آن وارد است و آن به تناقض‌های ابعاد پرورشی نهادهای تعلیم و تربیت با جهت‌گیری‌های خانواده و جامعه بازمی‌گردد. متاسفانه نهادهای آموزشی ما طی چند دهه گذشته با خانواده همسویی نداشته و نتوانسته‌اند، از قالب ایدئولوژیک خود خارج شده و با واقعیت‌های خانواده و جامعه هماهنگ باشند.
مشکل دیگری که در آموزش و پرورش به ویژه در سال‌های اخیر به انتقال وظایف مالی این نهاد به خانواده‌ها بازمی‌گردد. ما شاهدیم که هر ساله بر تعداد مدارس غیرانتفاعی افزوده و به این ترتیب یک بار هزینه‌ای اضافی به خانواده‌ها افزوده می‌شود.
این امر موجب گسترش نابرابری در میان مناطق مختلف جامعه شده و تبعیض‌ها را گسترش می‌دهد که باید مسوولان برای رفع آن چاره‌ای بیندیشند و در راستای کاهش این شکاف‌ها و نابرابری‌ها حرکت کنند.
* استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران