نقش پررنگ بازیکنان حرفهای و مربیان در ارزشگذاری باشگاهها
سهم ستارهها دربرند
دکتر شکرالله خواجوی دانشیاردانشگاه شیراز علی اصغر دهقانی سعدی دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز امروزه بسیاری از باشگاههای فوتبال سراسر جهان به صورت شرکتهای سهامی فعالیت میکنند و مورد توجه طیف گستردهای از حامیان خود و فعالان بورس قرار میگیرند. چرا که با ورود باشگاههای فوتبال به صحنه بازار سرمایه، دو اتفاق مهم پدیدار خواهد شد: ۱- افزایش رقابت باشگاهها در زمینه کنترل هزینهها و افزایش درآمد در چارچوب قوانین و مقررات خاص بازار سرمایه، تامین نیازهای مالی در زمینههای توسعه استادیومهای اختصاصی، سرمایهگذاری در پرورش جوانان، کاهش استقراض و تهیه سرمایه مورد نیاز خود تحقق خواهد یافت.
دکتر شکرالله خواجوی دانشیاردانشگاه شیراز علی اصغر دهقانی سعدی دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز امروزه بسیاری از باشگاههای فوتبال سراسر جهان به صورت شرکتهای سهامی فعالیت میکنند و مورد توجه طیف گستردهای از حامیان خود و فعالان بورس قرار میگیرند. چرا که با ورود باشگاههای فوتبال به صحنه بازار سرمایه، دو اتفاق مهم پدیدار خواهد شد: ۱- افزایش رقابت باشگاهها در زمینه کنترل هزینهها و افزایش درآمد در چارچوب قوانین و مقررات خاص بازار سرمایه، تامین نیازهای مالی در زمینههای توسعه استادیومهای اختصاصی، سرمایهگذاری در پرورش جوانان، کاهش استقراض و تهیه سرمایه مورد نیاز خود تحقق خواهد یافت. - دولتمردان سکان هدایت باشگاهها را چه در زمینه مالی و چه در زمینه غیرمالی (انتصاب اعضای هیات مدیره و...) بهدست حامیان و سهامداران تیمها خواهند سپرد.
باروس محقق در پژوهش خود در سال ۲۰۰۶ در مورد وضعیت فوتبال کشور پرتغال چنین اظهار کرد: « به منظور افزایش پاسخگویی و مسوولیتپذیری مالی و اداری باشگاهها، بهبود شفافیت مالی و اداره حرفهای آنان، لازم است تمامی باشگاههای حرفهای فوتبال در کشور پرتغال به بازار سهام وارد شوند.» همچنین، طبق مشاهدات به نظر میرسد یک رابطه قوی بین سرمایهاجتماعی، منابع انسانی و سرمایه فکری وجود دارد. زیرا در باشگاههای فوتبال، طرفداران تیمها یا همان تماشاگران بهعنوان سرمایه اجتماعی (که حیات باشگاهها به آنان بستگی دارد)، بازیکنان بهعنوان منابع انسانی(که هر کدام دارای ویژگیهای منحصربهفردی هستند) و مربیان و اعضای کادر فنی بهعنوان سرمایه فکری، هرکدام در جای خود بهعنوان عاملی مهم جهت درآمدزایی در باشگاههای فوتبال مدنظر قرار خواهند گرفت.
بنکرایم و همکاران (۲۰۰۹)، در پژوهشی به بررسی واکنش بازار به نتایج ورزشی باشگاههای اروپایی پرداختند. یافتههای پژوهش آنان حاکی از این بود که نتایج ورزشی باشگاههای فوتبال بر هر دو حجم معاملات و بازده غیرعادی در سراسر زمان مسابقات اثرگذار است. واکنش قیمت سهام (مثبت یا منفی) در زمان قبل یا بعد از بازی، با توجه به ماهیت نتیجه (شکست، مساوی یا برد) و حتی محل برگزاری مسابقه (میزبان یا میهمان) متفاوت است. در نتیجه، معیارهای یادشده رفتار سرمایهگذاران و حامیان مالی این باشگاهها را در زمانهای مختلف تغییر میدهد.
هنگامی که به عملکرد تعدادی از باشگاههای فوتبال اروپا در سال ۲۰۱۳ میلادی نگاه میکنیم، متوجه خواهیم شد که یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار بر موفقیت یا شکست باشگاهها در بازارهای مالی بهویژه بازار سرمایه، به غیر از حامیان مالی و بازیکنان که بر مردم و پژوهشگران پوشیده نیست، «مربیان» آنان بوده است. بهعنوان مثال: باشگاه بورسیا دورتموند آلمان که تا چند سال گذشته کمتر کسی به آن توجه میکرد، در سال ۲۰۱۳ میلادی با نایب قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا و لیگ برتر آلمان (بوندسلیگا)، به صورت حیرتآوری برخی از اعداد صورتهای مالیاش نسبت به سال گذشته میلادی افزایش یافت. این امر موجب افزایش چشمگیر ارزش برند آن باشگاه شد. به گفته مدیران این باشگاه، یکی از عوامل موفقیتشان در بازارهای مالی، سرمربی جوان آنان- یورگن کلوب- بوده است. بهعنوان مثالی دیگر میتوان به باشگاههای منچستر یونایتد و بایرنمونیخ اشاره کرد که پس از خداحافظی سرالکس فرگوسن از تیم منچستر و ورود پپ گواردیولا به بایرن، ارزش برند این باشگاهها طی ۳ سال اخیر دستخوش تغییرات جالب توجه شده است.
با توجه به جدول مقابل، به وضوح میتوان مشاهده کرد که ارزش برند باشگاه منچستر یونایتد در پایان سال ۲۰۱۴ میلادی چیزی حدود ۴/۱۳درصد نسبت به سال ۲۰۱۲ کاهش پیدا کرده است. پس از بررسیهای انجام گرفته توسط سازمان Brand Finance یکی از عوامل مهم این پدیده، خداحافظی سرمربی کهنهکار این تیم بود، کسی که حدود ۲۵ سال هدایت تیم منچستر یونایتد را بر عهده داشت. از سوی دیگر، باشگاه بایرنمونیخ علاوه بر افزایش قابل توجه در ارزش برند خود، در سال ۲۰۱۳ میلادی بیش از ۵۰۰ میلیون دلار درآمد کسب کرد که به گفته تحلیلگران، بخشی از این درآمد حیرتآور ناشی از افزایش اقبال عمومی به این تیم است. در نتیجه، میتوان طبق شواهد اظهار کرد، مربیان فوتبال بهعنوان سرمایههای فکری هر باشگاه دارای اثرات مثبت یا منفی در ارزشگذاری باشگاهها از سوی سرمایهگذاران هستند، چیزی که در کشور ما چندان جدی گرفته نمیشود. زیرا فشاری روی مجموعه هیات مدیره و مدیریت باشگاه از طرف ذینفعان احساس نمیشود.
در نهایت میتوان اذعان کرد که سرمایهگذاری و خرید بازیکنان و مربیان حرفهای فوتبال ضمن اینکه ساختار مناسب سازمانی برای ارتقای ورزش قهرمانی را فراهم میسازد، ارزش فعلی خالص درآمدهای آتی باشگاههای خصوصی را افزایش داده و آثار ثانویه گستردهای برای ارتقای رفاه اقتصادی جامعه و ساختارهای ارزشمند فرهنگی، سیاسی و آموزشی در بر خواهد داشت.
ارسال نظر