جزئیات اتفاقات برودپیک به روایت سرپرست تیم اعزامی
دو همنورد کوهنوردان مفقود شده ایران در قله برودپیک هیمالیا به ایران بازگشتند و وقایع تلخ آن روزها را بازگو کردند. به گزارش «ایسنا»، رامین شجاعی به عنوان سرپرست تیم اعزامی به برودپیک وقایع صعود به برودپیک را این گونه تعریف کرد: پیشبینی ما برای صعود به قله و بازگشت تیم به کمپ دو روز بود که برای جلوگیری از حوادث احتمالی، اعضای تیم برای سه روز غذا و آب برداشت، چرا که به خاطر شرایط جوی منطقه، زمان طی کردن مسیر متفاوت میشود، پیشبینی ما این بود که تیم قله را فتح کند و در مدت ۵ - ۶ ساعت همان مسیر را طی کرده و به کمپ ۳ بازگردد که متاسفانه این زمان بیشتر شد.
دو همنورد کوهنوردان مفقود شده ایران در قله برودپیک هیمالیا به ایران بازگشتند و وقایع تلخ آن روزها را بازگو کردند. به گزارش «ایسنا»، رامین شجاعی به عنوان سرپرست تیم اعزامی به برودپیک وقایع صعود به برودپیک را این گونه تعریف کرد: پیشبینی ما برای صعود به قله و بازگشت تیم به کمپ دو روز بود که برای جلوگیری از حوادث احتمالی، اعضای تیم برای سه روز غذا و آب برداشت، چرا که به خاطر شرایط جوی منطقه، زمان طی کردن مسیر متفاوت میشود، پیشبینی ما این بود که تیم قله را فتح کند و در مدت ۵ - ۶ ساعت همان مسیر را طی کرده و به کمپ ۳ بازگردد که متاسفانه این زمان بیشتر شد. روز اول صعود به قله، اعضای تیم تنها ۲۰۰ متر بیشتر از مسیری را طی کردند که در سال ۹۰ رفته بودند. آنها کار سخت خود را ادامه دادند و ما هم از پایین نظارت میکردیم.روز دوم ساعت یک بامداد به سمت قله رفتم و تا ارتفاع ۷۷۰۰ رسیدم. ساعت ۶ صبح بود که دیدم هوای منطقه گرفته است. هنگام مستقر شدن در کمپ ۳ با بچهها (آیدین، مجتبی و پویا) تماس گرفتم و توصیه کردم از مسیری که رفتهاند برگردند و در جایی از همان مسیر استراحت کنند. آنها در این صعود کوله بارشان را همراه میبردند. بچهها گفتند مسیری که رفتهاند خیلی سخت بود و برگشت آن نیروی زیادی میخواهد، بنابراین اعلام کردند به قله حمله خواهند کرد و از مسیر عادی به پایین میآیند. در میانههای روز دوم بود که اعضای تیم تماس گرفتند و گفتند که در فاصله یک ساعته تا قله هستند، اما ساعت ۱۹ بود که تماس گرفتند و گفتند که هنوز نرسیدهاند. آنها پنج - شش ساعت تا کمپ سه فاصله داشتند. روز سوم ساعت ۱۶ بود که تماسی گرفتند و گفتند مسیر را گم کردهاند و آب و غذایشان تمام شده است. آنها درخواست کمک کردند و از من مشورت خواستند که چه کار کنیم، چرا که خستهایم و غذا و آب نداریم. در آن تماس به آنها گفتم بارهای اضافه خود را بگذارید و خودتان را به قله فرعی که پایینتر از قله اصلی است برسانید و از مسیر عادی به پایین بازگردید. گفتم که به سمت قله فرعی بیاید و ما هم به آن سمت حرکت میکنیم تا به شما کمک کنیم. یک ساعت بعد از آن تماس گرفتند و با خوشحالی تمام گفتند «ما روی قله اصلی هستیم و ببخشید که دستور شما را رعایت نکردیم». قرار بعدی ما برای تماس آنها ۱۰ شب بود که باتری بیسیم تمام شده بود و نتوانستیم صحبت کنیم. البته گویا با برهمنی که از ایرانیان حاضر در منطقه و کمپ اصلی بود صحبت کرده بودند و گفته بودند که نزدیک قله هستند. بیسیم ما باتری نداشت و خاموش شده بود. ساعت سه بود که بیسیم را دوباره روشن کردیم و مقدار کمی باتری داشت. با این شرایط تنها جایی که توانستیم تماس بگیریم با کمپ اصلی بود و آنها به ما گفتند که بچهها گم شدهاند. آنجا بود که متوجه شدم بچهها مسیر را گم کردهاند. همان روز تلاش کردیم تا به سمت قله فرعی برویم، اما شرایطم خیلی بد بود. بیشتر از ۲۰ یا ۳۰ متر نتوانستم بروم. به همین خاطر به پایین برگشتم. فردای آن روز (پنجشنبه) به واسطه تماسی که بچهها با کمپ اصلی داشتند، یک باربر به کمپ سه آمد و مقداری آذوقه و آب و یک باتری بیسیم آورده بود. چون خودم نمیتوانستم بالا بروم به آن باربر اصرار کردم هر طور شده به سمت قله برود و به آنها کمک کند، اما قبول نکرد. هر وعدهای که میشد به او ارائه کردم، اما حاضر نشد بالا برود. وقتی دیدم حضورم در کمپ ۳ با توجه به شرایط جسمانی که دارم، سودی ندارد به کمپ دو بازگشتم. در آن کمپ دیدم که یک کوهنورد مغول با دو باربر در منطقه است. با او صحبت کردم که باربرهایش را برای کمک به ما بدهد که او هم قبول کرد. سرانجام این باربرها را با وعدههای مالی قانع کردم به سمت بالا بروند. این باربرها روز جمعه تا کمپ سه و در روز شنبه تا قله فرعی بالا رفتند، ولی چیزی یا کسی را پیدا نکردند. آنها حتی تا قله اصلی هم صعود کردند، ولی غیر از پرچم ایران چیز دیگری پیدا نکردند. محل استقرار آنها اصلا مشخص نبود. دو تیم خارجی دیگر هم در منطقه بودند و خیلی خوشحال شدم که شاید آنها به ما کمک کنند یا اینکه بچهها را در مسیر ببینند، اما به دلیل شرایط جوی حاضر به کمک نشدند. تا من به کمپ اصلی برسم این تیمها هم به پایین برگشتند و صعود خود را هم انجام ندادند. شجاعی در حال توضیح دادن اتفاقات مربوط به روز جمعه بود که همایون بختیاری ، دبیر باشگاه آرش، گفت: در این روز پرواز هلی کوپتر در منطقه را هماهنگ کردیم و یک کوهنورد سرشناس آلمانی که از گاشربروم برمیگشت را به خدمت گرفتیم. این کوهنورد شنبه به منطقه رفت و بررسی داشت و عکسهایی همانداخته بود، اما چیزی در این عکسها مشخص نبود و خودش هم چیزی ندیده بود.بعد از این پرواز بود که با رامین شجاعی، سرپرست تیم اعزامی صحبت کرد و برای دومین بار تا ارتفاع هشت هزار متری پرواز کرد. در این پرواز هم چیز زیادی به دست نیاورد. این حادثه در منطقهای مرزی بین چین، هند و پاکستان بود. برای پیدا کردن GPS و محل دقیق کوهنوردانمان از شرکت پاکستانی که طرف قرارداد ما بود، درخواست کمک کردیم، اما آنها قبول نکردند. شنیدهام وزیر ارتباطات هم دو بار تماس گرفتند تا این مشکل حل شود، اما حل نشد. بعد از آن آقای دکتر احمدی نژاد با مسوولان این کشورها رایزنی کرد و GPS دقیق آنها را گرفت که مربوط به محل آخرین تماس آنها بود. رامین شجاعی در مورد اتفاقات روز شنبه، یادآور شد: افشین سعدی به همراه یک باربر این روز به سمت کمپ دو آمدند تا یکشنبه به کمپ سه بروند تا شاید بتوانند کمک کنند. یکشنبه هلی کوپتر پرواز کرد و منطقه را بر اساس GPS که از گوشی تلفن ماهوارهای آنها گرفته بودیم، دوباره جستوجو کرد، اما باز هم نتیجهای نداشت. توسط یک دوربین پیشرفته که در کمپ اصلی بود از منطقه نزدیک قله عکسانداختیم که یک لکه زرد رنگ در آن مشخص بود که این محل در عکسهای کوهنورد آلمانی نبود. البته اگر این لکه را زودتر میدیدیم شاید زودتر ناامید میشدیم چون دسترسی به آن نقطه در آن شرایط جوی تقریبا غیرممکن بود. وی در پاسخ به این سوال که گفته میشود این تیم تجربه هشت هزار متری نداشت و برای این صعود جوان بود؟ گفت: در بین این پنج نفر هیچ کدام تجربه صعود به هشت هزار متری را نداشتند اما من قله هفت هزار و ۸۰۰ متری راکاپوشی را رفته بودم و آیدین و مجتبی تا هفت هزار و ۳۰۰ متر بالاتر رفته بودند و پویا هم سابقه فعالیت در هفت هزار و ۱۰۰ متر را داشت. البته همه ما تجربه کار در هیمالیا را داشتیم. تشخیص ما این بود که این تجارب برای صعود به قله هشت هزار متری کافی است که خوشبختانه با کاری که بچهها انجام دادند ثابت کردند تشخیص ما درست بوده است. قبول دارم شرایط برای این صعود ایدهآل نبود و خوب بود که تجربه هشت هزار متری میداشتیم، اما تا به حال هیچ برنامهای نبوده که ما با شرایط ایدهآل رفته باشیم. سرپرست تیم اعزامی به برودپیک، یادآور شد: یکی از چیزهای دیگری هم که ما را اذیت کرد این بود که این سه کوهنورد چندین ساعت هوای خوب را در آن ارتفاع که هوای خوب اهمیت زیادی دارد از دست دادند. در زمان بازگشت آنها از قله مه شدیدی به وجود آمده بود و احتمال میرود که آنها یکی از دهلیزها را اشتباه برگشته باشند و مسیر را گم کرده باشند. متاسفانه در آن روز وضعیت هوا بسیار بد شد که نامساعدترین وضعیت در آن یک هفته بود.
ارسال نظر