عملکرد تیم ملی فوتبال، انتخابات فدراسیون، کمیتهانتقالی و... در گفتوگو با کیومرث هاشمی:
پل رسیدن به ریاست فدراسیون نیستم
گروه ورزش- تیم ملی، کادر فنی، اساسنامه، انتخابات فدراسیون فوتبال، همه و همه موضوعاتی است که ماههای ماه به سوژهای داغ در فوتبال ایران تبدیل شدهاند. سوژههایی که گویا نمیتوان پایانی برای آن متصور بود. فرقی نمیکند که سرمربی تیم ملی قلعهنویی باشد یا برانکو. مهم این است که در همه حال انتقاد وجود دارد. مهم این است که همه به فکر فوتبالی هستیم که اگر نگوییم تمام فکر و ذکرمان اما بخش بزرگی از رویاهای تلخ و شیرین مردم فوتبال دوست ایران را تشکیل میدهند. هنوز وقتی فیلم بازیهای تیم ملی را در یک دهه گذشته مرور میکنیم صحنههای تلخ و شیرینی را به یاد میآوریم. از باخت باور نکردنی در منامه تا پیروزی بر استرالیا در ملبورن و شکست آمریکا در لیون. این است رسم فوتبال. یک روز تو را به آسمان میبرد و یک روز به آن پایینها. جام ملتهای چهاردهم برای ما نه آن بالاها بود و نه آن پایینها. هر چند که بعضیها با سیاهنمایی ما را به آن پایینها بردند. اما فوتبال ایران همچنان زنده است. این است رسم فوتبال... جام چهاردهم تمام شد اما، فوتبال همچنان زنده است، زنده زنده.
آقای هاشمی! سرانجام وضعیت کادر فنی تیم ملی چه شد؟ یک روز اعلام میشود که این کادر میماند و یک روز دیگر میگویند تغییر میکند؟
ما معتقدیم که هم اکنون، فضای کاذب و احساساتی به وجود آمده، بنابراین در این فضا تصمیمگیری کمی دشوار است. باید بگذاریم تا این فضا آرام شود و سپس با تدبیر، تصمیم عاقلانهای اتخاذ کنیم.
پس مشخص است که فدراسیون فوتبال علاقه به حفظ قلعهنویی و همکارانش را دارد.
هم اکنون قلعهنویی قرارداد دارد. اگر قرار باشد او را نگه داریم یا این که تصمیم به تغییر در کادر فنی تیم ملی بگیریم باید در شرایطی تصمیمگیری کنیم که این شرایط کاذب وجود نداشته باشد. باید کمی با تدبیر و با استفاده از نظر کارشناسان تصمیمگیری لازم را انجام دهیم.
آیا نظر کارشناسان این نیست که قلعهنویی باید از تیم ملی برود؟
هم اکنون فضای احساساتی وجود دارد، بنابراین کمی قضاوت سخت است.
آقای هاشمی! شما در جلسه هماندیشی گفتید که مربی ایرانی انتخاب میکنیم تا تیم ملی ایرانی بازی کند.
ما به هیچ وجه سبکی به نام فوتبال ایرانی نداریم. شما کشتی را نگاه کنید. ایران صاحب کشتی است و این مساله سبب شده صاحب سبک و ایده در این رشته باشیم. در کشتی میتوانیم این ادعا را داشته باشیم که سبک ایرانی داریم اما، در فوتبال نمیتوان انتظار داشت، چون مربی ایرانی داریم باید فوتبال ایرانی بازی کنیم.
اما این صحبتی بود که آن روزها بسیار از زبان مسوولان ورزش شنیده میشد.
اعتقاد دارم که فوتبال ایران این توانایی را دارد که سبک ایرانی را به وجود بیاورد اما، ابتدا باید شرایطش فراهم شود. کشورهایی که در فوتبال صاحب سبک هستند مشخص هستند. برزیل، انگلیس و چند کشور دیگر، در فوتبال صاحب سبک هستند.
قلعهنویی از فراهم نشدن امکانات و ابزار نظیر بازیهای دوستانه گلایه داشت. چرا فدراسیون فوتبال امکانات را در اختیار کادر فنی قرار نداد؟
واقعیت این است که هر چه که کادر فنی تیم ملی خواست را در حد توانمان در اختیارشان گذاشتیم. در هیچ دورهای کادر فنی آنقدر کامل نبوده، از کمک مربیان، آنالیزورها گرفته تا ماساژور، حتی بازیهای دوستانه. فکر نمیکنم که مشکلی به لحاظ بحث سختافزاری وجود داشته باشد.
اما انجام ندادن بازیهای دوستانه با تیمهای قدرتمند یکی از مشکلاتی بود که کادر فنی و قلعهنویی همیشه از آن گلایه میکرد؟
تمام بازیهای دوستانه بر اساس نظر کادر فنی انجام شد. تنها یک بازی برابر مالدیو بود که قرار بود انجام شود اما، در جلسهای که با قلعهنویی داشتیم تصمیم گرفتیم برای جلوگیری از آسیبدیدگی بازیکنان این دیدار را لغو کنیم و قلعهنویی هم این مساله را قبول کرد. در مجموع ما حمایت لازم را در حد توان انجام دادیم.
قرارداد بازی با غنا و جامائیکا را فدراسیون بسته بود؟
بله اما مشکلی در این میان به وجود آمد. غنا تعهد کرده بود که با تیم اصلیاش به تهران بیاید که این کار را انجام نداد و ما به فیفا شکایت کردیم.
چرا از تیمهای بزرگ تری دعوت نشد؟
واقعیت این است که دعوت از تیمهای بزرگ فرایند وقتگیری است و باید مدتها رایزنی و تلاش شود. مردم هم این مساله را میدانند.
پس از پایان رقابتهای جام ملتهای آسیا عملکرد قلعهنویی را چگونه ارزیابی میکنید؟
تیم ملی در طول مسابقات جام ملتها کارنامه قابل قبولی ارایه داد و حذف در جام ملتها با پنالتی را نمیتوان ملاکی برای قضاوت درباره عملکرد کادر فنی دانست. این تیم شایسته قهرمانی بود و به جرات میتوانم بگویم که یکی از کم حاشیهدارترین و حتی بیحاشیهدارترین تیمهای ملی بود. شاید برخی از دوستان معتقد باشند که قلعهنویی نتوانست آن ارتباط لازم را داشته باشد و شاید نقطه ضعفی بود اما، تیم ملی کارنامه قابل قبولی داشت.
اما تیم ملی در مقایسه با دیگر مدعیان حرفی برای گفتن نداشت.
من نظر مخالف شما را دارم. استرالیا نمایش ضعیفی داشت، در حالی که بسیار از ما پرمهرهتر بودند. ژاپن پس از صعود در هیچ یک از بازیهای بعدیاش پیروز نشد. کره جنوبی هم به سختی به مرحله دوم رسید و ۳۶۰ دقیقه گل نزد. در این میان عراق درخشش غیر منتظرهای داشت ودر مرحله دوم با قرعه سبکتری روبرو شد و در جمع چهار تیم، کره جنوبی را با پنالتی حذف کرد و دیدار نهایی را به خوبی برد. عربستان هم مانند همیشه بود و تنها تیمی بود که روال طبیعیاش را داشت. اشتباه نکنید با این صحبتها نمیخواهم توجیه کنم.
اما مردم ناراحتند و از عملکرد کادر فنی رضایت ندارند.
مردم حق دارند که از تیم ملی انتظار داشته باشند. ما در ورزش هر کاری انجام میدهیم، اول برای رضایت خدا و سپس برای رضایت بنده خداست، اما منظورم این است که فوتبال ما با انتصاب این مربی یا آن مربی یا برکناری آنها تفاوت چندانی نمیکند. باید پایه و اساس دگرگون شود. اصرار ما به دقت و صرف وقت روی اساسنامه برای غفلت از وضع فعلی فوتبال نبود و نیست، بلکه برای تذکر و سرمایهگذاری در آینده است. اساسنامه محکم و جامع فدراسیون مقتدر به وجود می آورد و این فدراسیون است که فوتبال مستحکم میسازد. آن وقت در شرایطی که همه چیز بر سر جای خود است میتوان از مربیان هم ایراد گرفت، چرا که نقصان هر کسی به زودی و شفافیت معلوم میشود و نه در شرایط بحرانی و غیر قابل پیشبینی.
علت انتخاب قلعهنویی چه بود؟
با اتفاقاتی که سال گذشته در فوتبال کشورمان افتاد و براساس این که تنها بیست روز تا نخستین بازی انتخابی ایران در جام ملتها فرصت داشتیم، چارهای جز انتخاب مربی ایرانی نداشتیم. فضای بسیار بدی بود، بنابراین بهترین راه برای این که بتوانیم از افکار کارشناسان استفاده کنیم، نشست هم اندیشی با مربیان را ترتیب دادیم که در نظرسنجی صورت گرفته، امیر قلعه نویی بدون کوچکترین دخل و تصرف در آراء به عنوان سرمربی انتخاب شد.
استفاده از کلمه «خرد جمعی» هم که این روزها سوژه اول است.
ببینید، روزی که در جلسه هم اندیشی خردجمعی را مطرح کردیم، فضا، فضای بسیار بدی بود. بنابراین بهترین راه برای این که بتوانیم از افکار کارشناسان استفاده کنیم تشکیل آن جلسه بود اما، متاسفانه حرفهایی که زده میشود و میگویند خرد جمعی برنامهای بود که همه را سر کار بگذارد درست نبود. ما میخواستیم از تفکرات کارشناسان استفاده کنیم.
شاخصهای انتخاب سرمربی تیم ملی چه بود؟
ما فاکتورهایی از جمله داشتن سابقه مربیگری و بازیگری، آشنا بودن به علم روز فوتبال و حضور موفق در لیگ و ... در نظر گرفته بودیم.
آیا کارنامه قلعهنویی برای حضور در تیم ملی مثبت و روشن بود؟
بله، اگر شما به جای ما بودید چه کار میکردید؟
انتخاب قلعهنویی انتخاب بین بد و بدتر بود؟
نه، با این نظر مخالفم.
چرا اصرار به استفاده از مربی ایرانی دارید؟
ببینید، باور داریم که باید به مربی ایرانی زمان بدهیم، طبق فرمایشات مقام معظم رهبری باید از داشته های داخلی استفاده کنیم. از سوی دیگر معتقدیم باید در ردههای پایه از مربیان خوب خارجی استفاده کنیم. هم اکنون در فوتبال روز دنیا یک مربی یا حتی بازیکن تمامی ردهها را طی میکند و سپس به تیم ملی میرسد اما، در ایران چند درصد افراد شاغل چنین شرایطی دارند، این مشکل ما در مقایسه با فوتبال روز دنیاست.
فکر میکنید که علت این مساله چیست؟
علتش این است که به بحث زیر ساختها توجه نشده است. مربی باید فرصت داشته باشد. قلعهنویی چه قدر در شرایط بحرانی فوتبال ما فرصت داشت؟ انصافا اگر بهترین مربی دنیا را میآوردیم نتیجه میگرفتیم؟
شما برنامه ۱۲۰ صفحهای قلعهنویی را دیده بودید؟
برنامهای که قلعهنویی داده بود از طریق دبیر فدراسیون به کمیته انتقالی آمده بود و در مورد آن بحث شد.
خیلیها به نفرات حاضر در کادر فنی انتقاد داشتند.
قلعهنویی برای انتخاب کادر خود شیوه جدیدی را در پیش گرفته بود. او از تعدادی مربی استفاده کرد که کارایی بیشتری دارند، یک سری از مربیان درگیر لیگ بودند و نمیتوانستند تمام فکر خود را بر روی تیم متمرکز کنند. معتقدم که قلعه نویی از مجموعه داشتههای تیم ملی به خوبی استفاده کرد و باید بپذیریم که مربیگری کاری سلیقهای است. مربی باید کسی را انتخاب کند که با افکارش آشنا باشد، ما هم سعی کردیم به این موضوع ورود نکنیم.
بسیاری بر این باورند که قلعهنویی بر سر برخی از مسایل لجبازی میکرد و از کسی مشورت نمیگرفت.
فکر میکنم در این زمینه حداقل قلعهنویی با تعدادی از لژیونرها که صاحب تجربه هستند و به ویژه کاپیتان تیم مشورت میکرد و ارتباط خوبی با لژیونرها داشت اما، هر مربی خصوصیت اخلاقی خودش را دارد و نمیتوان گفت که این ایراد است. شاید در بعضی مواقع حسن هم باشد اما، در کل اعتقاد دارم که هر چقدر فکرها بیشتر باشد نتیجه بهتری حاصل میشود.
یکی از مواردی که مطرح میشد اخبار حاشیهای بود که از تیم ملی در مالزی منتشر میشد، شما چقدر بر روی این مساله نظارت داشتید؟
پیشبینی تمام این مسائل شده بود. شاید در روزهای اول گزارشهایی که داشتیم وجود این مشکلات را تایید میکرد اما، با پیگیریهای دبیر فدراسیون که به عنوان سرپرست کاروان آنجا بود، این موضوع مرتفع شد و پس از آن تیم مشکل حاشیهای نداشت. فضای مدیریتی که مورد نیاز هم بود به وجود آمده بود. ضمن آن که بعضی از اخباری که به تهران میآید نیز اخبار کاذب بود. به عنوان نمونه مصاحبهای غیر واقعی با هاشمیان چاپ شده بود و اخبار این گونه منعکس میشد.
خیلیها بر این باورند که بلاتکلیفی فدراسیون فوتبال عامل اصلی نتیجه نگرفتن تیم ملی بود؟
زمانی که فدراسیون ما متولی و رییس داشت و برنامهریزیها نیز شده بود، چرا نتیجه نگرفت؟ با این حال قبول دارم زیر ساختهای فوتبالمان ایراد دارد.
چقدر سازمان تربیت بدنی بر روی مسائل تیم ملی دخالت میکرد؟
سازمان تربیت بدنی هیچ گاه به بحث تیم ملی ورود نکرد و اگر نظری بود تنها جنبه مشورتی داشت. در زمان حضور من در فدراسیون فوتبال بحث دخالت وجود نداشت.
کسی را داشتید که به شما مشاوره فنی بدهد؟
سعی کردیم که بیشتر در بحث مدیریت در سطح کلان ورود پیدا کنیم و مسائلی را که طرح میکردیم بیشتر مباحث غیر فنی بود. هرچند که در مواقع نیاز مسایلی را در حد دوستی و پیشنهاد مطرح میکردیم. اما به طور کل چون مربی باید پاسخگو باشد دست او را کاملا در انتخاب بازیکن و بازی باز میگذاشتیم.
موضوع دعوت نکردن صفایی به مراسم استقبال از تیم ملی چه بود؟
موضوع را پیگیری کردم و پس از پیگیریهایی که انجام دادم مشخص شد که در فهرست هفتاد - هشتاد نفرهای که بود نام صفایی فراهانی رد نشده بود. اما هیچ هدف خاصی برای نبودن نام او در لیست میهمانها وجود نداشت.
چرا از صفایی فراهانی برای حضور در اردوی تیم ملی در مالزی دعوت نکردید؟
مگر صاحبخانه نیاز به دعوت کردن دارد.
آقای هاشمی! درد فوتبال ما چیست؟
درد فوتبال ما ساختاری است. اگر ساختار فوتبال ما اصلاح شود و خرد جمعی به معنای واقعی اجرا شود خود به خود بسیاری از مشکلات حل میشود. در فوتبال ما نباید شخص تصمیمگیرنده باشد. وقتی که میگوییم مجمع فدراسیون ۷۴ نفر هستند این مجمع باید سیاستگذاری فوتبال را انجام دهد. اگر هیات رییسه پاسخگو نباشد و نتواند در حد استاندارد کارها را به پیش ببرد باید به دنبال اصلاح کار رفت. هم اکنون بر اساس اساسنامه ۹ نفر هیات رییسه در فدراسیون فوتبال خواهیم داشت. رییس فدراسیون یکی از اعضای هیات رییسه است. اگر رییس فدراسیون و سایر اعضای هیات رییسه به درستی انتخاب شوند بسیاری از مشکلات در فوتبال خود به خود حل میشود.
چرا به مردم نمیگوییم که چند سال به دنبال نتیجه نیستیم و پس از اصلاح زیر ساختها به صورتی بنیادی فوتبال را پرورش میدهیم.
این حرف درستی است، البته زمانی این کار قابلیت اجرا دارد که ثبات مدیریت وجود داشته باشد. ثبات مدیریت را نیز در اساسنامه پیشبینی کردیم. وقتی رییس بداند که چهار سال در فوتبال حضور دارد و مجمع حمایت لازم را انجام میدهد به دنبال برنامه میرود. بروید تحقیق کنید تا مشخص شود که پس از انقلاب چند رییس فدراسیون عوض کردهایم. ما پس از انقلاب به صورت میانگین هر دو سال تا دو سال و نیم رییس عوض کردهایم.
قضیه تهدید صفایی برای استعفا از کمیته انتقالی چه بود و آیا اساسا مشکلی در جلسات کمیته انتقالی وجود داشت؟
ما مشکل اساسی با مجموعه حاضر در کمیته انتقالی نداشتیم و فضای صمیمی به وجود آمده بود. البته در دو سه جلسه اول اختلاف سلیقهای وجود داشت.
که یکی از این اختلافات حضور مصطفوی در فدراسیون و مخالفت صفایی بود.
شاید نتوان به صورت صد در صد گفت، ولی ما مشکل مبنایی نداشتیم.
چه شد که مصطفوی آمد و چگونه شد که به صورت اجباری استعفا داد؟
مصطفوی کسی بود که در فوتبال شناخته شده بود. او تجربه لازم و کافی را در فدراسیون داشت. در آن موقع نیاز بود که کسی کارهای اجرایی را بر عهده گیرد و بر همین اساس مصطفوی به فدراسیون آمد. پس از این که کمیته انتقالی بوجود آمد گفتند فلان کس با مصطفوی مخالف است اما، چون او میخواست در انتخابات فدراسیون شرکت کند و شائبههایی مبنی بر استفاده از جایگاهش نشود شخصا تصمیم گرفت که از فوتبال کنار برود.
اما بر اساس اساسنامه مصطفوی نمیتواند در انتخابات فدراسیون شرکت کند و این متناقض با صحبتهای شماست؟
نمیدانم مصطفوی چند سالش است اما، به طور حتم پیش از این تصمیم حساب و کتابهای لازم را انجام داده است. میدانم که سن کاندیداهای انتخاباتی باید بین سی و پنج سال تا شصت و پنج سال باشد.
برخی از اعضای کمیته انتقالی عنوان میکنند که کمیته در بحث اجرایی فوتبال دخالت نمیکرد. آیا این چنین بود؟
خیر چنین نیست. هر چند که بیشتر وقت کمیته به تدوین و تهیه اساسنامه میگذشت، اما انتصاب نبی بعد از استعفای مصطفوی، انتخاب مربیان تیمهای ملی نوجوانان و جوانان از طریق تعیین ملاک، تطبیق با نفرات فعال، بررسی و تصویب دستورالعمل مسابقات لیگ های یک، دو و فوتسال، بررسی برنامههای مربیان تیمهای ملی با حضور دبیر کل فدراسیون فوتبال و ... از جمله مسائلی بود که کمیته انتقالی در بحث اجراییات به آنها پرداخت.
آیا قصد دارید که از جایگاهی که صفایی فراهانی در فیفا به دست آورده فارغ از هر مسالهای استفاده کنید؟
ما نه تنها در فوتبال بلکه در تمامی رشتهها سیاستمان این است که نمایندگانمان کرسیهای مختلف مجامع بینالمللی را کسب کنند. در اساسنامه فدراسیون فوتبال هم آمده که عضو ایرانی کنفدراسیون فوتبال آسیا یا فیفا، عضو مجمع باشد و این پیشنهاد خود من بود. این نشان میدهد که ما به دنبال این هستیم که به این موضوع اهمیت بدهیم.
• اما این شائبه بوجود آمده که حضور صفایی فراهانی در فیفا و فدراسیون فوتبال، چالش جدیدی را با سازمان تربیت بدنی پدید آورد.
هر ایرانی که تعصب داشته باشد وقتی که صاحب کرسی در مجامع بینالمللی میشود مردم از او توقع دارند که از حق فوتبال ایران دفاع کنند. ما هم باید از این فرصت استفاده کنیم و این یک اصل است. اما اگر یک درصد این اتفاق نیفتاد مردم خودشان در این مورد قضاوت میکنند. یکی از مشکلات ما در فدراسیونها روابط بینالمللی است. هر چقدر نمایندههای ما در مجامع بینالمللی بیشتر باشند ورزش ما ارزش و قرب بیشتری پیدا میکند.
برخیها معتقدند که کیومرث هاشمی پلی برای رسیدن به ریاست فدراسیون فوتبال است.
خیر این چنین نیست. سازمان هیچ حساسیتی روی شخص خاصی ندارد. اعتقاد دارم که هر کسی رییس فدراسیون شود بر اساس اساسنامه از سوی سازمان تربیت بدنی حمایت میشود. اساسنامه فوتبال آنقدر قوی و کامل است که رییس نظارت همه جانبه را احساس کند.
پیشبینی میکنید چند نفر در انتخابات فدراسیون کاندیدا شوند؟
طبق اساسنامه بیش از هفت نفر نمیتوانند در انتخابات شرکت کنند. اما پیشبینی من این است که سه یا چهار نفر بیشتر ورود نکنند. هر چند که این تحلیل شخصی خود من است.
آیا در انتخابات فدراسیون کاندیدا میشوید؟
خیر.
چرا؟
من معاون سازمان تربیت بدنی هستم و فرصت خدمتگزاری در اینجا برای من بسیار بیشتر و بهتر است.
یکی از موضوعات مهمی که فوتبال ایران با آن روبهرو است بحث رسیدن به معیارهای کنفدراسیون آسیا در خصوص باشگاهداری حرفهای است، چقدر به این موضوع اهمیت دادهاید؟
یکی از موضوعاتی که در جلسه کمیته انتقالی مطرح شده همین مساله است. ما برای فصل آینده لیگ برتر به تیمها امتیاز خواهیم داد و باشگاهها باید به امتیازهای لازم دست یابند. همانطور که AFC برای کشورهای عضو فرصت قائل شده ما نیز به باشگاهها فرصت خواهیم داد اما، باشگاههایی میتوانند در لیگ ۸۸ - ۸۷ شرکت کنند که به این شاخصها برسند.
گویا قرار است نمایندگان فیفا مهر امسال و اردیبهشت سال آینده برای امتیازدهی به فوتبال ایران به کشورمان سفر کنند آیا تا آن زمان میتوانیم به شاخصههای کنفدراسیون فوتبال آسیا دست یابیم؟
ما تا سال ۲۰۰۹ فرصت داریم و همه کارهای لازم را نیز انجام دادهایم اما مشکل ما زیر ساختها است . با این حال سازمان تربیت بدنی با افتتاح ورزشگاههایی در سراسر کشور دنبال ساختن همین زیرساختها است. یکی دیگر از مشکلات اصلی ورزش ما باشگاهداری دولتی است و سازمان به دنبال این است که باشگاههای خصوصی به معنای واقعی تشکیل شود. هم اکنون در بخش باشگاههای دولتی سالانه چیزی حدود ۱۳۰ تا ۱۴۰میلیارد تومان هزینه میشود و اگر این مبالغ به سمت باشگاههای خصوصی سوق داده شود آن گاه کیفیت اصلی فوتبال ایران مشخص میشود. ما به دنبال این هستیم که بر اساس مصوبه اصل ۴۴ قانون اساسی و فرمایش مقام معظم رهبری باشگاهداری خصوصی را جایگزین باشگاهداری دولتی کنیم. این یک اصل است. اگر بتوانیم آن را انجام دهیم بسیاری از مشکلات حل میشود.
منبع: ایسنا
ارسال نظر