یادداشت
چند نکته پس از یک شکست تلخ
انگار چیزی تحت عنوان باخت در فرهنگ حضور و وجود ندارد. وقتی برایمان اتفاق میافتد، یا توجیهش میکنیم یا به عنوان ابزار سرکوب از آن بهره میبریم. باخت که برای هر کسی و هر گروه و تیم و هر کشوری رخ میدهد، برای من اتفاق غریبهای است که یا اصلا قبولش نمیکنیم و در موضع انکار میمانیم، یا با استفاده از آن تمام تاریخ و کارنامهمان را زیر سوال میبریم و دچار فقدان و خلأ عجیبی میشویم که اعتماد به نفسمان را میگیرد و ما را در موقعیتی متزلزل قرار میدهد.
هژبر رضوانی
انگار چیزی تحت عنوان باخت در فرهنگ حضور و وجود ندارد. وقتی برایمان اتفاق میافتد، یا توجیهش میکنیم یا به عنوان ابزار سرکوب از آن بهره میبریم. باخت که برای هر کسی و هر گروه و تیم و هر کشوری رخ میدهد، برای من اتفاق غریبهای است که یا اصلا قبولش نمیکنیم و در موضع انکار میمانیم، یا با استفاده از آن تمام تاریخ و کارنامهمان را زیر سوال میبریم و دچار فقدان و خلأ عجیبی میشویم که اعتماد به نفسمان را میگیرد و ما را در موقعیتی متزلزل قرار میدهد. ١. ما به کویت باختیم
مرحله اول پذیرفتن همین جمله ساده است؛ بدون هیچ اما و اگری. بدون هیچ دلیل و توجیهی. به خاطر همین حرفهای جواد خیابانی مبنی بر اینکه بازیکنان از ترس مصدومیت و از دست دادن بازی برزیل، خوب بازی نمیکنند، مضحک است. باخت در فوتبال وجود دارد و برای هر تیمی اتفاق میافتد.
٢. نبود میداوودی؛ بودن عمرانزاده
ما همیشه دنبال مقصر میگردیم. یک زمانی مقصران باخت دایی و میرزاپور بودند و حالا متهم ردیف یک، حنیف عمرانزاده است. یک زمانی دلیل باختمان غیبت علی کریمی بود و حالا فیکس نبودن میلاد میداوودی. اما ما هم با دایی و میرزاپور و عمرانزاده برد را تجریه کردهایم، هم با کریمی و میداوودی باختهایم.
مسلما عمرانزاده مثل هر بازیکن دیگری اشتباه میکند؛ اما اینکه باختمان را آنقدر ساده کنیم که انگار اگر عمرانزاده در ترکیب نبود، ما برنده میشدیم، سادهانگاری کردهایم.
٣. قطبی قهرمان؛ قطبی در قهقرا
بعد از برد مقابل کرهجنوبی و چین و عراق، کلاسیکترین و ثابتقدمترین مخالفان قطبی هم تبدیل به موافق شدند و حالا با مساوی مقابل عمان و باخت جلو کویت، دوباره همه ساز ناامیدی کوک کردهاند. باخت مقابل کویت برای ما طبق معمول فراتر از یک باخت است. با این باخت ما متوجه شدهایم که در جام ملتها قهرمان نمیشویم- این حقیقت دهشتبار را گزارشگر عاشق خاک ایران؛ یعنی جواد خیابانی صریح اعلام کرد- و از این واهمه داریم که جلوی برزیل ده-دوازده تا گل بخوریم. حالا قهرمان دیروزی در چنان قهقرایی گرفتار شده که دوباره آرزوی برکناریاش را داریم. اما مساله این است که بین قطبی دیروز- خواه قهرمان، خواه در قهقرا- با قطبی امروز هیچ تفاوتی نیست. این نگاه نامطمئن ما است که هر روز تغییر میکند.
٤. یادآوری
ایران قبل از اعزام به بازیهای جامملتهای ٩٦، در آخرین بازی تدارکاتیاش در تهران و در حضور تنها ١٠ هزار نفر، یک به صفر مغلوب تیم درجه چندم ترکمنستان شد. طبق معمول با یک باخت، ما به این نتیجه قاطع رسیدیم که در جام ملتها از گروهمان بالا نمیآییم و فضاحتبار شکست میخوریم. اما همان تیم، بدون هیچ تغییری، در جام ملتها به عربستان سه گل و به کره شش گل زد و مقام سومی بازیها را کسب کرد.
٥. ژانر؛ جواد خیابانی
جواد خیابانی آینه تمامنمای ما است. کسی که ابتدای بازی در جو و فاز قهرمانی بود، کمی بعد و با خوردن اولین گل، شروع به توجیه کرد. بعد شروع کرد به غر زدن و ایراد گرفتن و آخر هم کارش رسما داشت به یقهگیری میرسید و گفت: بالاخره یک کسی باید جواب این همه انتقاد را بدهد! انگار نه انگار که این تیم، همانی است که منتقدانی نظیر حسن حبیبی، مجید جلالی و حتی روزنامهها را تبدیل به موافق و هوادار کرده بود. وقتی میلاد میداوودی گل زد، دوباره جواد ناامید و شاکی و یقهگیر، تبدیل شد به یک هوادار سینهچاک که به معجزهای بعید؛ یعنی زدن گل دوم و به تساوی کشاندن بازی فکر میکرد و چون چند ثانیه بعد صدای سوت پایان را شنید، ناگهان بادش خالی شد و دوباره یادش آمد که چهقدر تیم ملی ما بد و ناامیدکننده و به درد نخور است. ما متاسفانه چیزی که زیاد داریم، جواد خیابانی است. یادتان نرفته که؟ در فروردین پارسال، وقتی ایران از عربستان یک به صفر جلو افتاد، علی دایی سرور همه بود و وقتی دو گل خورد، باید حیا میکرد تا تیم ملی رها بشود.
۶. پیشگویان فروتن شکست
ممکن است به برزیل ببازیم. بعد در مقابل نیجریه هم بازی را واگذار کنیم. به مسابقات جام ملتها برویم و کرهشمالی، عراق و امارات هم ما را شکست بدهند. اما کاش ما به سهم خودمان دو کار را به درستی انجام بدهیم. یکی پذیرفتن مقولهای به نام شکست و باخت است؛ بدون هیچ توجیه و ترسی. دیگری اینکه پیشاپیش باخت تیممان را آرزو یا پیشبینی نکنیم. همین دو کار را اگر انجام بدهیم، کمکمش این است که کارمان را درست انجام دادهایم و بعد لازم نیست حسرت چیزی یا کسی یا زمان از دست رفتهای را بخوریم؛ مثل حالا که برانکو و تیم طرد شدهاش همه خواست و آرزویمان شده است.
ارسال نظر