اردشیرلارودی

داوری‌ها خود حکایتی دارند. شاید در بخشی از مسابقه‌ها، این هم لازم باشد که برای داوری‌ها نیز فکری بکنند.کدام داور به بازی‌ها لطمه نزد یا لطمه کمتری زد؟ پرتغال به دو عامل باخت:

۱ - تعویض به موقع فرناندو تورس که جای خودش را به یورنته داد.

۲ - پرچمی که باید کمک‌داور دوم مسابقه بالا می‌برد و نبرد تا آفساید واو پدریا گرفته نشود تا گلزن اسپانیایی‌ها، روی همین غفلت - یا ارفاق کوچک - کار را تمام کند. درست مثل اشتباهی که کمک‌داور دوم بازی آرژانتین - مکزیک مرتکب شد.

نوار اشتباهات داوری را هوشنگ نصیرزاده در برنامه آخر سه‌شنبه شب یک جهان یک جام ادامه داد و تکمیل کرد. نصیرزاده بیش از ۲۰ اشتباه داور آرژانتینی بازی اسپانیا - پرتغال را صحنه‌های درخشان جناب داور دانست واز بزرگی روح او و پدرانه اشتباه کردنش سخن گفت تا رسید به خطای آشکار روی «کاسیاس» و تازه اینجا بود که کارشناس داوری توجیه‌گر ما دانست که چرا حضور تکنولوژی در کار داوری، هنگام بازبینی عملکرد داوران لازم است. پرتغال بهترین بازی خود را انجام داد و حذف شد. اسپانیا نیز در ارائه کامل‌ترین فوتبالی که بازی می‌کند موفق شد. هم در شکل بازی توفیق به دست آورد، هم در نتیجه‌گیری.

تعویض آخرین انگلیسی در جام

ویسنته دل بوسکه بسیار به موقع و آگاهانه تنها نماینده لیگ برتر انگلیس در تیم ملی اسپانیا را خارج کرد و بعد از جابه‌جا شدن تورس با یورنته، بازی اسپانیا جان گرفت. پرتغال از این لحظه به بعد - آوردن یورنته به جای تورس - دقیقه به دقیقه عقب نشست و دیگر یک تیم برابر و صاحب بازی پایاپای نشان نداد.

فراناندو تورس در تیم اسپانیا، چیزی بود - لابد هنوز هم هست- نظیر وین رونی، جراردو لمپارد و در تیم ملی انگلیس خسته و فوتبال‌زده. بیرون از قواره بازی، آماده برای بیرون رفتن از زمین.

گل «ویا» بدون تردید آفساید بود، اما در بازی اسپانیا هیچ فول و خطایی دیده نمی‌شد. دیروز و یا به سبک خودش جای مسی را پر کرد تا بازی بارسلونی از همیشه بهتر به اجرا درآید. راموس عملا یک گوش راست بود تا دفاع پرتغال هر چه ممکن است عقب بنشیند که اگر راموس این همه نفوذ نمی‌کرد، پرسینگ از جلوی پرتغالی‌ها، بازی با توپ اسپانیا را فلج می‌کرد. اما«دل بوسکه» تیم را از زیر فشار درآورد و سخت‌ترین مسابقه را برد. پرتغال علاوه بر قدرت تهاجمی حریف، به عقیم بودن خط حمله خود نیز باخت. پرتغالی‌ها با گل زدن قهر بودند.

ژاپن سرفراز و بداقبال

ژاپن با افتخار حذف شد، سربلند بود. ژاپن باید مسابقه را در جریان طبیعی بازی می‌برد. آن لحظه‌ها که توپ‌های خود را به تیر دروازه پاراگوئه می‌کوبید و یاران روکه سانتا کروز از شادی و رضایت‌خاطر زیرلب دعا می‌خواندند.

ژاپن مثل کره‌جنوبی، در نبرد‌های تن به تن، فاقد مهارت و قاطعیت لازم است. یعنی آنجا که نوبت به عملیات خود به خودی یک در مقابل یک می‌رسد، عملیات موفقیت‌آمیز ژاپنی‌ها پایان می‌گیرد. ژاپن اگر دو مهاجم «توپ‌باز» داشت، حتی در یک‌چهارم نهایی هم حریف قدری می‌شد برای اسپانیا. به لطف بازی ژاپن و نیز کره‌جنوبی، فوتبال آسیا در جام نوزدهم موفق شد توفیق اینکه سری در میان سرها درآورد را به دست آورد و از این پس در هر میدانی حریفی باشد درجه یک و صاحب احترامات فائقه. آیا فوتبال ایران که از نظر استعداد و هنر بازیکنان می‌تواند شانه به شانه کره و ژاپن پیش برود، از نظر شکل اداره و مدیریت امور خود را اصلاح خواهد کرد یا اجازه می‌دهد فاصله ایجاد شده روز به روز بیشتر شود؟