اقتصاد و ورزش

ورزش و به ویژه فوتبال به دلیل انبوه تماشاگرانی که به استادیوم‌ها می‌کشاند به عرصه مهم اقتصادی تبدیل شده است و از همین رو امروزه از صنعت فوتبال سخن گفته می‌شود. بنا براین روزنامه دنیای‌اقتصاد به ضرورت ماهیتش که جریده‌ای اقتصادی است و فعالیت‌های اقتصادی متنوع در جامعه را پوشش می‌دهد به برسی اقتصاد ورزش و میزان پولی که در این عرصه جابه‌جا می‌شود، می‌پردازد. امروزه عرصه ورزش نیز مانند صنعت سینما و ‌هالیوود صرفنظر از پولی که قراردادهای رسمی‌ جابه‌جا می‌شود درآمدهای کلان از محل تولید محصولات و فعالیت‌های جانبی مانند تبلیغات دارد. این ستون به بررسی این موضوع خواهد پرداخت.

گروه ورزش روزنامه آماده دریافت نظرات و پیشنهادات شما در مورد این صفحه می‌باشد. تلفن تماس ۸۸۹۸۶۸۲۴ این فوتبال جذاب، بارسای دوست داشتنی

نرجس خاتون براهویی - ستون اقتصاد ورزش را از فوتبال یعنی جذاب‌ترین رشته ورزشی و از بارسلونا، یعنی از تیمی آغاز می‌کنیم که در دنیای پر زرق و برق فوتبال که پول بر تمامی زوایای آن از نقل و انتقال بازیکنان تا نحوه لباس پوشیدن و مدل موهای آنها مسلط شده است، چهره متفاوت و منحصربه‌فردی از خود ارائه داده است و به رغم فراز و نشیب‌های فراوان سعی در حفظ آن دارد.

بهانه این آغاز، خبر تاسیس یک موسسه آموزشی- ورزشی توسط باشگاه بارسلونا در سنگال است که اقدامی صرفا انساندوستانه و کاملا غیر انتقاعی به شمار می‌رود. این اولین بار نیست که باشگاه بارسلونا در کارهای عام‌المنفعه و انسان دوستانه شرکت می‌کند اما برای اولین بار است که به تنهایی ابتکار ساخت چنین موسسه فرهنگی- آموزشی را بر عهده می‌گیرد. قرار است در سال آینده چنین مراکزی را در کشورهای مراکش، بورکینافاسو، مالی، هند و برخی کشورهای آمریکای لاتین هم تاسیس کند.فعالیت‌های اخیر باشگاه بارسلونا که امروزه نزد هواداران خود به «بارسا» معروف است - نامی که طنینی حماسی برای سیاسی‌ترین باشگاه ورزشی جهان دارد، - از این تیم چیزی بیش از کلوب ورزشی صرف ساخته است، گویی که تقدیر این باشگاه است تا مبارزه خود برای آزادی و دموکراسی را به تلاشی فرهنگی برای انسانیت و صلح تبدیل کند.سنگ بنای اولیه باشگاه بارسلونا در سال ۱۸۹۹ توسط هانس گایپر و ۱۱ تن از رفقای هم بازی او بنا شد. این تیم کوچک خیلی زود توانست بارسلونا را در جمع تیم‌های محلی ما تاکنون به عنوان اولین تیم این منطقه معرفی کند. این تشکیلات کوچک اساس تشکیل باشگاه ورزشی بارسلونا را در نیمه دوم قرن بیستم تشکیل داد. زمانی که باشگاه توانست یوهان کرایف ستاره هلندی فوتبال جهان را به عنوان بازیکن به خدمت بگیرد. زمانی پس از آن و در اواخر دهه ۸۰ قرن بیستم وقتی کرایف افسانه‌ای مربیگری بارسلونا را پذیرفت، بارسلونا به تیمی رویایی تبدیل شد، تیمی که هوادارانش پیروزی‌های آن را به شیرینی جشن می‌گرفتند و شکست‌هایش را متواضعانه می‌پذیرفتند. تا پیش از دهه ۷۰، تیم بارسلونا تیمی کم‌درآمد بود که فقدان پشتوانه مالی دولتی، موهبتی که رئال‌مادرید از آن برخوردار بود، دلیل کافی به مردم کاتالان برای اعتراض و آرزوی استقلال و آزادی می‌داد. ترتیبات جدید باشگاه بارسلونا که از دهه ۷۰ به وجود آمده است پرداخت حق اشتراک یا عضویت اعضای باشگاه هواداران متعصب و پرشور بارسا را به عنوان تنها منبع مالی باشگاه قرار داده است. از شور و تعصب هواداران بارسا ذکر یک نمونه از اعضای این باشگاه قطعا جالب است و آن عضویت نوزادی سه روزه بود که در اواخر دهه ۹۰ فقط سه روز پس از تولد به عضویت باشگاه درآمد و کوچک‌ترین عضو باشگاه هواداران لقب گرفت.

به این ترتیب بارسلون تنها تیم فوتبال در جهان است که اسپانسر مالی ندارد و نام و آرم هیچ برند و کمپانی روی پیراهن آبی - اناری آن به چشم نمی‌خورد.مردم شهر کاتالان ترجیح دادند چهره تیمی که آرزوها و آمال آنها را برای آزادی رفع تبعیض و عدالت نمایندگی می‌کند با مناسبات حریصانه و گاهی مبتذل جهان کاپیتالیستی نیالایند و در باشگاه زیبای نوکمپ را بر روی کمپانی‌های بزرگ همچنان بسته نگاهدارند.

تنها اسپانسر مهم و بزرگ این باشگاه از بدو تاسیس تاکنون سازمان یونیسف است که بارسا در توافقی خلاف عادت جهان پرهیاهوی فوتبال به ازای حک آرم این سازمان بر روی پیراهنش سالانه ۱۵/۲میلیون دلار به یونیسف می‌پردازد.اما آرمانگرایی چپ‌گرایانه بارسا به این معنا نیست که این باشگاه به کلی ساز مخالف با کلیه قواعد اقتصاد مدرن جهان کوک کرده باشد. با این که در باشگاه بارسلون رسم بر خرید بازیکنان جوان و ارزان‌قیمت و تربیت آنها برای بازی در تیم بزرگ بارسا و یا فروش به تیم‌‌های دیگر است که خود نوعی به کارگیری و تبعیت از قواعد اقتصاد جهان است در عین حال به بازیکنان معروف خود دستمزدهای بالا هم‌سنگ دستمزدهای ستارگان جهان در دیگر تیم‌های معروف می‌پردازد و نیز به بازیکنان خود اجازه می‌دهد تا اسپانسر مالی داشته باشند و در ازای تبلیغ محصولات کمپانی‌های ورزشی پول دریافت کنند اما پیراهن بارسلون از این تبلیغ مستثنی است. در واقع باشگاه بارسلون، زندگی، فعالیت و کسب شهرت و محبوبیت خود در جهان پرهیاهوی فوتبال که کاپیتالیستی لجام گسیخته را ترویج کرده است، درون نظم و دیسیپلینی اخلاقی و آرمانگرایانه‌ای قرار داده است. این نظمی است که باعث می‌شود فکر کنیم این باشگاه هرگز نمی توانسته خواهان به خدمت گرفتن ستاره‌ای جنجالی و پرحاشیه‌ای مانند دیوید بکام باشد. اما حتما جای زوبی زارتا، روماریو، استویچکوف، ریوالدو، رونالدینهو و بالاتر از همه یوهان کرایف حتما در این باشگاه بوده است که نه تنها سهم و نقش زیادی در انتخابات این باشگاه و حتی رونق آن داشته‌اند بلکه خود از باشگاه نیوکمپ به عنوان ستاره به جهان فوتبال معرفی شده‌اند. به هر حال به قول میلتون فریدمن اقتصاددان لیبرال آمریکایی قرار نیست جامعه تهی از ثروتمندان باشد چه در این صورت چه کسی قرار است بیمارستان، مدرسه و تفریحگاه بسازد.بنابراین آنچه از بارسا تیمی مطرح جذاب و متمایز ساخته است نه نکوهش ثروت بلکه فضیلت ستایش روح انسانی، بزرگ‌منشی و آزادیخواهی است که می‌توان با صرف بخشی از ثروت مادی تحقق آن را حتی در سطحی محدود میسر و ممکن ساخت.آرزوها و آرمان‌‌هایی که به غریو هواداران مشتاق در نوکمپ رنگ و نشاط خاصی می‌بخشد و آن‌ها را به میلیون‌ها نفر مردمی که طالب آزادی و عدالت و فوتبالی از جنس هنر هستند مرتبط می‌کند.