جواد خیابانی داربی را کشت
امیر قادری - تا مغز استخوان پرسپولیسیام، اما خوشحال شدم که جواد خیابانی این قدر استقلالی است. که این قدر یک طرفه بازی را گزارش کرد. جوری که انگار دارد بازی تیمملی فوتبال ایران (استقلال) در برابر تیم دشمن را گزارش میکند. چون حداقل این طوری میشود فهمید که خیابانی حداقل طرفدار یک چیزی هست. کمی علاقهمندی واقعی که جایی در وجودش پنهان شده. به جز این، هر چه ازش میبینیم، انگار نمایش است و هیچ و پوچ. به نظرم شش سالی گذشته از روزی که قرار شد پرسپولیس و استقلال بعد از یک بازی واقعی، اما پر از دعوا و زد و خورد، یک بازی دیگر برگزار کنند که قرار بود نشاندهنده دوستی و محبت بین بازیکنان و نشانه همبستگی ریاکارانه و از این چیزها باشد. طبق معمول بازی را دادند خیابانی گزارش کند و طرف، آن قدر از همدلی و نوعدوستی گفت، از این که بنیآدم اعضای یکدیگرند، از این که چه قدر بازیکنان دو تیم همدیگر را دوست دارند، که میخواستم زمین را گاز بگیرم. آن موقع تماشاگران چاپ میشد، پس یک مطلب فرستادم برای پژمان راهبر در حمایت از تماشاگری که در میان این همه احساس نوعدوستی و محبت، یک ترقه ول کرد زیر پای داور. گزارش خیابانی و جو حال به هم زن بازی، کاری کرده بود که از چنین اظهار وجود غیرقانونی به وجد بیایم. تماشاگر قانونشکن، به هر حال تنها عنصر واقعی آن روز ورزشگاه آزادی بود.
خیابانی در طول این سالها، همیشه آن طوری گزارش کرده که ازش خواستهاند یا بقیه انجام دادهاند. این که مثلا حالا لازم است هیجانانگیز گزارش کند، حالا بهتر است اطلاعات بدهد، حالا سازمان میخواهد به انتقادات بها دهد، حالا باید از تیمملی انتقاد بکند، انتقاد نکند، حالا باید فلان شعار را بدهد، حالا از معلومات مهمان برنامه استفاده کند. کمتر احساس کردم که فلان واکنش اش واقعی باشد. که شور و حال واقعی را نسبت به فوتبال رو کند. بعضا اتفاق افتاده که بهترین و زیباترین صحنه بازی را از دست بدهد، چون داشته از داخل کامپیوترش، آمار و ارقام را بیرون میکشیده. در عوض بیربطترین صحنه را با صدای بلند و مثلا با هیجان گزارش کرده چون یادش میآمد که باید شور و حالی به بازی بدهد. زیباییهای بازی در لحظه به وجدش نمیآورد. تصمیم میگرفت و بعد عمل میکرد. که تازه باز این یک قدم به جلو بود. معمولا اجازه داد که بقیه برایش تصمیم بگیرند. خیابانی را وقتی موفق میدیدیم که پشت تریبون قرار میگرفت تا در مراسمی، فلان مسوول سازمان تربیت بدنی و رییس سازمان صدا و سیما و ورزشکار برتر را دعوت کند روی سن. در باقی موارد، واکنشهای خیابانی خیلی وقتها واقعی نبود، همانطور که احساسات دوستانه خرج شده در آن بازی کدر و لوس و احمقانه پرسپولیس - استقلال، واقعی نبود.
حالا مهمترین خاطرهای که از خیابانی برایمان مانده، همان «باز هم روی زمین» گفتناش و اشکهایش پس از پایان مسابقه جادویی ایران و استرالیا است. این احساسات واقعی هستند که باقی میمانند و واکنش خیابانی در آن بازی، یکی از معدود چیزهایی واقعی بود که از سوی او دیدیم. درست به همین دلیل است که حالا، وقتی به عنوان یک پرسپولیسی، از شنیدن گزارشاش بر دربی دیروز، به جنون رسیدهام، باز ته دلام خوشحالم که یک واکنش واقعی دیگر از او دیدهام. همین که فهمیدهام جواد خیابانی استقلالی است، این قدر که نمیتواند خودش را کنترل کند و از تماشای ضربه بازیکن استقلال که موازی با خط دروازه بیرون رفته، این قدر هیجانزده میشود و وقتی نیکبخت پا به توپ تا روی خط دروازه جلو میرود، دارد از ماجرای پیوستناش به آتلتیکومادرید حرف میزند. این بازی هم خیابانی دیوانهمان کرد، بس که قدر لحظات را ندانست، حتی نفهمید کدام توپ خطرناک است، کدام یکی نه. تحلیلها و جمعبندیهایش اشتباه بود، لحظات پراسترس بازی را کشت و زمانهای مرده را گزارش کرد. تا مغز استخوان پرسپولیسیام و به این دلیل و هزار تا دلیل دیگر، خوشحالام که مجری و گزارشگری مثل جواد خیابانی، طرفدار تیم فوتبال استقلال است.
منبع: Cinemaema.com
ارسال نظر