جوابیه سازمان تربیتبدنی به سخنان مهرعلیزاده
مدیریت آقای مهرعلیزاده پر از لطمات جبرانناپذیر بود
گروه ورزش- روز گذشته بخشی از گفتوگوی «محسن مهرعلیزاده» رییس سابق سازمان تربیتبدنی و انتقادات وی نسبت به وضعیت حال حاضر ورزش کشور در این صفحه منتشر شد که واکنش سازمان تربیتبدنی را در پی داشت، در ادامه بدون توضیح اضافی، متن کامل پاسخ سازمان تربیتبدنی را میخوانید.
مصاحبه آقای محسن مهرعلیزاده با خبرگزاری مهر و اظهارات یکسویه ایشان فرصتی را فراهم آورد تا عملکرد ایشان در زمان ریاست سازمان تربیتبدنی و تبعات تصمیمات غیرکارشناسی آن در سالهای بعد از مدیریت وی برای افکار عمومی روشن شود تا برخی ابهامات در ورزش مشخص شده و افراد مسوولیتهای خود را بهعهده گیرند.
۱ - طرح جامع ورزش در دوره مدیریت قبل از آقای مهرعلیزاده مورد توجه قرار گرفت و اقداماتی برای تدوین آن صورت گرفت لیکن با تغییر مدیریت آقای مهرعلیزاده کل اقدامات انجام شده را شخصا کنار گذاشت تا محصول عملکرد دیگران را در قالب نظام جامع ورزش و با گروه دیگری عرضه نماید. نظام مذکور در نهم شهریورماه سال ۸۲ به تصویب رسید، اما در دو سال بعدی مسوولیت آقای مهرعلیزاده (آبانماه سال ۸۴) فقط چارت سازمانی تغییر یافت که مهمترین دستاورد آن حذف «معاونت فرهنگی و آموزشی سازمان» بود، شاید به نظر ایشان مشکل اجرای نظام جامع ورزش «حذف دو مقوله اساسی و مهم فرهنگ و آموزش» بوده است. بخشی از نظام جامع به تدوین لوایح قانونی و اخذ مجوز از مجلس شورای اسلامی مربوط بود و بهتر است ایشان توضیح دهد تا دو سال بعد از تصویب طرح جامع چه اقدامی برای اجرایی کردن آن داشتهاند؟ در دوره مدیریت جدید به دلیل اینکه برخی پیشبینیها رویایی بود و قابلیت اجرا نداشت مورد بازنگری مجدد قرار گرفت و محصول آن به زودی ارائه خواهد شد.
۲ - موضوع تعلیق فدراسیون فوتبال یکی از مهمترین دستاوردهای تصمیمات مدیریت آقای مهرعلیزاده برای ورزش کشور بود.
بهرغم میل باطنی برای موشکافی مجدد این مطلب لازم است تاریخچه اساسنامه فدراسیونها بازنگری شود. در سال ۷۶ سازمان تربیتبدنی تصمیم به تغییر اساسنامه فدراسیونها گرفت که مهمترین تغییرات آن تشکیل مجامع عمومی فدراسیونها بهعنوان بالاترین رکن تصمیمگیری بود و در سال ۷۸ این اساسنامه به تصویب رسید، اما با تغییر مدیریت سازمان در سال ۸۰، اولویت اساسی مدیریت وقت، تغییر در اساسنامه بود که چند بند آن از جمله عزل و برکناری روسای فدراسیونها را که در اختیار مجامع بود به رییس سازمان تفویض کرد و حق معرفی بازرسی را از مجمع گرفت. دقت در تاریخ پیشنهاد اساسنامه جدید از طرف سازمان به هیاتمحترم دولت وقت (۹/۲/۸۱) و زمان تصویب اساسنامه جدید (۱۱/۲/۸۱) نشان میدهد که در دولت هیچ کار کارشناسی روی آن صورت نگرفت در حالی که همه پیشنهادات دستگاهها برای طرح در هیات وزیران باید از مسیر کمیسیونهای کارشناسی گذشته و ماهها وقت نیاز دارد تا به طور پخته و کامل مطرح و تصمیمگیری شود.
اما درباره این اساسنامه تاریخ ما گویای همه چیز است. اساسنامه مذکور به همه فدراسیونها ابلاغ شد، اما فدراسیون وقت فوتبال آن را نپذیرفت و مغایر مقررات فیفا دانست. این کشمکش به کنارهگیری رییس وقت فدراسیون منجر شد و نایبرییس فدراسیون، سرپرست آن شده و پس از انتخاب در مجمع، اساسنامه را به فیفا ارسال کرد که همان موقع توسط فیفا رد شد و بعد از آن (آذرماه سال ۸۱) پیگیریهای فیفا و درخواست زمان برای تدوین اساسنامه جدید توسط فدراسیون منجر به از دست رفتن دو سال زمان تا سال ۸۴ گردید و بعد از پیروزی تیم ملی و صعود به جام جهانی، فیفا به خاطر نگرانی از متهم شدن به سیاسی کاری آخرین مهلت را برای بعد از جام جهانی تعیین کرد و از همه این وقایع فقط شخص ریاست وقت سازمان و ریاست وقت فدراسیون خبر داشتند و بعد از جام جهانی خواسته فیفا فقط عمل کردن فدراسیون ایران به تعهد خود (تغییر اساسنامه) بود، نه چیز دیگری و چون فدراسیون قبلی همه زمانها را از دست داده بود.
فدراسیون جدید با واکنش فیفا روبهرو شد و همگان در جریان هستند که با توضیحات مسوولان فدراسیون، فیفا ظرف ۴۸ ساعت تعلیق را برطرف و به تیم فوتبال ایران اجازه حضور در بازیهای آسیایی دوحه را داد، اما چون به قول و قرار فدراسیون ایران (به خاطر عملکرد قبلی آن) اعتماد نداشت موضوع «کمیته انتقالی» مطرح شد. فیفا از سال ۲۰۰۲ بحث تغییر و یکپارچه کردن اساسنامه فدراسیونهای ملی را آغاز کرده (درست همزمان با تغییر اساسنامه فدراسیونها توسط مدیریت وقت سازمان و البته در جهت معکوس) و در سالهای نخست این موضوع داوطلبانه بود که آقای مهرعلیزاده این فرصت را هدر داد، تا فیفا ناچار به مداخله شود و البته فقط فدراسیونها مثل امارات، عمان و کویت هم همین مسیر را طی کردند و
موضوع کویت تا حالا هم ادامه دارد اما اینکه آقای مهرعلیزاده مشکلی را که خود باعث و بانی اصلی آن بود به دوش دیگران میاندازد جز یک مانور تبلیغاتی فریبنده میتواند چیز دیگری باشد؟
۳ - درخصوص المپیک باید به بزرگترین لطمه مدیریت آقای مهرعلیزاده یعنی حذف ریاست وقت کمیته ملی المپیک و در نتیجه از دست رفتن بزرگترین کرسی ورزشی بینالمللی یعنی عضویت در کمیته بینالمللی المپیک (IOC) اشاره کرد که در تمام تاریخ ورزش سه بار (دو بار قبل از پیروزی انقلاب و با شرایط استثنایی و دخالت سیاست در ورزش حادث شد) رخ داده، اما آقای مهرعلیزاده با اطلاع کامل باعث حذف نماینده کشورمان شد تا نمونه خالص و شفافی از برنامه محوری و حاکمیت علم، آگاهی، شعور و طراحی بر ورزش کشور را در زمان مدیریت خود نشان دهند.
البته نتایج المپیک پکن به هیچ وجه نشان شایستگیهای کشورمان نبود و در زمان خود تجزیه و تحلیل گردید، اما بد نبود ایشان به نتایج بازیهای آسیایی بوسان در زمان مدیریت خود هم اشاره میکردند که کشورمان با دو پله سقوط نسبت به دوره قبل در جایگاه دهم قرار گرفت.
در مورد انتخابات کمیته ملی المپیک و عدمتمایل ایشان به حضور در کمیته ذکر این نکته ضروری است که در همان انتخابات ۵ معاون وقت سازمان در کمیته مذکور انتخاب شدند تا ایشان ریاست خود بر کمیته مذکور را از طریق معاونین خود دنبال کند که این در حقیقت پوشش فریبندهای برای افکار عمومی بود.
ارسال نظر