نقد رییس سابق سازمان تربیت بدنی به وضعیت فعلی ورزش کشور
مهر علیزاده: طرح جامع ،عقلانیت ورزش کشور بود
گروه ورزش- رییس پیشین سازمان تربیت بدنی در گفت و گویی درباره مسائل مختلف حوزه ورزش از جمله وضعیت طرح جامع، ساخت و سازها، نتایج المپیک و اساسنامه فدراسیون فوتبال سخن گفته است. بخشهایی از گفتوگوی محسن مهرعلیزاده با خبرگزاری مهر را بخوانید. ورزشی که حرکات عقلانی داشت متوقف شد
برایم مشکل است در مورد ورزش صحبت کنم، اما اگر بخواهم از دیدگاه یک فرد منصف صحبت کنم باید بگویم در آن زمان ورزش همانند سایر مسائل برای حرکت خود از یک عقلانیت، رشد و برنامهریزی برخوردار شد که خیلی زود متوقف شد.
ببینید، حکمیکه برای ریاست سازمان ورزش دریافت کردم، حکمیمعمولی نبود که با تعارف در آن آمده باشد «با توجه به توانمندی، سابقه و مسائل دیگر شما را بهاین سمت منصوب کردیم» بلکه آقای خاتمیتاکید کرده بودند من طرح جامع را طراحی، تدوین و اجرایی کنم. طرح جامع یعنی طرحی حداقل ۲۰ ساله که باید برای تدوین آن ۲ یا ۲ سال و نیم وقت میگذاشتم، زمانی که تنها به فکر کردن و کار کردن مختص میشد و مجموعه ما را از امور اجرایی دور میکرد. متاسفانه هیچ مدیری امروز نمیآید چنین کاری را انجام دهد، زیرا مدیران دوست دارند کاری انجام دهند که سال بعد شکوفا شود یا با نتایج آن کارنامهای را برای خودایجاد کنند و خود را نشان دهد، اما ما با جدیت فراوان نظام جامع را طراحی کردیم واین موضوع بیانگر آن بود که دولت روی عقلانیت، طراحی و برنامه ریزی کار میکند. بنده هم تنها در تبعیت از سیاستهای دولت دراین جهت کار کردم.
تضمین طرح خود طرح است
در آن زمان کارهایی انجام دادیم که تضمین اجرای طرح جامع با خود آن باشد، از جمله آنها تعویض ساختار اداری، بودجهای که وارد ورزش شد و در نهایت ایجاد مرکزی تحت عنوان توسعه و مدیریت ورزش کشور. همچنین برای اینکه هیچ مدیریتی نتواند به آن آسیب برساند، همزمان با تصویب طرح جامع کشور، مصوبه تاسیساین مرکز را در دولت تصویب کردیم، مرکزی که رییس آن قائم مقام رییس ورزش کشور بود و وظیفهاش نگهبانی از طرح، به روز کردن آن و در نهایت تربیت مدیرانی که بتوانند نظام جامع را طراحی کنند، بود. واقعا فکر نمیکردیم آنچه در هیات دولت تصویب شود، به راحتی به هم بریزد. ما بهاین دلیل مدیراین مرکز را بالاتر از معاونان ورزش همگانی، تعلیم و تربیتی، قهرمانی و حرفهای قرار دادیم که همه بدانند علم، آگاهی، شعور و طراحی حاکم بر اجرا است. اگر اجرایی قرار است انجام شود باید از علم تبعیت کند، اما در نهایت علم نادیده گرفته شد و رییس آن مرکز از حد قائم مقام سازمان ورزش به یک مدیر کل، تنزل پیدا کرد.از سوی دیگر برخوردهایی ناشی از عدم آگاهی یا اطلاع نداشتن کافی از فضای ورزش صورت گرفت که باعث تعلیق فدراسیون فوتبال شد.
اساسنامه به ما تحمیل شد
زمان مدیریت خودم اساسنامه فدراسیون فوتبال اصلاح شد و خودم اصلاح شده آن را تحویل مجامع بینالمللی دادم. یادم میآید در آن مقطع هم مسوولان فیفا ایراداتی به اساسنامه گرفتند، اما آن موقع چون استدلال داشتیم به آنها گفتیم ما دولتی هستیم، از شرایط ورزش و فوتبال کشور اطلاع داریم و میتوانیم بااین روش آن را اداره کنیم. همچنین رابطه فدراسیون با دستگاه ورزش بایداینگونه باشد، رابطه بخش مردمی با بخش دولتی باید به این شکل باشد و اجازه نمیدهیم شما از سوئیس برای ما تصمیم بگیرید. رفتیم دفاع کردیم و به علت آنکه استدلال ما منطقی بود، پذیرفتند. این دفعه اما به علت آنکه از همان اول قدم، قدم منطقی نبود و یک خلاء و برخورد ناشی از احساسات بود، واقعا مسوولان امر پاسخی نداشتند و در نهایت اساسنامه و فکر آنها به ما تحمیل شد که این بسیار بد بود.
مردم درباره المپیک نظر دهند
مردم بهتر میتوانند در مورد عملکرد خوب یا بد نتیجه کاروان ایران در المپیک نظر بدهند. اما دراینجا در مورد نتایج گذشته کاروان ایران در المپیک صحبت میکنم. انصافا پیش از من آقایهاشمی طبا زحمات خیلی زیادی کشید که توانستیم در سیدنی ۳ مدال طلا و یک برنز کسب کنیم. البته ما پس از انقلاب برای اولین مرتبه در المپیک آتن توانستیم ۶ مدال کسب کنیم در این بین با دو حق خوری بزرگ هم مواجه شدیم. در یکی از مسابقات حق علیرضا حیدری خورده شد و آرش میراسماعیلی هم که به دلیل همگروهی با نماینده رژیم اشغالگر قدس از ادامه مسابقات انصراف داد. اگر آن اتفاقات نمیافتاد شانساین دو هم برای گرفتن مدال طلا کم نبود یا حداقل میتوانستیم تعداد مدالهایمان را افزایش دهیم. البته ۲ طلا، ۲ نقره و ۲ برنز کسب کردیم و توانستیم تعداد مدالهایمان را نسبت به المپیک قبلی افزایش دهیم. اما دراین دوره به غیر از طلای ساعی ما تنها یک برنز کسب کردیم. به نظر مناین خیلی توان میخواست که ۶ مدال المپیک را به یک مدال برنز تبدیل کنند.
برخی طرحهای افتتاح شده دوباره افتتاح شدند
تا آنجایی که یادم میآید ورزشگاه ساری را افتتاح کرده بودم، اما دو سال بعد مجددا افتتاح شد یا ورزشگاه تبریز را کامل کردم و تقریبا در حال افتتاح بود اما بعد از سه سال آمدند یک بخش به آن اضافه کردند و نمیدانم امروز استفاده میشود یا نه؟
طبق آن برنامه تمام مراکز استان باید دارای ورزشگاه ۵۰هزار نفری میشد، آیا این اتفاق افتاده است یا...؟ تا آنجایی که یادم میآید ورزشگاه یزد، ساری، مشهد، تبریز، سنندج و همدان را خودم افتتاح کردم، ولی خیلی از آنها دوباره افتتاح شدند یا یک بخشی به آن اضافه شد و مجددا افتتاح شده است.
چرا سرانه ورزش افزایش نیافته است؟!
بعضا آقایان که میخواهند آمار دهند، میگویند از بدو خلقت تاکنون توانستهایم در فلان موضوع افزایش چشمگیریایجاد کنیم. بدیهی است در یک برنامه ۵ ساله از ابتدای سال ۸۴ تا انتهای برنامه، باید طبق بودجهای که در نظر گرفته شده است، سرانه فضای ورزشی از نیم متر مربع به یک متر مربع افزایش پیدا میکرد امااین اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد. چقدر ساختیم و چقدر ساخته شده است ملاک نیست، بلکه باید دید آیا این طرحهای عمرانی در محل مناسب خود ساخته میشود؟ خیلی از سالنهای ورزشی که ساخته میشود، یا نصفه کاره میماند یا به درد نمیخورد، وعده احساسی دادن درست نیست. مردم روستاها، بخشها و مراکز استانها خودشان این طرحها را میبینند و در مورد آن قضاوت میکنند.
ارسال نظر