علیرضا الهی

سرمایه‌گذاری در بخش خصوصی فوتبال، ریسک بالایی دارد و سرمایه‌گذاران ترجیح می‌دهند پول خود را در بانک بگذارند تا اینکه برای فوتبال هزینه کنند. در سرمایه‌گذاری اصلی، بازگشت سرمایه وجود دارد، ما هنوز در صنعت فوتبال خوب پیشرفت نکرده‌ایم و هیچ اراده و اجماعی برای خصوصی‌سازی وجود ندارد. خصوصی‌سازی امروزه یک هدف شده اما نباید هدف باشد. خصوصی سازی یک روش است برای افزایش بهره‌وری، اگر به آن به عنوان یک هدف نگاه کنیم باید دوباره به دولتی سازی مجدد برسیم.

مشکل حق پخش به ماهیت صدا و سیما بر می‌گردد. اصل ۴۴ قانون اساسی، صدا و سیما را دولتی دانسته اما در اصول دیگر جزو اختیارات مقام معظم رهبری است و این خود جای بحث دارد که صدا و سیما دولتی است یا حکومتی. از طرف دیگر باشگاه‌های ما هم دولتی هستند و صدا و سیما معتقد است که پرداختن حق پخش از این جیب به آن جیب دادن است و تا باشگاه‌های ما خصوصی نشوند، نمی‌توانند به خوبی از حق خود دفاع کنند و متاسفانه از سوی باشگاه‌ها برخی محافظه‌کاری‌ها هم وجود دارد. عدم پیگیری حق پخش، دلایل دیگری هم دارد؛ شامل: نداشتن اتحادیه‌های صنفی، پایین بودن سرانه که در نتیجه نمی‌توانیم قیمت‌گذاری مناسبی داشته باشیم و سیاستگذاری نادرست سرمایه‌گذاری باشگاهی.

متاسفانه مدیران ما مدیران هزینه‌ای شده‌اند، یعنی فقط هزینه می‌کنند و درآمدزایی ندارند. البته این موضوع به شخص مدیر برنمی‌گردد و به دلیل سایر شرایط است.

متاسفانه حق پخش تلویزیونی یکی از ارزان‌فروشی‌های اخیر فوتبال است، صدا و سیما در حالی شش میلیارد برای تبلیغات کنار زمین پرداخت می‌کند که این مساله هیچ موضوعیتی به صدا‌و سیما ندارد. از سوی دaیگر اگر چهار میلیارد حق پخش را بر ۲۰ تقسیم کنیم به هر باشگاه ۲۰۰ میلیون تومان می‌رسد که این مبلغ برای یکی، دو بازیکن بیشتر کفایت نمی‌کند. نکته جالب دیگر این است که در مراسم فروش حق پخش، فروشنده اصلی یعنی فدراسیون فوتبال وجود نداشت.

باید مدیرانی در ورزش به کار گرفته شوند که تفکر تجاری و ورزشی دارند. در حال حاضر چون باشگاه‌های ما دولتی هستند به جای انتخاب توسط هیات مدیره، توسط سیستم بالا سری انتخاب می‌شوند و به دلیل برخی وابستگی‌های دولتی، سیاسی، از حقوق مشروع خود گذشته‌اند.