یک خبر یک گفت و گو
سازمانهای صنعتی «حاضریخور»
به نظر شما بحث واگذاری تیمهای فوتبال تا چه حد به سود فوتبال ملی ما است؟
من این رویه را دوست ندارم. واقعیت این است که تیمداری در سطح لیگ برتر نیاز به امکانات سختافزاری، حملونقل و اسکان مناسب دارد. ضمن این که مساله تجربه مدیریتی و پشتوانه اقتصادی را نباید فراموش کرد.
گروه ورزش - امیر حاج رضایی از معدود کارشناسان فوتبال است که از واژهها به درستی استفاده میکند. با او به بهانه انتقال صبا باتری به قم درباره مضرات سیاست «تمرکززدایی» ورزشی گفتوگو کردهایم.
به نظر شما بحث واگذاری تیمهای فوتبال تا چه حد به سود فوتبال ملی ما است؟
من این رویه را دوست ندارم. واقعیت این است که تیمداری در سطح لیگ برتر نیاز به امکانات سختافزاری، حملونقل و اسکان مناسب دارد. ضمن این که مساله تجربه مدیریتی و پشتوانه اقتصادی را نباید فراموش کرد. از سوی دیگر با این وضعیت تیمها به این شکل حضور عادت میکنند. تیمها باید از امکانات و استعدادهای محلی استفاده کنند. با این وضعیت قاعدتا هیچ تلاشی برای کشف استعدادها، استفاد از پتانسیلهای محلی صورت نمیگیرد.
من بسیار ناراحتم ازاین که از این واژه استفاده میکنم، اما متاسفانه برخیها در فوتبال ما به «حاضری خوری» علاقهمندند و با استفاده از نفوذ خود سعی میکنند راه آسان را برای حضور در لیگ برتر انتخاب کنند.
من با این سیاست «تمرکز زدایی» مخالف هستم. همه این خاک، کشور ما است، اما راه غلطی را برای تمرکز زدایی انتخاب کردهایم، با این وضعیت ما همیشه پیله میمانیم و پروانه نمیشویم.
الگوی پاس به نظر شما الگوی موفقی بود؟
به نکته خوبی اشاره کردید. به هیچ وجه، زمانی من برای انجام کاری به باشگاه پاس رفتم. در آنجا یک زمین چمن فوقالعاده و یک سالن ورزشی عالی دیدم. یک عده دختر و پسر جوان و پرشور را دیدم که در خبرگزاری ایپنا مشغول به کار بودند. یک ارگان رسمی به نام پاس جوان وجود داشت و پاس قهرمان فوتبال ایران شد. یعنی یک «باشگاه واقعی» در حال شکلگیری بود، اما حال از این باشگاه فقط یک تیم فوتبال مانده که نه زمین مناسبی دارند و نه تیمی فوقالعاده. متاسفانه عنوان پنجمی قهرمان فوتبال ایران را نتیجهای فوقالعاده میدانند. مردم همدان مردم شریف و زحمتکش هستند، اما به نظر من انتقال پاس یک نوع «صدقه» به مردمی بود که نیازی به «صدقه» نداشتند.
نکته جالب اینجا است که تیمهایی مثل فولاد که سابقه فعالیتهای خوبی دارند هم قدم در این راه گذاشتهاند.
بله، عرض کردم که ما در راهی هستیم که سازمانهای بزرگ صنعتی را به «راحت طلبی» عادت می دهیم، فولاد از دسته پایینتر شروع به کار کرده، در لیگ برتر قهرمان شد، استعداد کشف کرد و ۱۴ بازیکن در ردههای ملی تحویل فوتبال ما داد، اما همین تیم حالا قصد دارد از راه اعمال قدرت به لیگ برتر راه پیدا کند.
وضعیت این تیمهای یک شبه را چگونه پیشبینی میکنید؟
من باید به یک نکته اشاره کنم. ما تا وقتی ساختارها را درست نکنیم، نمیتوانیم امیدوار باشیم هنوز هیچ کس داستان ورزشگاه شهید متقی ساری و فرو ریختن ورزشگاه را فراموش نکرده است.
معلوم نیست بقیه ورزشگاهها هم از آمادگی لازم برخوردار باشند، ضمن این که این تیمها مثل پروتزی میمانند که وارد بدن میشود، اگر با بدن هماهنگ نباشد پس میزنند، سرنوشت این گونه تیمها هم همین است.
ارسال نظر