داریوش مصطفوی بار دیگر به صفایی فراهانی حمله کرد
صفایی فوتبال ایران را نابود کرد
«داریوش مصطفوی» رییس و دبیر سابق فدراسیون فوتبال در گفتوگویی تفصیلی با فارس بار دیگر کمیته انتقالی، صفایی فراهانی و کفاشیان و دایی را مورد حمله قرار داده و از علیآبادی تمجید کرده است.گزیدهای از صحبتهای مصطفوی را بخوانید:
بعضی آدمها همیشه در عالم دیگری سیر میکنند و سعی میکنند ثابت کنند هرچه آنها میگویند درست است، حتی اگر در عمل خلاف گفتههایشان ثابت شود.
«داریوش مصطفوی» رییس و دبیر سابق فدراسیون فوتبال در گفتوگویی تفصیلی با فارس بار دیگر کمیته انتقالی، صفایی فراهانی و کفاشیان و دایی را مورد حمله قرار داده و از علیآبادی تمجید کرده است.گزیدهای از صحبتهای مصطفوی را بخوانید: مدیریت فوتبال بعد از انقلاب جمهوری اسلامی ایران را میتوان در ۲ بخش جداگانه مورد ارزیابی قرار داد. بخش اول به حضور مدیران ورزشی مربوط میشود و بخش دوم به فعالیت سیاسیون فوتبال. تاریخ و تجربه نشان میدهد که مدیران فوتبالی کارنامه درخشانتری را داشتهاند. در زمان مدیریت مدیران فوتبالی، تیم ملی ایران صعود به المپیک، قهرمانی در آسیا و صعود به جام جهانی را به دست آورد؛ اما در ۱۰ سال اخیر و با توجه به حضور مدیران سیاسی، عقبگرد بدی داشته است.
کاش انتخابات ریاست فدراسیون با نامزدهای بیشتری برگزار میشد و اشخاص دیگری نیز میتوانستند به عنوان نامزد در این میدان بزرگ شرکت کنند. چنین شرایطی در انتخابات به وجود نیامد و فقط با حضور یک نامزد برای کشور ۷۵ میلیونی، رییس فدراسیون انتخاب شد.به سوی هیچ سازمان یا ارگانی گرایش پیدا نکردم؛ بلکه به سوی ثبات فوتبال رفتم. باید پذیرفت که ثبات فعلی در گرو سازمانتربیت بدنی است. زمانی که دبیر فدراسیون شدم، تیم ملی دچار تحولات زیادی شده بود. با انتخاب امیر قلعه نویی، با اقتدار از مرحله گروهی جام ملتهای ۲۰۰۷ آسیا صعود کردیم و در ردهبندی فیفا نیز از شرایط کنونی ۱۵ پله بالاتر قرار گرفتیم. معتقدم محمد علیآبادی، کیومرث هاشمی و حتی علی کفاشیان، ورزشی هستند.
همچنان معتقدم بحث تعلیق اصلا جدی نبود؛ اما شماری با جریان سازی، این بحث را در مجامع بینالمللی جدی کردند. اعضای کمیته انتقالی به خوبی مرا میشناختند. به همین دلیل، با جوسازی داخلی و خارجی، سازمان را مورد تهدید قرار دادند؛ در حالی که به خوبیترفندهایشان را میشناختم. تا زمانی که دبیر فدراسیون بودم، بحث تعلیق فوتبال ایران جدی نبود. پس از رفتنم این بحث جدی شد.
هر ایرانی وطن پرست و مدیر فوتبالی، هرگز علاقهای به تعلیق ایران نداشته و نخواهد داشت؛ مگر به استثنای شماری که منافع حزبی راترجیح دهند. اعضای کمیته انتقالی با جوسازی، سازمانتربیت بدنی را تحت تاثیر قرار دادند تا اینکه سازمان زیر بار خواسته آنها رفت. تعلیق فوتبال ایران نمایشی بود که صفایی فراهانی و دوستانش به راه انداختند.
اعضای کمیته انتقالی بحث تعلیق را رسانهای کرده و با جوسازی، طوری به افکار عمومی القا کردند که اگر آنها در صحنه نبودند، فوتبال ملی تعلیق میشد؛ اما بر خلاف آن، اصل ماجرا متفاوت بود. شاید افکار عمومی تا حدودی فریب آنها را خورده باشند؛ اما مدیران به خوبی از نیات آنها آگاهی داشتند.
شک نکنید نزدیکی صفایی فراهانی به کنفدراسیون آسیا هرگز به سود فوتبال ایران نخواهد بود؛ بلکه به زیان فوتبال ملی است. یک روز این ادعایم بر همگان ثابت خواهد شد. علاوه بر این، او با رابطه این پست را گرفته است.
انتخابات میتوانست بهتر از این برگزار شود؛ چرا که رایگیری با یک نامزد برای ریاست فدراسیون کشوری که ۷۵میلیون جمعیت دارد، چندان شایسته نیست. برگزاری انتخابات با یک نماینده نمیتواند بازتاب خوبی از فوتبال ایران در کشورهای خارجی داشته باشد. انتخابات یک نفری یعنی دیکتاتوری. شاهرخ شهنازی چرا باید شب قبل از انتخابات کنارهگیری کند؟ علاوهبر این، چرا انتخابات فدراسیون باید با یک نامزد برگزار شود؟
قبول دارم. مدیری هستم که هرگز زیر بار ظلم نمیروم. با دیدن ناعدالتیها کنارهگیری میکنم. سال گذشته، صفایی فراهانی را برخلاف عرصه سیاست، در ورزش قبول نداشتم. به همین دلیل استعفا کردم. به دلیل ناحقی و فشارهای جانبی که به سازمانتربیت بدنی وارد شد، کناره گیری کردم. صفایی فراهانی به علی آبادی گفته بود که باید جلسات بدون حضور من برگزار شود. بنابراین، استعفایم را نوشته و فدراسیون راترک کردم.
فوتبال ایران توانایی بالایی دارد و مربیان بزرگ دنیا باید به هدایت آن افتخار کنند. دوباره با اقتدار تاکید میکنم که اگر در فدراسیون میماندم، پکرمن یا اسکولاری را سرمربی تیم ملی ایران میکردم.
قلعهنویی را با خرد جمعی انتخاب کردم و چنانچه به وی در تیم ملی فرصت میدادیم، به مراتب نتایج بهتری را کسب میکردیم. علی دایی از سوی فدراسیون به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد و موظف هستیم که از وی حمایت کنیم. دایی در ۱۰ سال گذشته با کمک ستارههای فوتبال ایران از قبیل محمد خاکپور، کریم باقری، خداداد عزیزی، علیرضا منصوریان، احمدرضا عابدزاده، مهدی پاشازاده،حمید استیلی و ... عنوان آقای گل جهان را کسب کرد. دایی مدیون همکاری و کمکهای ۱۰ ساله همبازیهایش است. او به تنهایی حتی نمی توانست یک گل هم به ثمر برساند. دایی تافته جدا بافته نیست؛ بلکه فوتبال ایران تافتهای جدا بافته است که چنین بازیکنی را به جهان معرفی کرده است. پیشبینی کار راحتی نیست؛ اما با این شرایط، صعود به مسابقات آفریقای جنوبی را مشکل میبینم. بعید میدانم کفاشیان که شناخت زیادی از فوتبال ندارد، بتواند به راحتی خواستههای علی دایی که آقای گل جهان شده را درک کند. معتقدم تعامل چندان خوبی در زمینه مدیریتی فوتبال حاکم نیست.
با توجه به ۱۸ تیمی بودن، مسابقات در شرایطی مطلوبی برگزار میشود. سازمان لیگ به خوبی دیدارها را هدایت میکند؛ اگرچه در تصمیمگیری نحوه برگزاری عوامل زیادی دخالت میکنند. کاستیها را نباید فقط به سازمان لیگ ربط داد. ایران پتانسیل ۲۰ تیمی شدن در لیگ برتر را نیز دارد؛ اما با پیاده شدن اصل ۴۴ میتوانیم به هدفمان برسیم. سازمانتربیت بدنی با جدیت این مساله را پیگیری میکند. امیدوارم هرچه زودتر این اصل اجرایی شود. متاسفانه کمیته انتقالی فوتبال ایران را به بحران کشاندند. اشخاص سیاسی در این کمیته با تنظیم اساسنامهای که برای خودشان هم مشخص نیست، شرایط را حادتر کردند و امروز هم در اندیشه تصحیح اساسنامه جدید هستند.
عقد قراردادهای کلان نیز به ضعف مدیران غیر ورزشی مربوط میشود. دولت هر ساله مبالغ زیادی به باشگاهها میدهد و مدیران غیرورزشی به راحتی پولها را صرف میکنند. امیدوارم روزی بازرسی نوع هزینه را بررسی کرده تا متوجه شوند چه فسادهایی در فوتبال ملی ایران رخ داده است. مدیران غیر ورزشی ۲ ضرر به فوتبال ایران وارد کردند؛ در وهله اول پول را هدر داده و سپس مکتب بازیکن سالاری را به وجود آوردند.
با اساسنامه فعلی، با نحوه انتخابات فدراسیون و با خرابکاریهایی که کمیته انتقالی برجای گذاشت، آینده روشنی را پیشبینی نمیکنم. من از جنس فوتبال هستم و هرگز از فعالیت در این عرصه خسته نخواهم شد.
ارسال نظر