زندگی در وقت‌های تلف شده!

دنیای اقتصاد- رسول بهروش: ۱۶سال از زمانی که برچسب «حرفه‌ای» را روی بدنه فوتبال ایران چسباندند می‌گذرد، اما در این مدت به ندرت نشانه‌هایی از حرفه‌ای‌گری واقعی در این حوزه پیدا شده است. بخش زیادی از مدرنیزاسیون فوتبال، قاعدتا باید شامل تنظیم منابع و مخارج و به سوددهی رساندن باشگاه‌ها باشد، اما در ایران هرگز چنین اتفاقی رخ نداده است. هنوز هیچ باشگاهی در کشور به مرز سوددهی نرسیده، همچنان مهم‌ترین منافذ کسب درآمد بسته هستند و کماکان انبوهی از باشگاه‌های کم‌هوادار یا بی‌هوادار که حضورشان در فوتبال روز جهان هیچ توجیهی ندارد، در بالاترین لیگ داخلی مشغول فعالیت هستند و بعضا مثل نفت تهران سهمیه حضور در لیگ قهرمانان آسیا را هم به دست می‌آورند! شاید خیلی از این موارد مربوط به اشکالات زیرساختی باشد و از میان برداشتن موانع در این زمینه، کار آسانی به نظر نرسد. با این همه تاسف و تاثر زمانی به اوج خود می‌رسد که می‌بینیم فوتبال ایران بعد از این همه سال، هنوز در سطح ساده‌ترین تصمیم‌گیری‌های مدیریتی هم با بدسلیقگی‌های عجیبی دست به گریبان است. کافی است چند حادثه مهم روزهای اخیر را یک بار دیگر مرور کنید تا ببینید چطور همه ما در این حوزه تا مغز استخوان درگیر بی‌برنامگی و تصمیمات دقیقه نودی هستیم.

یک- قرار بود دیشب بازی سوپرجام باشگاه‌های کشور برگزار شود؛ مسابقه‌ای که در ۱۵سال گذشته فقط دو بار انجام شده که همین هم اوج هنر مدیریتی مسوولان فوتبال ایران را نشان می‌دهد! با این وجود برگزاری مسابقه امسال هم تا لحظه آخر در هاله‌ای از ابهام قرار داشت؛ به ویژه از این جهت که اسپانسر مشترک پرسپولیس و استقلال برای همین تاریخ به دنبال برگزاری یک بازی دوستانه بین دو تیم بود. به این ترتیب برگزاری دربی یا سوپرجام هزار بار تایید و تکذیب شد تا اینکه در نهایت تصمیم گرفته شد با لغو شهرآورد دوستانه، دو تیم پرسپولیس و نفت تهران در چارچوب سوپرجام به مصاف هم بروند. با این همه سوال کلیدی این است که آیا دوستان نمی‌توانستند تصمیم درست و قطعی را زودتر بگیرند و مانع از این همه سردرگمی و بی‌انضباطی شوند؟ سایت باشگاه آلمانی آرمینیا بیله‌فیلد که میزبان دربی دوستانه بود، در حالی خبر لغو این مسابقه را روی خروجی‌اش گذاشت که از چند روز قبل به این منظور در حال بلیت‌فروشی بود. آیا این برای فوتبال ایران یک «بی‌حیثیتی حرفه‌ای» نیست که بلیت مهم‌ترین مسابقه‌اش را در فرنگ بفروشند و بعد بازی برگزار نشود؟ واقعا دنیا در مورد ما چه فکری می‌کند؟ سخن از کشوری همچون آلمان در میان است که عمده باشگاه‌ها و تیم‌های ملی‌اش در رده‌های مختلف، از امروز تا حداقل دو سال دیگر برنامه قطعی‌شان را تنظیم و اعلام کرده‌اند. ما اما هر روز دریغ از دیروز.

دو- به احوالات باشگاه نفت تهران نگاه کنید. یک فوج طلبکار پشت در خوابیده‌اند، اما باشگاه در نهایت خونسردی به کارش ادامه می‌دهد. آقایان برای شرکت در مسابقه سوپرجام فرصت کافی برای ثبت قرارداد بازیکنان‌شان نداشتند، در نتیجه برگه‌های قرارداد را سر تمرین برده‌اند و بازیکنان کنار زمین روی میزی که تهیه شده، آنها را امضا می‌کنند! چطور به دنیا بگوییم این وضع نماینده ایران در آسیاست؟ سورپرایزهای باشگاه نفت البته تمامی نداشت و آنها ۲۰ساعت قبل از برگزاری سوپرجام، حمید درخشان را جایگزین علی کریمی کردند تا نشان بدهند کار «نشد» ندارد! کریمی که از اول هم گفته بود اگر عزم جدی مدیران باشگاه را برای حل مشکلات لمس نکند از این تیم کناره خواهد گرفت، شب بازی سوپرجام جواب تلفن نفتی‌ها را نداد. به این ترتیب حمید درخشان به‌عنوان گزینه‌ای مناسب برای این قبیل انتصابات جای جادوگر را گرفت؛ درست مثل پرسپولیس سه سال پیش که درخشان در آن به شکلی مشابه جایگزین علی دایی شد. این وضع و روز فوتبال ماست.

سه- مسابقات فصل جدید فوتبال باشگاهی ایران در حالی از دیشب شروع شد که ورزشگاه آزادی به‌عنوان بزرگ‌ترین‌ استادیوم کشور به‌طور همزمان در دست بازسازی قرار گرفت! مسوولان مربوطه در تلاش هستند با تزریق بتن به سکوهای طبقه دوم، این قسمت را مقاوم‌سازی کنند. سوال مهم اما این است که چرا پروژه مزبور از زمان آغاز تعطیلات تابستانی استارت نخورد تا زودتر تمام شود و با مسابقات فصل جدید تداخل پیدا نکند؟ آخرین مسابقه‌ای که در ورزشگاه آزادی برگزار شد، مربوط به روز ۲۲خرداد و بازی ایران و ازبکستان بود. اگر عملیات مورد نظر از همان زمان و با وسعت بالا شروع می‌شد، شاید کار تا امروز خاتمه می‌یافت و ورزشگاه آزادی به‌طور کامل قابل استفاده می‌شد، اما با تاخیر غیرموجه در شروع این عملیات، ورزشگاه ملی ایرانیان حالا حالاها درگیر این داستان است و قطعا نماهای ناقص و زشتی از مسابقات برگزار شده را به نمایش خواهد گذاشت. جالب‌تر اینکه برای انجام این عملیات، لازم است صندلی‌های طبقه دوم برچیده شوند. این در حالی است که طبقه دوم آزادی بعد از ۴۰سال، تازه پارسال صندلی‌گذاری شد. آیا واقعا نمی‌شد مسوولان محترم قبل از صندلی‌گذاری این بخش اقدام به مقاوم‌سازی آن کنند تا حداقل در هزینه کندن و نصب دوباره این صندلی‌ها صرفه‌جویی شود؟ در نظر داشته باشید که دستور رئیس‌جمهوری برای تعمیر و ترمیم ورزشگاه آزادی از دو سال پیش صادر شده بود و به راحتی می‌شد چنین مسائلی را مدیریت کرد، اما ظاهرا در ایران توقع زیادی است که انتظار داشته باشیم دستگاه‌ها با هم هماهنگ باشند و از اتلاف وقت و سرمایه ملی پیشگیری کنند!