به بهانه قهرمانی و سپس اخراج رانیری از لسترسیتی
بیرحمی قانون فوتبال است
دنیای اقتصاد: خبر رسمی است اما باور نکردنی. کلودیو رانیری، ۹ ماه پس از به دست آوردن رویاییترین و شگفتانگیزترین قهرمانی انگلیس از نیمکت لسترسیتی اخراج شد. همان قدر ناباورانه که با این تیم قهرمان شده بود. تیمی کوچک و گمنام که ناگهان نامش درتمام دنیا برسر زبانها افتاد و تمام غولهای جزیره را به زانو در آورد. هدایت آن تیم را مربی نام آشنا با موهای جوگندمی بر عهده داشت. مردی ایتالیایی که عنوان ریز و درشت کم نداشت اما میخواست با لستر بار دیگر توانایی خود را در دنیا به اثبات رساند.
دنیای اقتصاد: خبر رسمی است اما باور نکردنی. کلودیو رانیری، ۹ ماه پس از به دست آوردن رویاییترین و شگفتانگیزترین قهرمانی انگلیس از نیمکت لسترسیتی اخراج شد. همان قدر ناباورانه که با این تیم قهرمان شده بود. تیمی کوچک و گمنام که ناگهان نامش درتمام دنیا برسر زبانها افتاد و تمام غولهای جزیره را به زانو در آورد. هدایت آن تیم را مربی نام آشنا با موهای جوگندمی بر عهده داشت. مردی ایتالیایی که عنوان ریز و درشت کم نداشت اما میخواست با لستر بار دیگر توانایی خود را در دنیا به اثبات رساند.
تیم او دنیا را انگشت به دهان گذاشت. آنها به سمبل امید برای تیمهای کوچک درتمام دنیا تبدیل شدند. آنها که بیبهره یا کم بهرهتر از منابع مالی آنچنانی بودند، باور داشتند که تمام فوتبال پول نیست. ثروت مالکان عرب منچسترسیتی یا غول نفتی روس آبراموویچ در چلسی و قدرتهای سنتی مثل منچستر هم به زانو در آمدند تا آنها که میخواستند نام خود را در گوشهای از تاریخ حک کنند قهرمانی را به چنگ آورند. متوجه باشید که «روباهها» فقط یک فصل پیش از قهرمانی به لیگ برتر صعود کرده بودند و هیچکس حاضر نبود حتی برای قرار گرفتن آنها درجمع بالانشینها روی آنها شرطبندی کند. اما لستر با رانیری جنگید. هفته به هفته همه کارشناسان منتظر شروع افول آنها بودند اما خبری از کوتاه آمدن نبود. بسیاری از تیمهای کوچک دنیا لستر را سرلوحه خود قرار دادند و هرگوشهای از فوتبال باشگاهی جهان که تیمی کوچک خودی نشان داد لقب لستر را به خود گرفت. حتی اینجا در ایران، کیلومترها دورتر از جزیره اروپایی وقتی استقلال خوزستان با عبدالله ویسی گام به گام با تیمهای بزرگ کشور که اتفاقا به مراتب بیش از آنها هم هزینه کرده بودند پیش آمد و سر آخر عنوان قهرمانی را هم به خود اختصاص داد به لستر ایران معروف شد. اتفاقی که حتی نزدیکی رنگ پیراهن دوتیم هم به آن دامن زد.
افول یک قهرمان
اما روزهای خوش لستر خیلی زود به پایان رسید. رانیری ماند و چه کسی باور میکرد تاج و تختی که او در این باشگاه کوچک برای خود به راه انداخته است به این زودی فرو بریزد. اما فوتبال بار دیگر روی زشت و البته حقیقی خود را نشان داد. آنجا که آستانه پایین تحمل حتی برای مربیان قهرمان هم ناباورانه است. حالا باشگاهی که بیشک با امضای این سرمربی توانسته بود مرزهای واقعیت در فوتبال را درنوردیده و قله قهرمانی را فتح کند دیگر تحمل چیزی کمتر از همان قهرمانی را ندارد و حکم اخراج را برای مربی قهرمانش صادر میکند. بله، این فوتبال است. بیرحم که نه. شاید قسی القلب. تیم نتیجه نمیگیرد و در چنین شرایطی فوتبال فقط یک قانون دارد. اینکه رانیری دیگر نمیتواند تیمی را که فصل گذشته با ۱۰ امتیاز اختلاف نسبت به تیم دوم قهرمان لیگ شده را رهبری کند، غیرقابل کتمان است. هیچکس از لستر انتظار نداشت بار دیگر قهرمان لیگ شود ولی هیچکس انتظار چنین نتایجی را هم نداشت. ۵ پیروزی در طول کل فصل، بدون گل زده در سال ۲۰۱۷ در لیگ برتر، ۵ شکست پیاپی. با هر استانداردی این آمار ضعیف محسوب میشود. حتی اگر با قرارگرفتن در پله هفدهم جدول کمی تا سقوط فاصله داشته باشند. لسترسیتی در بیانیه خود خیلی کوتاه مینویسد: «نتایج باشگاه در فصل جاری، وجهه باشگاه را به خطر انداخته و مدیریت باشگاه تصور میکند با وجود اینکه تغییر رهبر تیم تصمیم تلخی خواهد بود ولی برای موفقیت باشگاه الزامی است.»
خداحافظ تا لستری دیگر
ترجیعبند بسیاری از نقدهای فوتبالی درایران بعد از باخت و برکناری مربیان این است که درهیچ کجای دنیا ظرفیت و تحمل شکست به اندازه ما نیست اما اتفاق اخیر درمورد رانیری را میتوان نقضی بر تمام این نقدها دانست. درهمین انگلستان مربیانی بودند و هستند مثل آلکس فرگوسن و آرسن ونگر که فعالیتشان در یک تیم باشگاهی به بیش از دو دهه میرسید و دیگرانی که عمر کارشان دیری نپایید. این فوتبال است. رحم ندارد و کوچک و بزرگ هم نمیشناسد. گاهی سرسازش دارد و فرصت میدهد تا اوج را درک کنید و زمانی دیگر فاصله عرش تا فرش را به یک چشم برهم زدن رقم میزند. لستر رفت. مثل هوفنهایم در آلمان یا همین استقلال خوزستان خودمان. بیشک روزی از همین روزها لستر دیگری در گوشهای دیگر از دنیای فوتبال متولد خواهد شد. شاید عمر درخشش کوتاه باشد اما این بخشی از زیبایی فوتبال است که در آن قرار نیست همیشه ضعیفها تسلیم قویها باشند.
ارسال نظر