نفت خزر؛ شاید وقتی دیگر
سیدفواد نبوی - ایران بدون تردید سرزمین فرصتها است و منابع بزرگ هیدروکربوری از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشورمان را در بر گرفته است. در این میان پس از خلیج فارس که سرشار از ذخایر خدادادی است، دریای خزر با دارا بودن منابع گسترده نفت و گاز از ارزشمندترین ذخایر انرژی جهان به شمار میرود. نفت و گاز خزر برای ایران تاکنون با وجود تلاشهای صورت گرفته متاسفانه هنوز هیچگونه بهره وری را به همراه نداشته است و سرمایهگذاریهای جدید توسط کشورمان بیش از گذشته ضروری به نظر میرسد. در حالی که سالها است همسایگان شمالی ما استخراج نفت و گاز را در این دریا آغاز کردهاند ما هنوز در ابتدای راه قرار داریم و این کشورها به سرعت در حال سرمایهگذاری و افزایش بهرهبرداری از این ذخایر هستند.
سیدفواد نبوی - ایران بدون تردید سرزمین فرصتها است و منابع بزرگ هیدروکربوری از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشورمان را در بر گرفته است. در این میان پس از خلیج فارس که سرشار از ذخایر خدادادی است، دریای خزر با دارا بودن منابع گسترده نفت و گاز از ارزشمندترین ذخایر انرژی جهان به شمار میرود.
نفت و گاز خزر برای ایران تاکنون با وجود تلاشهای صورت گرفته متاسفانه هنوز هیچگونه بهره وری را به همراه نداشته است و سرمایهگذاریهای جدید توسط کشورمان بیش از گذشته ضروری به نظر میرسد.
در حالی که سالها است همسایگان شمالی ما استخراج نفت و گاز را در این دریا آغاز کردهاند ما هنوز در ابتدای راه قرار داریم و این کشورها به سرعت در حال سرمایهگذاری و افزایش بهرهبرداری از این ذخایر هستند.
تحلیلگران انرژی ذخایر نفت خزر را بیش از ۵۰میلیارد بشکه تخمین میزنند؛ هر چند این رقم را نمیتوان کاملا دقیق به شمار آورد و امکان افزایش این تخمین با کاوشهای جدید وجود دارد.
قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان پس از فروپاشی شوروی سابق همگام با روسها به سرعت دست به کار شدند تا تولید خود را افزایش دهند و در همین راستا غربیها هم که موقعیت را مناسب میدیدند به سرمایهگذاریهای کلان، در این صنعت روی آوردند و جمهوری آذربایجان بیش از سایرین اقدام به بهرهبرداری کرد.
اما میادین مشترک میان این کشورها و ایران هنوز محل مناقشه است و با وجود توافقهای موجود هنوز هم این میادین دارای وضعیت روشنی از نظر بهرهبرداری از منابع نیستند، ولی ایران در میدان سردار جنگل که در پهنه آبهای دریای خزر گسترانده شده، قاطعانه بر مستقل بودن این میدان تاکید دارد.
نامشخص بودن رژیم حقوقی دریای خزر را میتوان یکی از موانع اصلی توسعه منابع نفتی این دریا تلقی کرد، چون توافقهای دوجانبه کشورهای خزر با روسیه یکی از بزرگترین مشکلاتی است که در راستای حل رژیم حقوقی دریای خزر به وجود آمده است و با وجود اینکه تمام ذینفعان بر این چالش تاکید دارند، اما خبری از توافق نهایی نیست.
سکوی امیرکبیر تنها دستاورد کشورمان در دریای خزر است، اما این سکو و نتایج آن رضایتبخش نیست و حفاری اولین چاه در سال گذشته سبب رسیدن به لایه اول نفتی شد و چاه دوم نیز در حال حفاری است و هنوز معلوم نیست که ایران در چه زمان میتواند نفت خزر را به مرحله تولید برساند. اردیبهشت ماه سال ٩١ بود که حفاری چاه نخست اکتشافی ساختار سردار جنگل پایان یافت و ذخایر نفت درجا حدود ۲ میلیارد بشکه برآورد شد که با احتساب ضریب بازیافت ٢٥ درصد، ٥٠٠میلیون بشکه آن قابل استحصال است.
حفاری دومین چاه اکتشافی میدان سردار جنگل که با هدف حفاری تا عمق ٤٠٢٢ متر در دستور کار شرکت نفت خزر قرار دارد نیز طبق اعلام متولیان امر تا عمق ٢٤٤٠ متری پیش رفته است.
تقویت دیپلماسی انرژی راهبرد ایران
کارشناسان انرژی بر این اعتقادند که موفقیتآمیز بودن استخراج و تولید نفت در معادلات و تعاملات منطقهای میتواند قدرت چانهزنی و اقتدار نفتی ایران را در خزر افزایش دهد.
با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، دیپلماسی نوین همکاری و تعامل در تمام حوزهها نهادینه شده است و توسعه روابط با همسایگان شمالی نیز در حال گسترش بوده که میتواند جایگاه ایران را در دریای خزر تثبیت کند.
بیژن زنگنه، وزیر نفت چندی پیش در مورد نفت خزر گفت: از حق نفتی ایران در دریای خزر نمیگذریم و هیچ کشوری اجازه حفاری در گستره آبهای ایران در دریای خزر را ندارد. مستندات همگی حکایت از مستقل بودن میدان سردار جنگل دارد و ادعای برخی همسایگان در مورد مشترک بودن این میدان نادرست است.
هر چند عملیات اکتشاف در منابع کمعمق خزر رضایت بخش نبوده، اما مدیران نفتی، آینده مناطق عمیقتر را روشن میبینند و در صورت تجهیز و توسعه امکانات اکتشافی ایران نیز خواهند توانست تولید نفت و گاز را شاهد باشند و این امر توجه ویژه شرکت نفت خزر و شرکت حفاری شمال را به عنوان متولی نیازمند است.
عدم سرمایهگذاریهای جدید، رژیم حقوقی، فقدان تجربه در آبهای پرعمق خزر، محدودیت ارتباط با دریاهای آزاد بهمنظور تامین ابزار و فناوریهای مورد نیاز و مکانیسمهای قراردادی از عمدهترین موانع و چالشهای اکتشاف و توسعه در دریای خزر محسوب میشوند.
آمارهای اعلام شده بیانگر آن است که در جمهوری آذربایجان ۲۰ میدان شناسایی شده که روش قراردادی آنها مشارکت در تولید است. در قزاقستان هم قراردادها بر اساس مشارکت در تولید و امتیازی است و به ترتیب سرمایهگذاری ۶۰ و ۱۱۲ میلیارد دلاری این کشورها نشان از اهمیت این دریا در بازارهای جهانی نفت دارد.
آذربایجان در سال ٢٠١٣، حدود ٤٣ میلیون و ١٠٠ هزار تن نفت تولید کرد که نسبت به مدت مشابه سال پیش از آن افزایش ۲/۰ درصدی را نشان میدهد. تولید گاز طبیعی نیز پارسال به ١٧ میلیارد و ٩٠٠ میلیون متر مکعب رسید که نسبت به رقم ١٧ میلیارد و ٢٠٠ میلیون مترمکعب در سال پیش از آن افزایش نشان میدهد.
عرضه نفت آذربایجان پس از رسیدن به رکورد ٥٠ میلیون و ١٠٠ هزار تن در سال ٢٠١٠ و کاهش تولید در میدان آذری-شیراگ-گونشلی، رو به نزول گذاشت و میانگین تولید آن در نیمه نخست ٢٠١٢ به ٦٨٤ هزار بشکه در روز رسید.
ترکمنستان نیز به سرعت در حال گسترش فعالیتهای نفتی خود در خزر است و پیش از این ذخایر نفت خام بخش ترکمنی دریای خزر ١٢ میلیارد تن و ذخایر گاز طبیعی ٦ تریلیون و ٥٠٠میلیارد مترمکعب برآورده شده بود که به تازگی ترکمنها خبر از افزایش تولید خود دادهاند.
قزاقستان نیز که پس از روسیه دومین تولیدکننده بزرگ نفت در میان کشورهای استقلال یافته شوروی سابق است، سال ٢٠١٣ میلادی ٨١ میلیون و ٧٠٠ هزار تن نفت خام تولید کرده بود.
به هر حال طبق پیشبینیها در سال ۲۰۱۵ سطح تولید در دریای خزر به روزانه چهار میلیون بشکه خواهد رسید و ایران باید نقش خود را به عنوان یک قدرت نفتی در خزر ایفا کند.
میتوان گفت که دریای خزر به علت موقعیت استراتژیک خود قابلیت تبدیل شدن به یک قطب قابل توجه انرژی را دارا است و همین مساله ضرورت توجه بیشتر به مساله حفاری و اکتشاف را در اولویت اول و سپس تولید و بهرهبرداری را به عنوان دومین اولویت نشان میدهد.
ظرفیت صادرات نفت و گاز کشورهای حوزه دریای خزرافزایش مییابد
بنا بر اعلام اداره اطلاعات انرژی آمریکا، ظرفیت صادرات نفت و گاز کشورهای حوزه دریای خزر رو به افزایش است و با افزایش قیمتهای انرژی و رشد تقاضای جهانی برای نفت و گاز طبیعی، کشورهای حوزه دریای خزر (ایران، روسیه، آذربایجان، قزاقستان، ترکمنستان و ازبکستان) در حال توسعه چند روش برای افزایش صادرات نفت و گاز طبیعی خود هستند.
طبق این گزارش برخی از این کشورها با همکاری و مشارکت یکدیگر در حال توسعه ظرفیت صادرات نفت هستند و برخی دیگر نیز برنامههای خود را روی جذب سرمایههای کافی بهمنظور ایجاد مسیرها و خطوط لوله مختص به خود متمرکز کردهاند.
قزاقستان و آذربایجان بیشترین موفقیت را در افزایش ظرفیت صادرات نفت و گاز حوزه دریای خزر از طریق ساخت چند خط لوله اصلی داشته اند؛ این خطوط لوله اصلیترین مسیر ترانزیت مواد هیدروکربوری حوزه دریای خزر شده اند؛ بزرگ ترین مسیر صادرات برای انتقال مستقیم نفت به بازارهای اروپا،
خط لوله باکو-تفلیس-جیحان (بی تی سی) است که در سال ٢٠٠٦ راهاندازی شده است.
خط لوله بی تی سی از دریای خزر تا دریای سیاه امتداد دارد و میانگین صادرات نفت آن روزانه یک میلیون بشکه است؛ یک خط لوله دیگر نیز به موازات خط لوله بی تی سی در سال ٢٠٠٦ ساخته شد که سالانه حدود ٢٨٠ میلیارد فوت مکعب گاز را ترانزیت
میکند.
با رشد تولید نفت و گاز در قزاقستان و آذربایجان، این دو کشور در حال فعالیت روی توسعه مسیرهای جدید صادرات مانند شبکه ترانزیت نفت قزاقستان-کاسپین (Kazakhstan-Caspian Transportation System) هستند، این شبکه، نفت را از بزرگ ترین میدانهای قزاقستان، کاشاگان و تنگیز به سواحل دریای خزر انتقال خواهد داد؛ نفت از آنجا با نفتکش به آذربایجان برده میشود و از آنجا نیز وارد خط لوله بی تی سی میشود.
پیش بینی میشود شبکه ترانزیت نفت قزاقستان-کاسپین روزانه ٣٠٠ هزار بشکه نفت را با خط لوله بی تی سی به بازارهای جهانی عرضه کند، این عرضه نفت به تدریج به ٨٠٠ هزار بشکه در روز افزایش خواهد یافت. سرمایهگذاران خارجی بخشی از این پروژه را که هزینه آن ٤ میلیارد دلار برآورد شده است، تامین اعتبار
خواهند کرد.
مسیر اصلی تحویل نفت خزر به بازارهای شرق آسیا خط لوله نفتی قراقستان- چین است که از طریق شرکت سرمایهگذاری مشترک میان شرکت ملی نفت چین (سی ان پی سی) و شرکت کازمونای گاز قزاقستان در سال ٢٠٠٩ ساخته شد.
این خط لوله هم اکنون در حال نوسازی است تا با حجم نفتی که انتظار میرود از میدان کاشاگان تولید شود، تطبیق داده شود. خط لوله گازی ترکمنستان- چین نیز که در سال ٢٠٠٩ به بهرهبرداری رسید سالانه حدود 4/1 تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی ترکمنستان را به منطقه ژین جیانگ چین ترانزیت میکند؛ قزاقستان قصد دارد این خط لوله را به میدانهای گازی خود متصل کند تا گاز بیشتری به چین صادر شود.
یکی دیگر از خطوط لولهای که برای ترانزیت گاز به جنوب آسیا در نظر گرفته شده است، خط لوله ترکمنستان- افغانستان- پاکستان- هند (تاپی) است؛ این خط لوله ظرفیت صادرات سالانه یک تریلیون فوت مکعب گاز را خواهد داشت، با این حال تنشهای میان هند و پاکستان تهدیدی برای اجرای این پروژه است و انتظار میرود این پروژه همچنان طرحی روی کاغذ باقی بماند.
پس از فروپاشی شوروی پیشین، کشورهای قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان با جذب سرمایهگذاران و شرکتهای بین المللی، فعالیتهای گستردهای را برای اکتشاف و استخراج منابع هیدروکربوری دریای خزر آغاز کردند؛ تا آنجا که قزاقستان با کشف میدان نفتی «کاشاگان» همچنین آذربایجان در پروژه «شاه دنیز» به دستاوردهایی رسیدند.
ایران نیز همپای کشورهای دیگر منطقه برای استفاده از منابع خود در خزر تلاش زیادی کرده است که از آن جمله میتوان به ساخت سکوی امیرکبیر و شناسایی و حفاری پنج حلقه چاه در نواحی کم عمق خزر در طول سالهای گذشته اشاره کرد که با وجود تمام تلاشهای صورت گرفته و حفاری 2 چاه هنوز به تولید نفت و گاز در دریای خزر دست نیافته است.
ارسال نظر