آمریکا از خاورمیانه خواهد رفت
گروه نفت و پتروشیمی - حمزه بهادیوند چگینی: باراک اوباما مدتی پیش با تشکر از همکاران خود و مجموعه نفتی این کشور و مردم ایالات متحده در سخنرانی خود در دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی با استناد به آمار نوامبر 2013 سازمان اطلاعات انرژی اعلام کرد: آمریکا در ماه اکتبر روزانه 8/7 میلیون بشکه نفت تولید کرده و پیش‌بینی می‌شود این رقم در سال 2014 به 5/8 میلیون بشکه در روز برسد، در حالی که در این ماه (اکتبر 2013) 7/7 میلیون بشکه نفت وارد کرده است.
در این میان خوش بینی آمریکا به آینده نفت در این کشور به پشتوانه منابع نفتی حاصل از سنگ‌های رسی است. باید گفت انقلاب شل که چندان مورد استقبال و برنامه‌ریزی کشورهایی همچون ایران نیست، به‌زودی آثار عمیقی را بر اقتصاد کشورهای گوناگون بر جای می‌گذارد. بعد از آمریکا، اگر چین بتواند - که می‌تواند - برنامه‌های خود را برای توسعه منابع شل و انرژی‌های نو تا سال ۲۰۲۰ عملی کند، بخش قابل توجهی از نیاز خود به نفت را خنثی کرده و نمی‌توان پیش‌بینی درستی از وضعیت آتی کشورهای نفتی داشت، به‌خصوص آنکه کشورهای دیگر نیز به سمت استفاده از این فناوری‌ها حرکت خواهند کرد.
به برخی آمارها که بریتیش پترولیوم طی هفته گذشته منتشر کرده دقت کنید؛ ایالات متحده تا ۳ سال دیگر ذخایر گاز خود از منابع شل را به بازار عرضه می‌کند. شمال آمریکا تا سال ۲۰۳۵ حدود ۶۵ درصد نفت شل و ۷۰ درصد گاز شل جهان را تامین می‌کند، در حالی‌که تا سال ۲۰۱۶ حدود ۹۹ درصد گاز شل جهان را این کشور تامین خواهد کرد. این به آن معنا است که تا ۲ سال آینده تنها آمریکا است که در این زمینه گام برمی‌دارد، اما ظرف ۲۰ سال آینده ورود سایر کشورها سهم آمریکا را از بازار از ۹۹ درصد به ۷۰ درصد کاهش خواهد داد.
اما در آن زمان نقش نفت و گاز فسیلی چیست؟ بریتیش پترولیوم پیش‌بینی کرده ۲۷ درصد از انرژی جهان در سال ۲۰۳۵ از منابع فسیلی تامین خواهد شد و این به معنای آن است که ۲۰ سال آینده سهم نفت ایران از تامین تقاضای جهانی به شدت کاهش می‌یابد. در این شرایط دنیا به فکر توسعه منابع جدید نفتی و کاهش سهم نفت فسیلی است و ایران به فکر حفظ منابع و انتقال آن به نسل‌های آینده؛ شاید نفت بدون توجه به ارزش افزوده، تنها سربار نسل آینده کشورهای نفتی باشد!
در این میان آمارها نشان می‌دهند میزان واردات نفت ایالات متحده در سال گذشته به کمترین میزان از سال ۱۹۸۷ رسیده است. این در شرایطی است که میزان واردات این کشور در سال ۲۰۰۵ رقمی در حدود ۵/۱۲ میلیون بشکه در روز بوده و انتظار می‌رود، این رقم در سال جاری میلادی به حداکثر ۷ میلیون بشکه برسد. گزارش اخیر خبرگزاری رویترز حکایت از آن دارد که تولید نفت آمریکا به بالاترین میزان از سال ۱۹۸۸ تاکنون رسیده که از واردات آن بیشتر است. کاهش واردات نفت ایالات متحده بر اساس برنامه جامع این کشور به‌منظور قطع واردات ازخاورمیانه یکی دیگر از موضوعاتی است که به بروز نتایجی در حوزه‌هایی همچون تولید بیشتر نفت از میادین فسیلی، افزایش تولید از منابع شل و وابستگی به نفت کشورهای آمریکایی که کمترین هزینه را برای ایالات متحده در بردارد منجر شده است. در این میان بهبود تکنولوژیک در صنعت نفت آمریکا و استفاده از برترین فناوری‌ها و استفاده از روش‌هایی همچون شکست هیدرولیک برای استفاده از منابع نفت شل منجر به افزایش توان تولیدی شرکت‌های فعال در حوزه نفت این کشور شده است. در این میان دو موضوع کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد؛ نخست آنکه طی سال‌های بحران، مصرف سوخت‌های مایع به واسطه افت رشد اقتصادی از یک طرف و بهبود حمل‌‌و‌نقل و افزایش بهره‌وری در این بخش از طرف دیگر کاهش یافته است. آمار اعلامی قبلی آژانس بین المللی انرژی آن بود که واردات نفت آمریکا از ۶۰ درصد کل مصرف در سال ۲۰۰۵ به ۴۰ درصد در سال ۲۰۱۲ رسیده و قرار است تا پایان سال ۲۰۱۴ این وابستگی به ۳۵ درصد برسد.
این اقدام در عین حال که به بهبود تراز تجاری ایالات متحده منجر می‌شود، قادر به ایجاد یک مزیت در تولید برای بخش‌های اقتصادی است. اما نکته دیگر توسعه صنعت نفت و گاز در این کشور به عنوان یک صنعت استراتژیک است که تنها ۴۸۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۱ از محل کاهش واردات درآمد عاید این کشور کرده است.
مزیت دیگر، کنترل شوک‌های نفتی است. مصرف نفت در ایالات متحده، وابستگی بالایی به واردات از مناطقی با ریسک بالای سیاسی دارد. به عنوان مثال آمریکا روزانه یک تا یک و نیم میلیون بشکه نفت از منطقه خلیج فارس وارد می‌کند؛ منطقه‌ای که چالش‌های سیاسی و اجتماعی می‌توانند، هر لحظه آن را به بحرانی بزرگ برای آمریکا تبدیل کنند. به عبارت دیگر باید گفت، کابوس آمریکا مشکلات و چالش‌های منطقه خاورمیانه است.
این بحران هزینه‌های آمریکا را به شدت افزایش داده تاجایی‌که برخی تحلیلگران معتقدند جنگ یک تریلیون دلاری عراق و افغانستان و کسری بودجه کنونی آمریکا و... همگی برای تامین انرژی است. تحلیلگران معتقدند، ایالات متحده به دنبال کاهش این هزینه‌ها از طریق کاهش واردات از خاورمیانه است.
اما توزیع وابستگی نفتی ایالات متحده به مناطق دور به چه شکل است؟ آمارها نشان می‌دهند اکثرا پالایشگاه‌های آمریکایی از نفت وارداتی استفاده می‌کنند. پالایشگاه‌های غرب و میانه ایالات متحده غالبا از نفت وارداتی از کانادا استفاده می‌کنند. پالایشگاه‌های جنوب این کشور نیز از خاورمیانه تامین می‌شوند. بررسی‌ها نشان داده توسعه تولید نفت در منطقه داکوتای شمالی و تگزاس از طریق منابع جدید و انتقال نفت از کانادا به جنوب این کشور می‌تواند، باعث کاهش نیاز وارداتی از مناطق خاورمیانه شود. این موضوع در راستای تحقق پیش‌بینی اداره اطلاعات انرژی است که انتظار دارد تا پایان سال ۲۰۱۴ تولید ایالات متحده به ۸ و نیم میلیون بشکه در روز برسد.
به علاوه پیش‌بینی می‌شود نفت سبک و شیرین تولیدی از محل شل قادر است، جایگزین نفت وارداتی از کشورهای آفریقایی باشد. همین اتفاق نیز افتاده، به طوری‌که میزان واردات نفت از نیجریه که زمانی بیش از یک میلیون بشکه نیاز روزانه آمریکا را تامین می‌کرد در حال حاضر به نصف کاهش یافته است. واردات از آنگولا نیز به کمتر از ۲۰۰ هزار بشکه رسیده، در حالی‌که در سال ۲۰۰۸ این رقم ۵۰۰ هزار بشکه در روز بود.
ایالات متحده در حال حاضر در تلاش است خط لوله کیستون را که عملیات انتقال نفت خام از کانادا را به پالایشگاهی در تگزاس به عهده دارد تقویت کند. این خط لوله وابستگی آمریکا به ونزوئلا و مکزیک را نیز کاهش می‌دهد. بریتیش پترولیوم در تازه ترین گزارش خود اعلام کرده است که ایالات متحده قادر است با تکیه بر منابع شل و کاهش تقاضا که اخیرا ایجاد شده واردات خود را تا سال ۲۰۳۵ به کمترین میزان برساند.
در این بین به گزارش بریتیش پترولیوم، تولید نفت شل روسیه نیز در سال ۲۰۳۵ به ۸۰۰ هزار بشکه در روز خواهد رسید و آمریکای جنوبی در این سال روزانه تا میزان ۷۰۰ هزار بشکه نفت شل تولید خواهد کرد. بر این اساس انتظار می‌رود نفت شل ۷ درصد از تولید نفت روسیه را تا سال ۲۰۳۵ تشکیل دهد.
آسیا و اروپا نیز در حال گام برداشتن برای استفاده از این منابع هستند. این مساله حساسیت بالایی را برای کشورهای عضو سازمان کشورهای صادرکننده نفت، اوپک ایجاد خواهد کرد و بهای نفت را در بازارهای جهانی به شدت دچار افت خواهد کرد.
با این روند در بازارهای جهانی و تغییر شکل تولید-واردات کشورها، انتظار می‌رود ظرف ۲۰ سال آینده، بیشتر نفت تولیدی کشورهای عضو اوپک تنها مصرف آسیایی و بخشی در اروپا دارد. این در حالی است که اقتصادهای نوظهور در فاصله دو دهه آینده رشد بالایی را در تقاضای نفت تجربه خواهند کرد.
بر اساس پیش‌بینی بی‌پی، رشد تقاضای انرژی تا سال ۲۰۳۵ در حدود ۴۱ درصد افزایش می‌یابد که ۹۵ درصد این افزایش تقاضا توسط اقتصادهای نوظهور و کشورهای غیر عضو سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه به وجود خواهد آمد و حتی نیمی از آن توسط هند و چین ایجاد خواهد شد. در این میان بررسی بی‌پی نشان می‌دهد تا سال ۲۰۱۸، مازاد ۶ میلیون بشکه‌ای نفت اوپک عامل مهمی در کاهش قیمت‌های آتی نفت خواهد بود که این رقم بی‌سابقه است، این در حالی است که در حال حاضر ظرفیت بلااستفاده از نفت اوپک کمی بیش از ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه در روز است که بیشتر به دلیل چالش‌های کشورهای خاورمیانه است.
اما در آینده افزایش ظرفیت‌های مذکور بیشتر به دلیل کاهش حضور آمریکا در منطقه است. این موضوع ظرف کمتر از یک دهه دیگر، اقتصاد کشورهای منطقه را تحت تاثیر قرار می‌دهد و در عوض اقتصاد ایالات متحده را از نفت منطقه خاورمیانه بی‌نیاز خواهد کرد.
در این میان بر‌اساس گزارش چشم‌انداز انرژی ٢٠٣٥ بی‌پی، چین به اولین مصرف‌کننده نفت و دومین مصرف‌کننده گاز جهان تبدیل خواهد شد. بر این اساس سهم چین از تقاضای جهانی برای انرژی از ٢٢ درصد به ٢٧ درصد تا سال ٢٠٣٥ می‌رسد و وابستگی آن به واردات نیز از رقم ١٥ درصد کنونی به ٢٠ درصد خواهد رسید. در بخشی از این گزارش آمده است: سبد انرژی چین با کم‌شدن سهم زغال‌سنگ در این سبد از ٦٩ درصد به ٥٢ درصد، دو برابر شدن سهم گاز طبیعی و رسیدن به ١٢ درصد و باقی ماندن سهم نفت در سطح ١٨ درصد در این سبد، با تحول روبه‌رو خواهد شد.
به پیش‌بینی این گزارش تا سال ٢٠٢٧ چین از ایالات متحده آمریکا به عنوان بزرگ‌ترین مصرف‌کننده نفت و از روسیه به عنوان دومین مصرف‌کننده بزرگ گاز دنیا بعد از آمریکا پیشی خواهد گرفت. این گزارش، رشد سریع پیش‌بینی شده برای مصرف انرژی را به دلیل رشد ١٢٠ درصدی مصرف در بخش حمل‌‌و‌نقل می‌داند که سریع‌ترین نرخ رشد در میان دیگر بخش‌ها را دارا است.