سرپرستمان به ندرت در دفتر کار حضور دارد
مشاور عزیز
چند سال پیش، یک پست جدید تحت عنوان دستیار مدیر به واحد کاری من اضافه شد تا با توجه به مسوولیتهای سنگین مدیرمان در دیگر واحدها، کار نظارت مستقیم بر کارکنان واحد ما را انجام دهد. ابتدا پیشرفتهای قابلتوجهی حاصل شد و کسی را داشتیم که مستقیما نگرانیها و مسائل را با او در میان بگذاریم.
مشاور عزیز
چند سال پیش، یک پست جدید تحت عنوان دستیار مدیر به واحد کاری من اضافه شد تا با توجه به مسوولیتهای سنگین مدیرمان در دیگر واحدها، کار نظارت مستقیم بر کارکنان واحد ما را انجام دهد. ابتدا پیشرفتهای قابلتوجهی حاصل شد و کسی را داشتیم که مستقیما نگرانیها و مسائل را با او در میان بگذاریم. اما در طول ۹ ماه گذشته غیبتهای این سرپرست هر روز بیشتر میشود. همه ما کارمندان استخدامی تمام وقت هستیم و بنابراین انعطافهایی در مرخصیهای ما وجود دارد، اما کار در خانه جزو شرایط کاری ما نبوده است. این سرپرست ما به ندرت یک روز کامل در دفتر میماند و عموما دیر میرسد و خیلی زود دفتر را ترک میکند یا کلا یک روز کامل غایب است. تقریبا هیچ هفتهای را به یاد نمیآورم که او کل روزها را ۸ ساعت کامل کار کرده باشد.
این موضوع از آنجا که ما نمیتوانیم زمان کافی برای ملاقات با او و مطرح کردن مشکلاتی که بروز میکند بیابیم، نه تنها برای واحد ما دردسرساز شده، بلکه باعث تحلیل رفتن روحیه کارمندان شده است. این روزها برای تحقق اهداف درآمدی شرکت تحت فشار زیادی هستیم و ایمیلهایی از مدیرمان دریافت میکنیم که اشاره کرده با توجه به حجم کاری و برنامهریزیهای صورت گرفته، کارمندان ترجیحا حتی 10 دقیقه زودتر نروند! من درک میکنم که غیبتهای سرپرستمان احتمالا به دلایل شخصی است و او نیازی نمیبیند در مورد آن به ما توضیح دهد، اما به نظر من بهتر است حداقل به مساله کلی غیبتهای خود اشارهای داشته باشد تا جلوی شایعهپراکنی و رنجشهای کارکنان را در این شرایط کاری بگیرد. مسوولیتهای فراوان و عدم حضور فیزیکی مدیرمان نیز باعث شده غیبتهای سرپرست مورد توجه قرار نگیرد. آیا روشی وجود دارد که به این مشکل بهطور سازنده رسیدگی کنیم، بدون اینکه مرزها شکسته شوند و به اینکه پا را از گلیممان فراتر گذاشتهایم متهم نشویم؟
پاسخ:
اگر من جای شما بودم بهطور مستقیم از او میخواستم برای کارهای خاص و جزئی زمان بگذارد. مثال:
• «میتوانید در این هفته یک ساعت زمان بگذارید تا در مورد... صحبت کنیم؟»
• «میخواستیم در مورد نحوه پیش رفتن.... اطلاعات کسب کنیم. برای شما امکان دارد سهشنبه بعدازظهر جلسهای بگذاریم و در مورد آن صحبت کنیم؟»
• «میخواستم بازخورد شما را در مورد... قبل از آنکه اعداد نهایی را ثبت کنم بپرسم.»
• و...
درست است که زمان کار کردن او در دفتر به شما ارتباطی ندارد، اما جلب توجه او به نیازهایتان برای پیش بردن کارها به شما «ارتباط دارد». اگر بهطور مستقیم راجع به نیازهایتان با این سرپرست صحبت کنید و او توجهی نکند، در این مرحله منطقی است که با مدیر بخش در مورد این موضوع صحبت کنید (و همه چیز را با جزئیات توضیح دهید، نه اینکه بهطور کلی بگویید او در دفتر حضور ندارد).
آیا باید در مورد شغل دوم با مدیرم شفاف باشم؟
مشاور عزیز
به مدت هشت سال در یک خواربار فروشی کار میکردم. در این مدت به دانشگاه رفتم و اخیرا در دفتری مشغول بهکار شدهام که کار آن با رشته تحصیلیام مرتبط است. چند هفته از کار جدیدم میگذرد و واقعا به آن علاقهمند شدهام. اما مشکلی که وجود دارد این است که حقوق آن نسبت به خواربار فروشی خیلی کمتر است، چون در آنجا سابقه کار زیادی پیدا کرده بودم، حقوق خوبی میگرفتم، اما در کار جدیدم بهدلیل تازهکار بودن، پول زیادی به من پرداخت نمیکنند. به همین دلیل، آخر هفتهها و گاهی در شیفت شب، به خواربار فروشی هم میروم تا درآمد بیشتری داشته باشم. اخیرا از همکاران جدیدم شنیدهام گاهی اوقات که حجم کار بسیار بالا میرود، کارمندان مجبور میشوند آخر هفتهها نیز به دفتر بیایند و چون من آخر هفته به خواربار فروشی میروم، برایم خیلی دشوار است که به مدیر جدیدم توضیح دهم نمیتوانم آخر هفتهها به آنها کمک کنم. از یک طرف نمیخواهم او را از خودم ناامید کنم و این تصور وجود داشته باشد که کارمند متعهدی نیستم و از طرف دیگر میخواهم صداقت داشته باشم.
پاسخ:
اگر کسی تاکنون رسما به شما نگفته که لازم است گاهی آخر هفتهها سر کار بیایید و این چیزی است که شما فقط از دیگران در مورد آن شنیدهاید، به نظر من راحت باشید و همین روش را ادامه دهید، تا زمانی که مستقیما در این رابطه با شما صحبت کنند؛ انگار که تاکنون چیزی در این مورد نشنیدهاید. نگفتن چیزی که تاکنون اتفاقی در مورد آن نیفتاده عدم صداقت نیست و کسی از شما نخواسته توضیحی در این باره بدهید. اما اگر این موضوع بیش از حد شما را آزار میدهد، فکر بدی نیست که پیشدستی کنید و همین الان با مدیرتان صحبتهایی داشته باشید تا هنگام مطرح شدن موضوع، در لحظات آخر درگیری پیش نیاید. میتوانید جملهتان را اینگونه مطرح کنید: «از برخی همکاران شنیدم که گاهی لازم است آخر هفتهها در دفتر باشیم. آیا این موضوع صحت دارد؟ چه مواقعی این اتفاق میافتد؟» ممکن است مشخص شود چنین چیزی اصلا وجود ندارد و دغدغه شما بیمورد بوده است. اما اگر هم اینطور بود، باید تصمیم بگیرید که میتوانید شغل قبلی را در این شرایط ادامه دهید یا نه. تا زمانی که به شغل جدیدتان در مواقعی که به شما نیاز دارند متعهد هستید، بعید است مدیرتان به نگه داشتن شغل قبلی راضی شود.
اگر اینطور بود، باید در این مورد بهطور شفاف با شما صحبت کنند تا بتوانید تصمیم قطعی و نهایی را بگیرید.
نویسنده: Alison Green
مترجم: مریم رضایی
ارسال نظر