در «دام بیپولی» نیفتید!
منبع: کتاب تجارت کردن با قلب
نویسنده: پرستون بیلی
مترجم: مهدی نیکوئی
پرستون عزیز
چندین سال است که کسبوکارخود را اداره میکنم. در طول دوران فعالیت خود، همواره تلاش کردهایم که سفارشهای کاری قابل اطمینان را قبول کنیم و در مورد قیمتگذاری هم محتاط باشیم. با این حال، هنوز هم «گنجشک روزی» هستیم و همیشه دعا میکنیم که چک بعدی ما نقد شود، در غیر این صورت، از عهده مخارج خود برنمیآییم. برای رها شدن از این دام چه باید کرد؟
***
همه ما در معرض کمبود پول نقد هستیم؛ در شرایطی که پول کافی برای پوشش دادن مخارج کسبوکار خود نداشته باشیم.
منبع: کتاب تجارت کردن با قلب
نویسنده: پرستون بیلی
مترجم: مهدی نیکوئی
پرستون عزیز
چندین سال است که کسبوکارخود را اداره میکنم. در طول دوران فعالیت خود، همواره تلاش کردهایم که سفارشهای کاری قابل اطمینان را قبول کنیم و در مورد قیمتگذاری هم محتاط باشیم. با این حال، هنوز هم «گنجشک روزی» هستیم و همیشه دعا میکنیم که چک بعدی ما نقد شود، در غیر این صورت، از عهده مخارج خود برنمیآییم. برای رها شدن از این دام چه باید کرد؟
***
همه ما در معرض کمبود پول نقد هستیم؛ در شرایطی که پول کافی برای پوشش دادن مخارج کسبوکار خود نداشته باشیم. این اتفاق میتواند برای شخصی رخ دهد که به تازگی کار خود را شروع کرده یا برای کسی که سالها است در حرفه خود مشغول به فعالیت است. بیپولی معمولا زمانی روی میدهد که فرد هیجان زده میشود و شروع به خرج کردن میکند.
در هر صورت، دستیابی به راهحلی برای حل این معضل کار دشواری نیست و به راحتی میتوان برای آن دستورالعمل صادر کرد: پولی را که هنوز مال شما نیست، خرج نکنید. با این حال ممکن است انجام آن دشوار باشد.
بارها برای من اتفاق افتاده است که از عملکرد خود احساس گناه کنم. موارد مختلفی پیش آمده است که از دریافت پیشنهاد انجام یک پروژه کاری به وجد آمده باشم و شروع به صرف هزینه برای طراحی آن کنم. بله، برانگیختگی و هیجان عالی است؛ به خصوص در کسبوکارهای خدماتی، با این حال نباید اجازه دهید که هیجان باعث گرفتار شدن شما در دام بیپولی شود.
در زیر توصیههایی برای شما آماده شده است که با پیروی از آنها میتوانید رونق مالی کسبوکار خود را تضمین کنید.
• زمان شما بسیار ارزشمند است، بنابراین زمان زیادی را صرف کاری نکنید که احتمال انجام آن یا بازده مالی آن کم است. زمانی که یک سفارش کاری را پذیرفتید، برای تمامی ابعاد آن، قیمتی تعیین کنید و هزینههای خود را از مشتری دریافت کنید. تا زمانی هم که پول خود را دریافت نکردهاید، از اختصاص زمان و هزینه برای آن پروژه خودداری کنید. اگر قبل از دریافت مطالبات خود، شروع به سرمایهگذاری روی پروژه کنید، ریسک مالی سنگینی را پذیرفتهاید؛ ریسکی که منطقی نیست و در بلندمدت به ضرر شما تمام میشود.
• اگر مشتری شما یک شرکت است، پول نقد کافی برای پوشش تمام هزینهها و صبر کردن تا زمان پرداخت آنها داشته باشید. شرکتهای بزرگ تمایل دارند که در آخرین مهلت، هزینه پروژههای خود را پرداخت کنند. زمانی که من با یک شرکت کار میکنم، بهطور معمول زمان دریافت مطالباتم بین ۱ تا ۳ ماه پس از اتمام کار است. شما باید به اندازه کافی پول داشته باشید که در این مدت، برای تامین مالی پروژههای دیگر با مشکل مواجه نشوید.
• تمام تلاش خود را انجام دهید که یک «صندوق اضطراری» برای خود بسازید. در این صورت، در «روز مبادا» با مشکل تامین مالی روبهرو نخواهید بود. حدود ۳۰ درصد از درآمدهای سالانه خود را در این صندوق ذخیره کنید. در صورتی که این رقم برای شما ممکن نیست، سعی کنید دست کم به اندازه کافی به این نسبت نزدیک شوید.
• زمانی که یکی از مشتریانتان، ودیعهای را به شما پرداخت میکند، آن را تنها صرف پروژه خود او کنید. در غیر اینصورت به زودی گرفتار بازی «موش و گربه» میشوید و باید از «پیتر» پول بگیرید تا بتوانید بدهی «پاول» را پرداخت کنید؛ روندی که هیچگاه متوقف نخواهد شد و روز به روز بر استیصال شما خواهد افزود.
• یک حاشیه سود ۵۰ درصدی برای خود نگه دارید. در هر کدام از پروژههایی که انجام میدهید، این سود ۵۰ درصدی باید تحقق پیدا کند. همان اندازه که کارتان ارزشمند است، بر آن قیمت بگذارید. شما هزینههای زیادی دارید که باید آنها را پوشش دهید و در صورتی که سود خود را قربانی کار کنید، به زودی دچار «دامبیپولی» میشوید.
• فراموش نکنید که شما برای خودتان کار میکنید و نباید از دیگران انتظار داشته باشید که هزینههای شما را پرداخت کنند. یکی از هزینههای شما، مالیات است. حسابی جداگانه برای مالیات خود داشته باشید و هیچگاه به موجودی آن (جز برای پرداخت مالیات) دست نزنید. در غیر اینصورت، خود را با دولت درگیر کردهاید و زمان و هزینه ارزشمند شما به جای انجام پروژههای ارزشمند، تلف میشود.
• هر سه ماه یکبار، بنشینید و وضعیت مالی شرکت خود را بررسی کنید. کار جالبی نیست اما مجبور هستید. اگر این کار را نادیده بگیرید، مجبور خواهید بود که در آینده با عواقب آن مواجه شوید؛ عواقبی که بسیار تلختر هستند. چه کارهایی را در این مدت به اتمام رساندهاید؟ چه پروژههایی در آستانه اتمام هستند؟ چه هزینههایی در چند ماه گذشته داشتهاید؟ درآمد تقریبی شما چه مقدار خواهد بود؟ چند درصد از درآمدهای خود را به خانه خواهید برد؟ آیا میتوانید موجودی «صندوق اضطراری» خود را افزایش دهید؟ آیا نیاز است که در بخش فروش بهتر عمل کنید؟ به تمام این سوالات، صادقانه جواب دهید. اکنون زمان آن نیست که با خود مهربان باشید.
زمانی که به این سوالات پاسخ صحیح دادید، وضعیت مالی و عملکرد خود را در چند ماه گذشته مشخص کردهاید. اکنون زمان آن است که نقاط ضعف و قوت کار خود را فهمیده و برای بهبود عملکرد آتی خود برنامهریزی کنید. به سرعت برای جبران اشتباهات خود تلاش کنید. اشتباه کردن، اشتباه نیست؛ از اشتباه، درس نگرفتن، اشتباه است!
توجه نکردن به مسائل مالی و افتادن در دام بیپولی باعث میشود که کسبوکار شما به سرعت در خطر بیفتد. از اشتباهات من بیاموزید و پولهای خود را مسوولانه خرج کنید.
ارسال نظر