چرا آموزش کارمندان یک ضرورت است؟
مترجم:آناهیتا جمشیدنژاد
منبع:hbr
فکر میکنید که شرکت شما به چه تخصصی نیاز دارد؟ مهم نیست که خودمان را در چه نقشی مییابیم، کارآفرین، مدیر اجرایی، فردی حرفهای در فروش و بازاریابی؛ در هر صورت ثابت حرکت میکنیم، به اتفاقات واکنش نشان میدهیم، فشار را در اجرا احساس میکنیم و همیشه به نتایج فکر میکنیم. همه اینها خصوصا برای افرادی با عملکرد بالا، رفتارهای بد نیستند.
این فضایی است که ما در آن پیشرفت میکنیم. گرچه، برای اینکه اثر و فشار این فعالیتها خودش را در رفتار ما نشان دهد، تنها بستگی به زمان دارد.
مترجم:آناهیتا جمشیدنژاد
منبع:hbr
فکر میکنید که شرکت شما به چه تخصصی نیاز دارد؟ مهم نیست که خودمان را در چه نقشی مییابیم، کارآفرین، مدیر اجرایی، فردی حرفهای در فروش و بازاریابی؛ در هر صورت ثابت حرکت میکنیم، به اتفاقات واکنش نشان میدهیم، فشار را در اجرا احساس میکنیم و همیشه به نتایج فکر میکنیم. همه اینها خصوصا برای افرادی با عملکرد بالا، رفتارهای بد نیستند.
این فضایی است که ما در آن پیشرفت میکنیم. گرچه، برای اینکه اثر و فشار این فعالیتها خودش را در رفتار ما نشان دهد، تنها بستگی به زمان دارد. این دقیقا دلیلی است که چرا هدایت افراد با عملکرد بالا که در محیطهای کسبوکار نوآور و پر سرعت کار میکنند یک ضرورت است.
اول از همه، باید آموزش را تعریف کنیم؛ آموزش به معنی بسیاری از چیزها برای بسیاری از افراد است. بسیاری مواقع، یک تکنیک معین که به معنای آموزش است، در واقع کل این مفهوم را نمیرساند؛ بلکه نوعی مشاوره یا بازخورد است.
برای مثال، ممکن است شنیده باشید که یک مدیر بگوید «میخواهم برخی فنون آموزش را حول اصول توضیح بدهم» آنها به کارمندان توضیح میدهند که چرا کارمندان در انجام وظایف شکست میخورند.
مدیر در ادامه میگوید که این اصول باید اجرا شود.بهعنوان یک نتیجه، آموزش ممکن است منجر به یک اشتباه شود و کارمندان ممکن است بخواهند از این وضعیت خلاص شوند. بنابراین یک مربی واقعی باید چگونه سخن بگوید؟ خب، چیزی شبیه این است: « بنابراین، فکر میکنید ارائه شما در اصول چگونه پیش برود؟» به کارمند زمانی برای واکنش، پاسخ دادن و فعال بودن داده شده است. مدیر به سوالاتی چون « چه کاری را بهطور متفاوت انجام دادهاید؟» «چه کارهایی را انجام خواهید داد؟» «چگونه میتوانم از شما حمایت کنم؟» ادامه میدهد. اینها سوالاتی در راستای آموزش است. زمانی که مدیر از کارمندان حمایت میکند، آنها نیز ترغیب بهکار کردن میشوند و زمانی که احساس کنند توسط مدیرشان تصدیق شده و حمایت شدهاند اعتماد به نفس بهدست میآورند.
اکنون بیشتر از همیشه، فرصت بزرگی برای آموزش در سازمانها وجود دارد. براساس مطالعه گالوپ بر محیط کار جهانی، تنها ۱۳ درصد کارمندان در سراسر دنیا در سر کار تعهد دارند یا به شغلشان متعهد هستند و میخواهند همکاریهای مثبتی را در سازمانشان ایجاد کنند. بنابراین، بسیاری از تیمها متعهد نیستند. اگر این مساله مهم است، پس چرا آموزش را در استراتژی مدیریت استعداد خود قرار نمیدهید؟ نه تنها این امر تعهد کارمندان را افزایش خواهد داد، بلکه در دستیابی به استعدادهای دیگر مانند افزایش شایستگیهای خاص مانند حل مشکلات، تفکر استراتژیک، یا افزایش استعدادهای سازمان کمک خواهد کرد.
برای ترکیب آموزش در استراتژی مدیریت استعدادهایتان، این پنج راه باید بهکار گرفته شود:
1. رهبران سازمانی خود را آموزش دهید
از راس شروع کنید و مدیران ارشد خود را در تفاوتها و منافع آموزش به جای مشاوره آگاه کنید. در مورد چشماندازهایشان در آموزش و تعیین خواستههایشان برای شرکت و همکاری در آموزش سوال کنید. منافع آموزش را توضیح دهید و از کاربرد آنها در سازمانشان سوال کنید.
2. شناسایی مربیان، شرکا و اسپانسرهای اجرایی
افراد و مدیرانی بیابید که توانایی تبدیل شدن به مربی داخلی در شرکتتان را دارند. این افراد ممکن است در مدیریت استعدادتان و مناطق توسعه سازمانی باشند یا ممکن است از درون کسب و کار خارج شده باشند. کاندیداهایی را برای شرکت در برنامه آموزش شناسایی کنید. شرکتکنندگان باید از اینکه بخشی از برنامه باشند هیجانزده شده باشند. تعیین کنید که کدام مدیر اجرایی باید اسپانسر برنامه و کدام یک باید شریک باشد. اطمینان حاصل کنید که آنها در آموزش و شناسایی شرکا، بازاریابی و ثبتنام شرکا، در خلال برنامه از شما حمایت خواهند کرد.
3. مدیریت انتظارات
اطمینان یابید که انتظارات خود را دقیقا بر مربیان داخلی، اسپانسرهای اجرایی و البته مدیران و همکارانتان تنظیم کردهاید. اطمینان یابید که اهداف برنامه، تعهد زمانی و نقشها و مسوولیتها برای آنها روشن است.
4. آموزش
کاندیداهای مربیگری داخلی خود را در یک برنامه آموزشی برای آموزش افراد بهعنوان مربی ثبتنام کنید و اطمینان یابید که آنها توسط یک مربی با تجربه آموزش داده شوند. به علاوه، به افراد در نقشها و مسوولیتهای شریک، آموزش دهید.
5. اندازهگیری موفقیت
قبل از شروع برنامه، تعیین کنید که چگونه موفقیت آن را اندازهگیری میکنید. ممکن است به سادگی و با استفاده از امتیاز خالص ترویجکننده فروش (مبلغ بازرگانی) یا با روشی ساده انجام شود. (الزاما نباید یک اندازهگیری دشوار مانند نرخ بازگشت سرمایه باشد). اگر برنامه شما پذیرفته و استفاده شود، این یک نشانه بزرگ است. مصاحبه با آنها یا بررسی منافعی که دریافت میکنند، یک ایده فوقالعاده است. به علاوه مطمئن شوید که از مدیران برنامه در مورد تغییراتی که ممکن است در رفتارهای کارمندان بعد از آموزش داشته باشند سوال میشود.
در دنیای کنونی که با تغییرات احاطه شدیم و تقاضاهای زیادی را در زندگی شخصی و حرفهای خود شاهد هستیم، نیاز برای آموزش همیشه وجود دارد. آموزش مدلی برای تعهد، توانمندسازی و پاسخگویی است. با تعهد به آموزش، شما تصمیم میگیرید کارمندان را از سطح متوسط به کارمندانی با عملکرد بالا برسانید.
ارسال نظر