تجاریسازی فناوری در صنایع فرهنگی
کامران باقری هر زمان که سخن از فناوری و تجاریسازی آن به میان میآید، ذهنها ناخودآگاه به سوی صنایع پیشرفتهای همچون فناوری اطلاعات، روباتیک یا هوا-فضا میرود. همه کنجکاوند بدانند که دستاوردهای علمی پیچیده در این صنایع که حاصل سالها پژوهش هستند را چگونه میتوان در قالب محصولات و خدمات جدید و نوآورانه به بازار عرضه کرد. اما آیا فناوری و تجاریسازی آن تنها مختص صنایع پیشرفته است؟ پاسخ به پرسش بالا بیشک منفی است. فناوری در تمامی ابعاد زندگی انسانی نفوذ کرده و به همین دلیل، توسعه و تجاریسازی آن در همه صنایع و در ارتباط با تمامی محصولات و خدمات موضوعیت پیدا میکند.
کامران باقری هر زمان که سخن از فناوری و تجاریسازی آن به میان میآید، ذهنها ناخودآگاه به سوی صنایع پیشرفتهای همچون فناوری اطلاعات، روباتیک یا هوا-فضا میرود. همه کنجکاوند بدانند که دستاوردهای علمی پیچیده در این صنایع که حاصل سالها پژوهش هستند را چگونه میتوان در قالب محصولات و خدمات جدید و نوآورانه به بازار عرضه کرد. اما آیا فناوری و تجاریسازی آن تنها مختص صنایع پیشرفته است؟ پاسخ به پرسش بالا بیشک منفی است. فناوری در تمامی ابعاد زندگی انسانی نفوذ کرده و به همین دلیل، توسعه و تجاریسازی آن در همه صنایع و در ارتباط با تمامی محصولات و خدمات موضوعیت پیدا میکند. از قضا شاید فرصت تجاریسازی فناوری در صنایعی که طبق تعریف در دسته صنایع پیشرفته قرار نمیگیرند، برای ما در ایران مهیاتر باشد. در این نوشته به اهمیت فناوری و تجاریسازی آن در حوزهای میپردازم که تاکنون کمتر در ایران مورد توجه بوده است: فرهنگ.
آیا تاکنون به این موضوع فکر کردهاید که اختراع فرمت صوتی امپیتری (MP۳) چه انقلابی در صنعت موسیقی برپا کرد؟ این اختراع، شیوه و حجم استفاده افراد از موسیقی را به شدت دگرگون کرد و به همین دلیل تاثیر شگرفی بر صنعت موسیقی و تمامی بازیگران و ذینفعان آن داشت. حتی میتوان ادعا کرد این اختراع، زمینه را برای گسترش دامنه نفوذ برخی انواع موسیقی فراهم آورد. این فرمت صوتی البته ثروت هنگفتی را هم به مرکز پژوهشی فرانهوفر در آلمان سرازیر کرد که توانست علاوهبر اختراع این فرمت فشردهسازی فایلهای صوتی، آن را با موفقیت تجاری کند. باید توجه داشت که تجاریسازی یک فرمت صوتی جدید به هیچ وجه کار آسانی نیست. تمام سازندگان و دستاندرکاران لوازم صوتی و تصویری مجبور بودند در تجهیزات و فرآیندهای کاری خود تغییراتی اعمال کنند و طبیعی است در برابر این تغییرات مقاومت میکردند. اما موسسه فرانهوفر این فناوری را با موفقیت تجاری کرد و با این کار خود حوزه موسیقی و فرهنگ را دچار تحولی بزرگ کرد.
اجازه دهید مثال دیگری بزنم. آیا تاکنون اندیشیدهاید که امکان ارسال و دریافت امواج صوتی و تصویری ماهوارهای چه تاثیر ژرفی در حوزه فرهنگ برجای گذاشته است. به مقتضای همین تاثیرگذاری، اقتصاد گستردهای حول این فناوری شکل گرفته است. امروزه نه تنها دنیای موسیقی و سینما که تمامی ابعاد زندگی انسانها (حتی در روستاهای دورافتاده) از این فناوری تاثیر پذیرفتهاند.
مثالهای فراوانی از این دست میتوان برای تجاریسازی موفق فناوری در حوزه صنایع فرهنگی و درآمدهای هنگفت آن برشمرد. بنابراین به نظر میرسد تجاریسازی فناوریها در حوزه صنایع فرهنگی اهمیتی دوچندان یافته است. برخی از صاحبنظران حوزه مدیریت فناوری معتقدند ایران در حوزه صنایع فرهنگی دارای مزیت است و میتوان نوآوری و حتی توسعه فناوری در این صنایع را به یکی از موتورهای محرک رشد و بالندگی کشور تبدیل کرد. این امر تا اندازه زیادی ریشه در تاریخ کهن و تنوع چشمگیر و چشمنواز فرهنگی ایران دارد.
البته تجاریسازی فناوری در صنایع فرهنگی به دلیل ویژگیهای خاص این حوزه کاری دشوار است که تخصصها و مهارتهای ویژهای را میطلبد و تفاوتهای فراوانی با تجاریسازی فناوری در صنایعی چون نفت، خودروسازی یا الکترونیک دارد. متاسفانه توسعه و تجاریسازی فناوری در حوزه فرهنگ کمتر تاکنون موضوع توجه و کاوش بوده است. بنابراین جا دارد که خبرگان مدیریت نوآوری واکاوی ابعاد مختلف تجاریسازی فناوری در صنایع فرهنگی را در دستور کار پروژههای پژوهشی خود قرار دهند.
بهانه نگارش این متن، بازدیدی بود که به تازگی به همراه پسرم از موزه مشاهیر ایران در برج میلاد داشتم. در این موزه، مجسمههای تنی چند از شخصیتهای پرآوازه ورزشی، سیاسی، تاریخی و هنری ایران، که ساخته دکتر علیرضا خاقانی هستند، به نمایش درآمده است. جالب این است که خالق این آثار دارای دکترای ساخت اندامهای مصنوعی است و به واسطه تجربه کار با پروتزهای سیلیکونی، تصمیم میگیرد به جای موم (که مجسمههای موزه مادام توسو از آن ساخته شده)، از سیلیکون برای ساخت این مجسمهها استفاده کند. این نوآوری مزایای متعددی در پی دارد که از آن جمله میتوان به دوام بالا و عدم نیاز به مراقبت و نگهداری ویژه اشاره کرد. علاوهبر آن، مجسمههای ساخته شده از موم نسبت به تغییر دما حساساند و ممکن است فرم آنها با تغییرات دما خراب شود و آسیب ببینند که همه این کارها در بلندمدت، هزینه زیادی را دربردارد. بنابراین روشی که برای نخستین بار در دنیا برای ساخت این مجسمهها بهکار گرفته شده، نمونهای از یک فناوری است که در بافت صنایع فرهنگی با موفقیت تجاری شده است.
نگاهی دقیقتر نشان میدهد که تجاریسازی این فناوری، هم برای آقای دکتر خاقانی و تیم هنرمندان همکار وی درآمدزا بوده و هم برای موزه مشاهیر ایران که خریدار این مجسمهها بوده و از این پس از محل بازدید گردشگران و فروش بلیت موزه، کسب درآمد خواهد کرد. دست آخر این نوآوری در بافت فرهنگی باعث شده که بازدیدکنندگان در ورای زمان و تاریخ، با بزرگان این کشور چشم در چشم شوند که نه تنها تجربهای جذاب و به یادماندنی است، بلکه بر عمق تاثیر فرهنگی این شخصیتها در سطح جامعه به شدت میافزاید.
بنابراین لازم است در زمان صحبت از فناوری و تجاریسازی آن، خود را تنها به فناوریهای پیشرفته صنعتی محدود نکنیم. چه بسا اگر با نگاهی دقیقتر به اطراف خود نگاه کنیم، فرصتهای فراوانی برای توسعه و تجاریسازی فناوری در بافت فرهنگی قابل شناسایی باشند.
ارسال نظر