علم شخصیتشناسی در محیط کار
نویسنده: Jane Porter مترجم: مریم رضایی منبع:Fast Company ما میتوانیم افراد - اعم از روسا، همکاران و حتی خودمان - را براساس ایدههایی که از شخصیت آنها داریم، در محیط کار قضاوت کنیم؛ اما قضاوت زودهنگام ما در مورد شخصیت دیگران نهتنها کار اشتباهی است، بلکه به عقیده بریان لیتل، روانشناس و نویسنده کتاب «من، خودم و ما» در مورد علم شخصیت، میتواند برای سلامت و روابط ما صرفا خطرناک باشد. شخصیت چیزی نیست که بتوانید به راحتی آن را تشخیص دهید و با مجموعه تستهای شخصیتشناسی آن را طبقهبندی کنید. لیتل میگوید: «بسیاری از افراد به تستهای شخصیتشناسی معروف روی میآورند که باعث میشود تصاویر محدودکنندهای از خودشان و دیگران به دست آید و من فکر میکنم این کار خطرناک است.
نویسنده: Jane Porter مترجم: مریم رضایی منبع:Fast Company ما میتوانیم افراد - اعم از روسا، همکاران و حتی خودمان - را براساس ایدههایی که از شخصیت آنها داریم، در محیط کار قضاوت کنیم؛ اما قضاوت زودهنگام ما در مورد شخصیت دیگران نهتنها کار اشتباهی است، بلکه به عقیده بریان لیتل، روانشناس و نویسنده کتاب «من، خودم و ما» در مورد علم شخصیت، میتواند برای سلامت و روابط ما صرفا خطرناک باشد. شخصیت چیزی نیست که بتوانید به راحتی آن را تشخیص دهید و با مجموعه تستهای شخصیتشناسی آن را طبقهبندی کنید. لیتل میگوید: «بسیاری از افراد به تستهای شخصیتشناسی معروف روی میآورند که باعث میشود تصاویر محدودکنندهای از خودشان و دیگران به دست آید و من فکر میکنم این کار خطرناک است. وقتی خودمان یا دیگران را به عنوان یک نوع شخصیت خاص تفسیر میکنیم، در واقع محدودیتهایی برای رشد ظرفیت خود یا آنها ایجاد کردهایم.» در حالی که نمیتوانیم یک تفسیر شخصیت را به هیچ فردی نسبت دهیم، روانشناسان به پنج ویژگی مهم اشاره میکنند که وقتی در مورد شخصیت صحبت میکنید، بسیار مفید هستند. این پنج ویژگی عبارتند از: پذیرا بودن، درایت، برونگرایی، سازگاری و روانرنجوری(نوعی اختلال ناشی از اضطراب). کلید موضوع این است که این ویژگیها در هیچ فردی ثابت نیست. به گفته لیتل «هر یک از اینها میتواند عملی شود تا پروژهای را که برای شما اهمیت دارد، پیش ببرد.»
شخصیت به مجموعه پیچیدهای از سیستمها در مغز مرتبط است. فهم اینکه در سیستم عصبی چه میگذرد و چگونه بیشتر افراد شناخت اشتباهی از شخصیت دارند، میتواند به توسعه روابط شما در محیط کار کمک کند.
ویژگیهای ثابت در مقابل آزاد
هر یک از ما ویژگیهایی داریم که لیتل آنها را ویژگیهای «ثابت» و «آزاد» مینامد. تفاوت این دو مهم است. ویژگیهای ثابت ویژگیهایی هستند که از نظر ما طبیعی به نظر میرسند. اما این ویژگیها فقط نیمی از داستان را به ما میگویند. مثلا اگر شما آمادگی قرار گرفتن در جمع را داشته باشید، برونگرایی یکی از ویژگیهای ثابت شما محسوب میشود؛ اما این لزوما به آن معنا نیست که نمیتوانید در مواقع لازم، به خصوص در محیط کارتان، ویژگیهای یک فرد درونگرا را به نمایش بگذارید. این همان نقطهای است که ویژگیهای آزاد ظهور میکنند. ویژگیهای آزاد یک شخص میتواند بر خلاف حالات طبیعی او باشد. اگر ویژگیهای یک فرد برونگرا را میدانید (بلند صحبت کردن، کمتر کردن فاصله فیزیکی با افراد، به دست گرفتن مکالمه و ...) پس میدانید چگونه مطابق آن رفتار کنید، حتی اگر ذاتا برونگرا نباشید.
چرا برداشتهای اولیه مهم هستند؟
ویژگیهای آزاد دلیل خطرناک بودن برداشت اولیه شما از افراد و قضاوت در مورد شخصیت آنها است. یک فرد درونگرا که ترجیح میدهد تنها باشد، ممکن است در محیط کار برونگرا به نظر برسد. لیتل میگوید: «ما اغلب با قضاوت افراد بر مبنای رفتارشان، تفسیر غلطی از آنها داریم.» این در حالی است که خودمان جدا از شخصیتی که داریم و برخلاف ویژگیهای شخصیتیمان رفتار میکنیم. بیشتر رفتارهای ما در محیط کار ناشی از ویژگیهای ثابت ما نیست، بلکه از شخصیت واقعی خود دور میشویم.
تصور کنید شما فرد بسیار احساسی هستید. این یعنی عموما فردی ملایم و تا حد ممکن با شرایط سازگار هستید. اما اگر پروژه مهمی را برخلاف میلتان از شما بگیرند، ممکن است از قالب شخصیتی خود بیرون آمده و تلاش کنید به هر نحوی آن را دوباره به دست آورید. به گفته لیتل، «این یعنی ربودن موقعیتها، یعنی حرفهایگرایی. بنابراین عمده رفتار ما در محیط کار به واسطه ویژگیهای ثابتمان پیش نمیرود، ما اغلب خارج از شخصیتی که داریم رفتار میکنیم.»
اثرات منفی خروج از شخصیت
البته این موضوع میتواند در طول زمان اثر بدی داشته باشد و «دستگاه عصبی نباتی» شما را تحت فشار بگذارد. دستگاه عصبی نباتی ارگانهای درونی شما را کنترل میکند و بر عملکردهایی مانند ضربان قلب، گوارش و تنفس اثر میگذارد. لیتل میگوید «وقتی ویژگیهای آزاد به کار میافتند، شما به دستگاه عصبی نباتی خود فشاری وارد میکنید. دستگاه عصبی به سیستم ایمنی مرتبط است. اگر به صورت دائمی شخصیت خود را کنار بگذارید، به این سیستمها آسیب میرسانید.»
زمان و فضایی که مغز نیاز دارد
به همین دلیل بسیار مهم است چیزی را ایجاد کنید که لیتل آن را «جایگاههای قابل بازگشت» مینامد و این امکان را به وجود میآورد که ویژگیهای ثابت شما ظهور کنند. اگر شما فردی درونگرا هستید، اما دائما مجبورید در محیط کار از شخصیت اصلی خود خارج شده و در گروههای بزرگ کار کنید، باید کمی از این فضا دور شوید و زمانی برای تنها بودن و بازیابی انرژی در نظر بگیرید. در مقابل، اگر برونگرا هستید، اما مجبورید در محیط کار ساکت و تنها باشید، شاید لازم باشد به میهمانیهای شلوغ بروید و انرژی بگیرید.
همه آمادگی خوشحالی را ندارند
به گفته لیتل، میزان خوشحالی افراد یکسان نیست. شادترین افراد همواره برونگرا هستند و افراد غمگین درونگرا. اما این به آن معنا نیست که افراد برونگرا همواره شادتر زندگی میکنند. لیتل میگوید «پروژههایی که دنبال میکنید مهمتر از وضعیتی است که میخواهید به آن برسید.» اگر مغز شما آمادگی شادی را نداشته باشد، بهتر است به جای اینکه همواره تلاش کنید شاد باشید، پروژهها و فعالیتهایی را دنبال کنید که بیش از هر چیز باعث تقویت شما میشود.
ارسال نظر