مدلسازی مدیریت تغییرات در سازمان
Keith Ferrazzi مترجم: فرشته امینی منبع: HBR چند سال پیش در یک گردهمایی، درباره اینکه شرکتها چطور میتوانند تغییرات بزرگ فرهنگی را اعمال کنند، صحبت کردم، موضوعی که درزمینه تخصص شرکت مشاورهای من است. در پایان، مدیر ارشد یک کارگزاری پیش من آمد و به من گفت فرآیندی که ما برای آمادهسازی تیمش بهکار بردیم به او این ایده را داد که با افراط درکشیدن سیگار مبارزه کند، درحالیکه ما در آن جلسه، چیزی دراین رابطه نگفته بودیم. ولی این نظر مرا به فکر انداخت. چنانکه در چند سال گذشته، من و تیمم مصمم شدیم تا انواع برنامههای ترک اعتیاد را مطالعه کنیم.
Keith Ferrazzi مترجم: فرشته امینی منبع: HBR چند سال پیش در یک گردهمایی، درباره اینکه شرکتها چطور میتوانند تغییرات بزرگ فرهنگی را اعمال کنند، صحبت کردم، موضوعی که درزمینه تخصص شرکت مشاورهای من است. در پایان، مدیر ارشد یک کارگزاری پیش من آمد و به من گفت فرآیندی که ما برای آمادهسازی تیمش بهکار بردیم به او این ایده را داد که با افراط درکشیدن سیگار مبارزه کند، درحالیکه ما در آن جلسه، چیزی دراین رابطه نگفته بودیم. ولی این نظر مرا به فکر انداخت. چنانکه در چند سال گذشته، من و تیمم مصمم شدیم تا انواع برنامههای ترک اعتیاد را مطالعه کنیم. روشها و آمار موفقیت برنامههای مرسوم دوازدهگام و روشهای کمترمتعارف دیگر در این حوزه را مطالعه کردیم.
ابتدا با تردید به انجام این تلاشها نزدیک شدیم، زیرا در ظاهر، مدیریت تغییرات و درمان اعتیاد کاملا با هم فرق دارند. اما با گذشت زمان، مشابهتهای زیادی بین این دو حوزه متفاوت برای تصحیح رفتار دیدیم و این باعث شد زبان و ابزار قدرتمندی برای کمک به مدیران تغییر بیابیم که با آن ماموریت و روشهایشان را بهتر درک کنند.
در سادهترین سطح، مقایسه این است: سازمانها نمیتوانند فرهنگشان را عوض کنند، مگر آنکه کارمندان رفتارشان را تغییر دهند و تغییر رفتار سخت است. تمرکز بسیاری از برنامههای تغییر بر ارائه استراتژی، تکنولوژی وتربیت و تمرین دادن است. اما اینها اغلب کافی نیست. وقتی نوبت تغییر رفتارهای کاملا تثبیتشده میرسد، برنامههای دوازدهگامی کارآتر به نظر میرسند. این برنامهها از شناسایی محرک، جشن گرفتن، فشار همترازان، آمادهسازی برای خو گرفتن با عادتهای جدید، تقویت منفی و نقش مدلها استفاده میکنند؛ چیزهایی که سازمانها میتوانند از آنها بهخوبی استفاده کنند.
برای تغییر فرهنگ، عادتها را عوض کنید
مشابهتها هرگز کامل نیستند و مشخصا نقاطی هستند که در مقایسه درست نیست. در برخی روشها که قویا بر جنبههای روانی متکی است، این تفاوتها بیشتر مشهود است. احساساتی که عموما مناسب اعمال تغییرات در شرکتها نیست. با این حال، ما درکار با برخی مشتریانمان از جمله: شرکت ایبی، دو کمیکال، اکسنچر و لینکلن فایننشیال، این تطبیق پذیری را مفید یافتیم. از برخی روشهای تغییر عادات و این مشابهتها میتوان برای ایجاد تغییرات روشن و دقیق استفاده کرد و این رویکرد در فضای کسبوکار نیزبه افراد کمک میکند تا سختی تغییر فرهنگ سازمانی و چگونگی غلبه بر سختیها و مقاومتهای موجود در برابر تغییر را بهتر درک کنند.
بدون آمادگی برای تغییر هیچ اتفاقی نمیافتد. جان کاتر که یک متخصص معروف در مدیریت تغییرات است مینویسد: «مردم حتی یک دقیقه قبل از آنکه کاملا آماده تغییر باشند، تغییر نمیکنند.» در قوانین ترک اعتیاد به انتهای خط رسیدن و نابودی اغلب محرک وایجاد کننده انگیزه است. اما درمورد شرکتها آمادگی برای تغییرات معمولا نیازمند شکست نیست. گاه اقرار رئیس به آسیبپذیری کمک میکند دیگران نارساییها را تشخیص بدهند اشتباهاتشان را پیدا کرده و به آن اعتراف کنند. (مثل جلسههای جمعی اِی.اِی (A.A) که افراد با شکستهای هم آشنا میشوند.)
نمیتوانید افراد را وادار به تغییر کنید، فقط میتوانید کاری کنید که آنها بخواهند تغییر کنند. روش «اِی.اِی» این واقعیت را تشخیص داده، اما تعداد کمی از مدیران به این نتیجه رسیدهاند.
جایگزین کردن عادتهای قدیم با عادتهای جدید مهم است. بسیاری از کسانی که سیگار را ترک میکنند آدامس میجوند. «اِی.اِی» در جلسههایش قهوه سرو میکند که جایگزینی است برای نوشیدنیهای الکلی که ترک کردهاند. در مدیریت تغییر، هدف جایگزین کردن عادتهای منفی با عادتهای مثبت است.
در یک رستوران زنجیرهای، مدیران عادت داشتند روز را با مرور فروش شیفت قبل شروع کنند. با آنکه تحلیل ارقام فروش ذاتا کار بدی نیست، کاری است که باید در تنهایی انجام داد، در اتاقی با درهای بسته. خود اعداد و ارقام به تنهایی توضیح نمیدهند که فروش چگونه بوده و چرا میزان فروش بالا رفته یا کم شده است. بنابراین ما به مدیران کمک کردیم که روز را با برنامه دیگری شروع کنند: صحبت کردن با کارمندان که بدانند آیا در شیفت قبل موردی غیرعادی روی داده است و سپس اعداد و ارقام مربوط به آن روز را بررسی کنند. همین تغییر کوچک باعث شد درک مدیران از شرایط کار بهتر شود و کارکنان بیشتر درگیر کار شوند، و به این ترتیب فروش بالا برود.
حمایت و فشار از طرف همترازان در یک گروه موجب میشود تا ایجاد تغییر و پیشرفت و تحکیم آن در افراد گروه، بهتر انجام شود. یکی از بهترین راهها برای تغییر رفتار افراد این است که مردمی را که مشکلات مشابهی دارند دورهم جمع کنیم. این را نخستین بار در ۱۹۰۵ یک پزشک بوستونی به نام جوزف پارت دریافت. پارت گروههایی از بیماران مبتلا به سِل را جمع میکرد تا به آنها نیاز به استراحت، هوای تازه و تغذیه مناسب را گوشزد کند. در دهههای اخیر، پژوهشها نشان دادهاند که گرد هم آوردن و حمایت از گروههای همتراز با مشکلات و بیماریهای جسمی و روانی مشترک در روند بهبود آنها موثر است. ما هم در کار و مشاورههایمان دریافتیم که جمع کردن کارکنان دورهم، درگروههای همتراز، برای بحث درباره ابتکارات ونوآوری در تغییر، میتواند باعث مسوولیتپذیری، سخاوت متقابل، برخورد غیرجانبدارانه و فشار بر کارکنان بیاعتنا شود که آنها هم تغییر کنند.
حمایت، دل دادن به کار را عمیق میکند و به شکوفایی میانجامد. «اِی.اِی» اعضای باتجربه وحامیها را، با تازه واردها آشنا میکند که از آنها حمایت کنند؛ پژوهشها نشان دادهاند که این نوع رابطه توانایی هر دو طرف رابرای ایجاد تغییر، زیاد میکند. نمونه سازمانیاش که آمادهسازی یا مربیگری همترازانه نام دارد، عموما بهطور وسیعی پذیرفته شده است: مثلا،
۷۰ درصد شرکتهایی که در فهرست فورچون ۵۰۰ هستند این روش را برای فروشندههایشان بهکار میبرند. ما دریافتهایم اگر کارکنانی که زودتر روشهای جدید را یاد میگیرند شناسایی و تشویق شوند، باعث سرایت بهتر روشهای جدید به دیگران میشوند. همراه کردن این کارکنان باهوش با کسانی که در گرفتن رفتارهای جدید کند هستند، بسیار موثرتر از جذب و آمادهسازی متخصصان خارج از سازمان است.
ارسال نظر