آیا توسعه فرآیند نوآوری سازمان شما سودمند است؟
مزایای مشارکت داوطلبانه در نوآوری
مترجم: نفیسه هاشمخانی منبع: MITSloan, Christina Raash, Ericron Hippel سازمانها میتوانند منابع موجود را برای پروژههای نوآوری خود بهطور قابل توجهی افزایش دهند، اگر به نوآوران داوطلب کمک کنند تا از شرکت در این فرآیند بهرهمند شوند. وقتی مدیران کسبوکار و اقتصاددانان درمورد اینکه آیا توسعه یک نوآوری سودمند است یا نه فکر میکنند، اغلب تنها بر ارزش اقتصادی حاصل از فرآیند نوآوری متمرکز میشوند. اینکه آیا سود کافی از فروش یا استفاده از این نوآوری میبریم، بهگونهای که بتواند هزینه و زمان مورد نیاز برای توسعه آن را توجیه کند؟
اما زمانیکه این ارزیابی سود و هزینه عملا در مورد اشخاص نوآور استفاده میشود بهطور جدی ناقص است، چراکه بسیاری از این افراد علاوهبر منافع ناشی از استفاده یا فروش نوآوری خلق شده، صرفا با مشارکت در روند چنین فرآیندی به منافع قابل توجهی دست مییابند که حتی میتواند جایگزین منافع مادی و مصرفی شود.
مترجم: نفیسه هاشمخانی منبع: MITSloan, Christina Raash, Ericron Hippel سازمانها میتوانند منابع موجود را برای پروژههای نوآوری خود بهطور قابل توجهی افزایش دهند، اگر به نوآوران داوطلب کمک کنند تا از شرکت در این فرآیند بهرهمند شوند. وقتی مدیران کسبوکار و اقتصاددانان درمورد اینکه آیا توسعه یک نوآوری سودمند است یا نه فکر میکنند، اغلب تنها بر ارزش اقتصادی حاصل از فرآیند نوآوری متمرکز میشوند. اینکه آیا سود کافی از فروش یا استفاده از این نوآوری میبریم، بهگونهای که بتواند هزینه و زمان مورد نیاز برای توسعه آن را توجیه کند؟
اما زمانیکه این ارزیابی سود و هزینه عملا در مورد اشخاص نوآور استفاده میشود بهطور جدی ناقص است، چراکه بسیاری از این افراد علاوهبر منافع ناشی از استفاده یا فروش نوآوری خلق شده، صرفا با مشارکت در روند چنین فرآیندی به منافع قابل توجهی دست مییابند که حتی میتواند جایگزین منافع مادی و مصرفی شود. اگر حامیان پروژههای نوآوری بتوانند امکان بهرهمندی از چنین منفعتی را برای داوطلبان فراهم کنند هزینه خالص چنین پروژههایی میتواند بسیار کاهش یابد.
برای درک این ایده این واقعیت را که نوآوری بهطور عمده شامل حل مساله است در نظر بگیرید، در شرایط دیگر این حل مساله توسط بسیاری از مشارکتکنندگان در توسعه نوآوری تنها بهخاطر شرکت در این فرآیند و فارغ از نتیجه حاصل شده ارزشمند است. یعنی افراد اغلب برای ارزشی که شرکت در این فرآیند برایشان دارد خود را درگیر حل مساله میکنند، فارغ از هرگونه منفعتی که از راهحل یافته شده بهدست میآید.
بازی جدول کلمات متقاطع مثالی خوب در این حوزه است. طرفداران این بازی ساعات زیادی به سختی کار میکنند تا این جدول را حل کنند. پاداش این افراد در لذتی است که روند یافتن راهحل دارند نه در راهحلی که به آن میرسند (راهحل قبلا نزد طراح این جدول وجود دارد). درواقع اگر به طرفداران این بازی بگویید راهحل پازل را به شما میدهیم تا از تلاش خود برای انجام بازی خودداری کنید، مسلما پیشنهاد شما رد میشود و ممکن است ملامت شوید که چرا سرگرمی آنها را مختل کردهاید.
ما عبارت «مزایای فرآیند نوآوری» را به منافعی از این دست اطلاق میکنیم که نوآوران تنها از طریق درگیری مستقیم در فرآیند توسعه نوآوری و مستقل از نتیجه فرآیند بهدست میآورند. نمونههای مهم از «مزایای فرآیند نوآوری» شامل لذت، یادگیری و اعتباری است که شخص از طریق شرکت در پروژه بهدست میآورد. این دسته از مزایا کاملا از منافع مرتبط با استفاده و فروش نوآوری خلق شده متمایز است و تنها مختص شرکتکنندگان در روند توسعه نوآوری است.
چه چیز «مصرفکنندگان نوآور» را به اقدامات خود ترغیب میکند؟
منافع تجربهشده توسط افراد شرکتکننده در پروژههای نوآوری اولین بار در پژوهشی مورد بررسی قرار گرفت که در آن به کشف این معما میپرداخت که چرا برنامهنویسان بسیار ماهر کامپیوتر حاضرند داوطلبانه و بدون دریافت دستمزد در پروژههای طراحی نرمافزار متنباز شرکت کنند.
برای درک بهتر اهمیت انگیزههای مربوط به شرکت در فرآیند پروژه نسبت به انگیزههای مرتبط با خروجی پروژه، محققان اخیرا به مطالعه طیف وسیعی از انگیزههای تجربه شده توسط اشخاصی پرداختهاند که به ایجاد یا اصلاح محصولات مصرفی میپردازند تا آنها را برای رفع نیازهای شخصی خود متناسب کنند، بدون اینکه دستمزدی برای این کار خود دریافت کنند، گروهی که ما آنها را «مصرفکنندگان نوآور» مینامیم.
در یک مطالعه در فنلاند از یک جامعه نمونه از «مصرفکنندگان نوآور» درمورد علت اقدام آنها سوال پرسیده شد سپس انگیزههای آنها برای توسعه یک نوآوری خاص به پنج گروه دستهبندی شد. ما سعی کردیم این پنج گروه را در دو گروه «انگیزههای مرتبط با خروجی» و «انگیزههای مرتبط با فرآیند توسعه» مرتب کنیم و متوجه شدیم که انگیزههای مرتبط با خروجی که هدف از آن بهرهگیری از خود نوآوری است، مثل استفادههای شخصی و سود بالقوه حاصل از فروش آن، ۵۴ درصد از کل انگیزههای مصرفکنندگان نوآور را تشکیل میدهد. انگیزههای مرتبط با فرآیند توسعه نوآوری مانند لذت و یادگیری ناشی از شرکت در اجرای فرآیند و حس رضایت بهدست آمده از تلاش برای کمک به دیگران ۴۵ درصد از این انگیزهها است.
«مزایای فرآیند نوآوری» بهعنوان تنها انگیزه
در برخی موارد افرادی که هیچ علاقهای به خروجی حاصل از اجرای پروژه ندارند داوطلبانه به مشارکت در پروژههای نوآوری میپردازند صرفا برای منافعی که در روند این مشارکت بهدست میآورند، پروژه Foldit از جمله آنها است.
Foldit پروژهای بود که توسط دانشمندان دانشگاه واشنگتن انجام میگرفت. از آنجا که هر پروتئین زنجیرهای ناهمگن از آمینواسیدها است و هر یک از این زنجیرهها بنا به شکل سهبعدی خاصی که میگیرند قادر میشوند وظیفه بیولوژیک خاص خود را انجام دهند. در این پروژه باید بررسی میشد که هر شکل سهبعدی منجر به چه عمل بیولوژیکی در پروتئین میشود.
دانشمندان باید راهحلهای خاص بسیاری را بهعنوان ورودی تحقیقات خود قرار میدادند که در این راستا به دنبال داوطلبان زیادی بودند که آنها را در یافتن این راهحلها یاری کنند. اما از آنجا که جمعیت زیادی وجود نداشت که به نتیجه این پژوهش علاقهمند باشند، دانشمندان ناچار بودند تنها از طریق پاداش دادن برای شرکت در فرآیند این پروژه، به جذب شرکتکنندگان بپردازند. به همین دلیل آنها پروژه خود را به فرم یک بازی جذاب درآوردند:
برای جذب وسیعترین مخاطبان، این بازی بهگونهای طراحی شد که هم دارای پاداشهای کوتاهمدت (امتیاز بازی) بود، هم پاداشهای بلندمدت (وضعیت و رتبه بازیکن بین سایر شرکتکنندگان) و هم پاداش اجتماعی شامل امکان کار فردی یا گروهی و شرکت در چتها و انجمنهای مربوط به پروژه و همچنین مشارکت در نتایج علمی حاصل از بازی.
بازی Foldit مشکل است و نیاز به گذراندن جلسات آموزش آنلاین قبل از آغاز بازی دارد، با این حال دانشمندان در جذب افراد فراوان برای مشارکت در این پروژه بسیار موفق عمل کردند. برای مثال در سال ۲۰۱۱ تعداد ۴۶۰۰۰ نفر داوطلبانه اوقات فراغت خود را برای کمک به دانشمندان از طریق شرکت در این بازی اختصاص دادند که باعث ایجاد نتیجه بسیار ارزشمندی در این پروژه شد.
درمورد این مثال مطلب حائز اهمیت این است که انگیزههای مربوط به خروجی پروژه مانند امکان استفاده شرکتکنندگان از نتیجه یا فروش محصول حاصل، اصلا وجود ندارد، اما در عین حال خروجی حاصل از این بازی نقش انگیزانندهای در جذب مشارکت افراد داشته است. در نظرسنجی که از شرکتکنندگان این بازی در مورد علت شرکت آنها انجام گرفت، ۴۰ درصد بیان کردند که با این کار میخواستند از هدف کلی اجرای این پروژه حمایت کنند، مستقل از اینکه خود از خروجی حاصل بهرهای ببرند.
این بررسی نشان میدهد که در رقابت برای استفاده از اوقات فراغت شرکتکنندگان، بازیهایی که هدفی در راستای ارزشها و علایق عموم داوطلبان دارند دارای مزیت رقابتی نسبت به بازیهایی بدون چنین هدفی هستند.
اگر بتوان پروژههای توسعه نوآوری را با در نظر داشتن «مزایای فرآیند نوآوری» برای شرکتکنندگان داوطلب در اجرای پروژه طراحی کرد، میتوان سرمایهگذاری کل در R&D و نوآوری در جوامع را افزایش داد و از طریق جذابسازی آن برای برخی مصرفکنندگان بخشی از اوقات فراغت آنها را برای رسیدن به اهداف پروژه در اختیار گرفت.
افزایش تلاش در حوزه نوآوری
توضیح دادیم که سه نوع پاداش در مشارکت داوطلبانه در یک پروژه نوآوری وجود دارد که دو مورد از آنها مربوط به استفاده یا فروش حاصل از پروژه است که مزایای مربوط به خروجی هستند و پاداش دیگر تنها در طول مشارکت در پروژه حاصل میشود که این مزیت اغلب در اقتصاد مرسوم نوآوری نادیده گرفته میشود، درحالیکه طبق مشاهدات ما عاملی بسیار قدرتمند است.
برای مثال فرض کنید فردی درگیر پروژهای برای توسعه یک قایق جدید شدهاست، ۵۰ درصد برای جذابیت شرکت در این روند و ۵۰ درصد نیز باهدف استفاده از قایق جدید برای خودش. در این صورت برای این فرد احتمالا میارزد که ۱۰۰۰ دلار از زمان و مواد را در پروژهای سرمایهگذاری کند که حاصل آن ایجاد قایقی به ارزش ۵۰۰ دلار است، در این حال او ۵۰۰ دلار دیگر را در فرم سرگرمی و یادگیری بهدست آوردهاست.
این موضوع برای محققان و اهل کسبوکار به چه معنا است؟ چون همکاری بسیاری از افراد در پروژههای نوآوری کاملا یا نسبتا برای دریافت مزایای شرکت در فرآیند نوآوری است، پس حامیان پروژه میتوانند کار اعمال شده در پروژهها را افزایش دهند؛ زیرا لازم نیست قیمت کامل برای کار عرضهشده بپردازند.
مفاهیمی برای حامیان مالی پروژههای نوآوری
هنگامیکه بخشی از انگیزه شرکتکنندگان در فرآیند نوآوری مربوط به خروجی فرآیند است- که در بخشهای قبل با عنوان مصرفکنندگان نوآور شرح داده شد- در نتیجه تلاشهای مربوط به استخدام افراد به آنهایی محدود میشود که سطحی از علاقهمندی به موضوع پروژه را دارند و ماهیت خروجی پروژه است که با مصرفکنندگان کمتر یا بیشتر در ارتباط است، برای مثال یک قایق پیچیده که تنها قشر خاصی توان استفاده از آنرا دارند پتانسیل کمتری در جذب شرکتکنندگان نسبت به قایقی که بالقوه قابل استفاده برای طیف وسیعتری است، دارد.
اگر فردی تصمیم بگیرد که در پروژه خود از افرادی که صد درصد مزیت خود را از طریق شرکت در روند پروژه بهدست میآورند استفاده کند احتمالا با طیف وسیعتری از شرکتکنندگان داوطلب مواجه میشود، اما باید در یک مورد احتیاط کرد: این دسته از افراد ممکن است هیچگونه نگرانی در مورد کیفیت خروجی حاصل از پروژه نداشته باشند، چراکه خود را مصرفکننده آن نمیدانند. برای مثال اگر من در یک پروژه با موضوع توسعه یک قایق تنها برای سرگرمی شرکت کنم ممکن است اصلا علاقهای به بررسی اینکه آیا طراحی من میتواند شناور در آب بماند نداشتهباشم چه برسد به اینکه این کار را با کیفیت بالا انجام دهم.
برای مقابله با این مشکل مدیران پروژه باید پاداش مشارکتکنندگان در اجرای پروژه را به کیفیت خروجی حاصل از اجرای پروژه گره بزنند. برای مثال درمورد بازی Foldit که قبلا شرح دادیم درصورتی رتبه بازیکن طی بازی افزایش مییافت که پروتئینهای طراحیشده توسط بازیکن توسط ابزار کامپیوتری طراحی شده توسط محققان بررسی و کیفیت آن تایید شود.
ترکیب انگیزشی گروه همکاران تعیین میکند که چه کارهایی انجام میگیرد یا انجام نمیگیرد. مشارکتکنندگان در پروژه با انگیزه فرآیند نوآوری ممکن است تلاشهای خود را در جنبههایی از پروژه متمرکز کنند؛ درحالیکه تلاشهای شرکتکنندگان با انگیزه خروجی حاصل از نوآوری بر جنبههای دیگری متمرکز باشد، گروه دوم که اغلب مصرفکنندگان نتیجه فرآیند نوآوری هستند اغلب دانش خاصی از ویژگیهای نوآوری مطلوب دارند که گروه اول فاقد آن است. این تقسیم کار ممکن است مطلوب باشد و حتی میتواند از طریق طرحهای تشویقی عمدی ترویج شود. این نشان میدهد که مشارکتکنندگان با انگیزه خروجی باید نقش ویژهای در شکل دادن به اهداف و طراحی مشخصات نوآوری داشته باشند.
در نهایت نقش نیروی کار رسمی R&D که به او دستمزد پرداخت میشود، حل آن دسته از مشکلاتی است که از طریق مطرح کردن بین داوطلبان حل نمیشود یا اینکه هزینه اقدام برای حل آن از طریق برونسپاری جمعی بیشتر از هزینهای است که باید بابت حل آن به نیروی کار R&D پرداخت. محققان دریافتهاند که در شرکتهای نرمافزاری که با اجتماعات منبع باز کار میکنند، پرداختن به بخشهای برنامهنویسی با جذابیت کمتر و طراحی مستندات بهگونهای که داوطلبان شرکتکننده بتوانند تجربهای لذتبخش داشته باشند برعهده کارکنانی است که به آنها دستمزد پرداخت میشود.
طراحی پروژههای نوآوری با هدف جذب داوطلبانی با بهرهگیری از مزایای فرآیند نوآوری، از طریق جذابسازی آن برای گروهی از مصرفکنندگان که بخشی از اوقات فراغت خود را به این هدف اختصاص دهند، میتواند کل سرمایهگذاری در حوزه R&D و نوآوری را در جوامع افزایش دهد و اثر خالص این پدیده این است که نوآوری از دیدگاه اجتماعی و همچنین دیدگاه حامی مالی پروژه ارزانتر میشود؛ در نتیجه فرصتهای نوآوری پایدارتر و نوآوریهای بیشتری وجود خواهند داشت.
ارسال نظر