گروه کانونی: یک روش پژوهش کیفی
ساسان قاسمی، علی صمیمی سده (ala. ir) مطالعه به روش گروه کانونی از جمله روشهای پژوهش کیفی در مطالعات مدیریت محسوب میشود. روشهای کیفی در علوم انسانی و مدیریت از جمله روشهای پژوهشی است که استفاده آنها در موقعیتها و جایگاههای مناسب خود میتواند بسیار اثربخش باشد، اما متاسفانه این روشها در میان پژوهشگران و صاحبنظران کشور ما کمتر مورد توجه قرار گرفته است به گونهای که حتی حجم زیادی از پژوهشهای علمی در زمینه مدیریت خالی از خلاقیت شده و تنها محدود به روشهای کمی و آن هم بیشتر پیمایشی و کاربردی شده است و متاسفانه تحقیقات اکتشافی و تولیدکننده علم در کشور بهرغم ظرفیت مناسب در خور توجه نیست که شاید علت آن را بتوان ضعیف بودن در ارتباطات و کارهای جمعی دانست، چرا که تحقیقات کیفی نیازمند تبادل نظرات بیشتر میان افراد است.
ساسان قاسمی، علی صمیمی سده (ala.ir) مطالعه به روش گروه کانونی از جمله روشهای پژوهش کیفی در مطالعات مدیریت محسوب میشود. روشهای کیفی در علوم انسانی و مدیریت از جمله روشهای پژوهشی است که استفاده آنها در موقعیتها و جایگاههای مناسب خود میتواند بسیار اثربخش باشد، اما متاسفانه این روشها در میان پژوهشگران و صاحبنظران کشور ما کمتر مورد توجه قرار گرفته است به گونهای که حتی حجم زیادی از پژوهشهای علمی در زمینه مدیریت خالی از خلاقیت شده و تنها محدود به روشهای کمی و آن هم بیشتر پیمایشی و کاربردی شده است و متاسفانه تحقیقات اکتشافی و تولیدکننده علم در کشور بهرغم ظرفیت مناسب در خور توجه نیست که شاید علت آن را بتوان ضعیف بودن در ارتباطات و کارهای جمعی دانست، چرا که تحقیقات کیفی نیازمند تبادل نظرات بیشتر میان افراد است. از طرف دیگر بسیاری از مدیران با بی توجهی به این روشها اعتقادی به اختصاص وقت به این روشها ندارند. این روش از دو دیدگاه قابل بررسی است؛ یکی از دیدگاه پژوهشی و دیگری از نگاه کاربردی در سازمانها. همانگونه که تاریخ علم و مباحثات صاحبنظران نشان داده است علوم اجتماعی و علوم انسانی وابستگی زیادی به زمان و مکان دارد و مانند علوم طبیعی دارای قوانین جهانشمول نیستند. در واقع نگاه به علوم انسانی چون مدیریت باید در زمینه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی یک جامعه مطالعه شود و شاید عدم توجه به این نکته ظریف یکی از ضعفهای بزرگ در این زمینه باشد، چراکه بسیاری از پژوهشگران و صاحبنظران ما سعی در بسط نظریات و تئوریهای صاحبنظران دیگر کشورها و بهکار بردن آنها در جامعهای با خصوصیات زمینهای کاملا متفاوت دارند، درحالیکه علوم اجتماعی و انسانی نیازمند بومیسازی است. یکی از موارد اهمیت روش گروههای کانونی بهعنوان یک روش کیفی آن است که برای بررسی علوم انسانی با توجه به متغیرهای زمینهای روش مناسبی محسوب میشود.
این روش نوعی مصاحبه است که بهمنظور عمیقتر شدن تعاملات بین اعضای گروه و بحثهای مفصلتر طراحی شده است، به گونهای که این تعاملات موجب تبادل بیشتر ایدهها نسبت به روش مصاحبه مستقیم میشود.
گروههای کانونی با یک جلسه حل مشکل یا تصمیمگیری متفاوت بوده و حدود ۸ تا ۱۰ نفر در آن شرکت دارند. قابل ذکر است که مصاحبههای کانونی بیشتر از روشهای مصاحبه ساختار نایافته و نیمه ساختاریافته استفاده میکند و در حدود
۲ ساعت به طول میکشد.
از جمله اهداف مطالعات گروه کانونی میتوان به این موارد اشاره کرد: جمعآوری اطلاعات پشتیبانی، تشخیص مشکلات، ترغیب در ایجاد ایدههای جدید، ساخت فرضیهها، ارزیابی برنامهها و تفسیر نتایج مطالعات کیفی دیگر. گروه کانونی درصدد کاوش دستهای از جریانهای معین است و موضوعات خاصی را بررسی میکند که در آنها استفاده از تعامل گروهی برای رسیدن به دادهها، مورد نیاز است.
نمونهگیری این روش به صورت هدفمند، کیفی و معیارمحور است. کم و زیاد شدن افراد در گروه مزایا و معایبی برای گروه خواهد داشت. کم بودن افراد برای موضوعات اختصاصیتر مناسب است و اعضا مشارکت بیشتری خواهند داشت و مدیر جلسه بهتر میتواند جلسه را هدایت کند. ولی این ویژگی در گروههای بزرگتر بیشتر برای جمعآوری کردن آرای عمومی مانند نظرات مشتریان نسبت به یک کالا، مناسب است.
در این نوع گروهها زمان کافی برای ارائه بحثهای تخصصی برای تک تک افراد فراهم نیست. بهتر است افراد گروه کانون از قبل با یکدیگر آشنا نباشند تا این آشنایی آنها باعث تسلط آنها بر اعضای گروه نشود.
اگر گروه کانونی بخواهد غنای کافی داشته باشد بهتر است جلسه کانونی در گروههای متعدد و با سوالات یکسان اجرا شود تا آنجا که نظرات جدید دیگر ظاهر نشده و نظرات به حالت اشباع برسد. منظور از حالت اشباع حالتی است که دیگر نظر جدیدی در میان افراد گروه ظاهر نشود.
یکی از مسائل مهم در یک جلسه کانونی نقش رئیس جلسه به عنوان هماهنگ کننده است. هدف وجودی چنین شخصی هدایت جلسه و طرح سوالات است. این فرد باید افراد را به مشارکت در بحث ترغیب کرده و از تسلط تعداد محدودی به جلسه جلوگیری کند.
دخالت این فرد معمولا به دو صورت است یکی پرسیدن سوالات مربوط به موضوع و جلوگیری از سوالات بیربط و دوم کنترل فعل و انفعالات شرکتکنندگان در گروه و تعیین وظایف هر یک از شرکتکنندگان و دعوت آنها به بحث. البته میزان کنترل گروه به تعداد سوالات و ماهیت موضوع و مدت زمان بحث بستگی دارد.
تحلیل دادههای این روش شامل برخی از مراحل است. ابتدا باید دادههایی که جمعآوری شده مرور شود و دست نوشتهها، فایلهای صوتی و مشاهدات یکپارچه شوند. سپس کدهایی برای نظرات نزدیک به هم ایجاد کرده و دادههای بهدست آمده تحت کدها سازماندهی شود. پاسخهای هر سوال به چند طبقه تقسیم میشود.
کدگذاریها آنقدر ادامه مییابد تا به حالت اشباع نظرات برسد و از آن به بعد نظرات تکراری شود.پس از این غنای اطلاعات سنجیده میشود تا بتوان مطمئن شد که پاسخها رضایتبخش بوده است، ناسازگاری اطلاعاتی وجود ندارد و نیازی به مصاحبه بیشتر نیست. در این مرحله میتوان گزارش نهایی را نوشت.
درحالیکه روشهای پیمایشی بیشتر برای تعیین میزان فراگیری و قابل تعمیم بودن تئوریها استفاده میشود این روش بیشتر برای موضوعات کلی انسانی مناسب است و میتوان بینش اولیه نسبت به توافق یا عدم توافق بر روی یک موضوع
را یافت.
همچنین مشارکتکنندگان میتوانند از دید دیگران نیز به موضوع نگاه کنند و خود را در تجربه دیگران قرار دهند و ارزیابی کنند و به این ترتیب نوعی همافزایی در تولید دادهها ایجاد میشود.
در پایان یادآور میشود که مطالعه نمونههای موردی موجب تسلط بیشتر شما بر این روش میشود. حال میتوانید با این روش کلیه نگرشهای متفاوت نسبت به موضوعات مختلف را بسنجید و از نتایج آن در سازمان خود استفاده کرده یا آن را انتشار
دهید.
ارسال نظر