کاربرد علم «میمتیک» در بازاریابی
نویسندگان: ساسان قاسمی*، وحید شکری* در پایان قرن بیستم مطالعه موازی تکامل فرهنگی و تکامل بیولوژیک، نیروی محرک جدیدی به نام مفهوم میم (Meme) را حاصل کرد که برای اولین بار توسط ریچارد داوکینز (Richard Dawkins) معرفی شد. میم (یا تلفظ دیگر آن، مِم) به عنوان یک تکرارکننده فرهنگ و واحدی برای تکامل فرهنگی تعریف میشود، یعنی عنصری از فرهنگ مانند سنت، باور، ملودی یا مد که میتواند در حافظه حفظ شده و به حافظه یا ذهن فردی دیگر منتقل یا کپی شود. باور بر این است که جهش و بازترکیب ایدههای موجود طیف گوناگونی از میمها را تولید خواهد کرد که با یکدیگر در جلب توجه افراد رقابت میکنند.
نویسندگان: ساسان قاسمی*، وحید شکری* در پایان قرن بیستم مطالعه موازی تکامل فرهنگی و تکامل بیولوژیک، نیروی محرک جدیدی به نام مفهوم میم (Meme) را حاصل کرد که برای اولین بار توسط ریچارد داوکینز (Richard Dawkins) معرفی شد.
میم (یا تلفظ دیگر آن، مِم) به عنوان یک تکرارکننده فرهنگ و واحدی برای تکامل فرهنگی تعریف میشود، یعنی عنصری از فرهنگ مانند سنت، باور، ملودی یا مد که میتواند در حافظه حفظ شده و به حافظه یا ذهن فردی دیگر منتقل یا کپی شود. باور بر این است که جهش و بازترکیب ایدههای موجود طیف گوناگونی از میمها را تولید خواهد کرد که با یکدیگر در جلب توجه افراد رقابت میکنند. میم یادآور ژن (واحدی برای ژنتیک) است، اما تفاوت این دو در پتانسیل تکرارپذیری و منابع حداقلی مورد نیاز برای تکرار شدن است. میم میتواند بیانگر بخشهایی از ایدهها، عادات، مهارتها، ارزشهای اخلاقی و زیبایی شناسی، نظریهها، رویهها، طرحها یا هر چیز دیگری که بهطور عمومی یادگرفته میشود، باشد که به دیگران منتقل میشود. علم میمتیک نیز بعد از معرفی میم به عنوان مطالعه الگوهای تکاملی انتقال اطلاعات،ظهور یافته است.
براساس دانش میمتیک، ویژگیهای فرهنگی میتوانند از یک شخص به شخص دیگر همانند ژنها یا ویروسها منتقل شوند. بنابراین، تکامل فرهنگی میتواند از طریق مکانیزمهای پایه مشابه مانند بازتولید، گسترش، تغییر یا نوسان و انتخاب طبیعی (Natural selection) که در زمینه تکامل بیولوژیک قرار دارند، درک شود. مفهوم میم بهعنوان یک الگوی اطلاعاتی موجود در ذهن یک فرد تعریف میشود که میتواند به ذهن فرد دیگر کپی شود. میمتیک نیز میتواند به عنوان یک علم نظری و تجربی تعریف شود که تکرار، گسترش و تکامل میمها را مورد مطالعه قرار میدهد. میمها از نظر میزان سازگاری و قابلیت، یعنی تطبیق با محیط فرهنگی- اجتماعی که در آن پخش شدهاند، متفاوت هستند. میمهای سازگارتر و با قابلیت بیشتر، در منتقل شدن، سرایت کردن به افراد بیشتر و در نتیجه گسترده شدن و پخش شدن در جمعیت بزرگتر موفقتر خواهند بود. این شباهت بیولوژیک میمها با ژنها به ما این اجازه را میدهد که مفاهیم تکامل و نظریههای علم بیولوژی را برای الگوی تکامل فرهنگی به کار ببریم. انتقال ویژگیهای فرهنگی فرآیندی است که از جنبههای گوناگون میتواند شبیه انتشار یک بیماری مسری
باشد. برای مثال وقتی میشنوید که دوستانتان یک ابزار الکترونیکی جدید که تازه خریدهاند را پیشنهاد میدهند، ممکن است شما نیز یکی از آن بخرید و اگر آن را دوست داشته باشید، شروع به پیشنهاد دادن آن به آشنایان و سایر دوستانی که هنوز درباره آن نمیدانند،کنید. بنابراین ویژگیهای فرهنگی میتوانند مانند ویروسهای ذهن، ویروسهای ایده یا تفکر واگیرداری دیده شوند که از یک ذهن به ذهن دیگر به وسیله تقلید یا انتقال بازتولید میشوند. یک ویژگی حقیقتا موفق، ویژگی است که مانند بیماری همهگیر به همه جمعیت سرایت میکند تا در نهایت به یک جزء ثابت و بومی از فرهنگ آن جمعیت تبدیل شود.
تکرارکنندگان
تکرار کننده سیستمی است که قادر به کپی کردن خود نوعا با کمک برخی دیگر از سیستمها است. میم هم بهطور مشابه یک تکرار کننده است، زیرا هر موقع که اطلاعات از یک فرد به فرد دیگر به وسیله ارتباط یا تقلید منتقل میشود، کپی میشود. تکرار کنندهای که بتواند بیشترین تعداد نسخههای کپی شده در یک بازه زمانی را ایجاد کند، برنده رقابت با تکرارکنندگان دیگر خواهد شد. برای موفقیت در این کار یک تکرارکننده خوب ویژگیهای زیر را باید داشته باشد:
دیرپایی: هرچه هر نمونه از الگوی تکرار بقای بیشتری پیدا کند، نسخههای کپی شده بیشتری از آن میتواند ساخته شود.
باروری: هر چه نرخ کپی شدن سریعتر باشد، تکرارکنندگان بیشتری پخش خواهند شد. یک چاپگر صنعتی میتواند نسخههای بیشتری را نسبت به یک چاپگر دفتری کپی کند.
صحت و وفاداری کپی: هر چه کپی دقیقتر و نسبت به نسخه اصلی وفادارتر باشد، بیشتر شبیه الگوی اصلی در دورهای مختلف کپی خواهد بود.
کاربردهای میم و دانش میمتیک
کاربرد میم و دانش میمتیک بیانتها است، بازاریابی، صنعت، معماری، معرفت شناسی، روانشناسی، ایدئولوژی و... همه میتوانند از آن برای اهداف خود بهره ببرند. بهطور مثال در معماری از طرح ستونها، سر ستونها، طاقها و غیره میتوان به عنوان میمهایی یاد کرد که در طول دورانهای مختلف تاریخ بشری در ساختمانها و نمای آنها تکرار شدهاند.
یکی از کاربردهای مهم میم در بازاریابی و به ویژه بازاریابی عصبی یا Neuromarketing است. فعالان عرصه بازاریابی عصبی معتقدند یک راه مناسب برای فروش و عرضه یک محصول تحریک بخشی از مغز است که کنترل احساسات مانند ترس و درد را برعهده دارد. بازاریابی عصبی عبارت است از کاربرد علم اعصاب برای بازاریابی. این مفهوم شامل مطالعه عکسالعمل مغز به تبلیغات، بستهبندی یا سایر جنبههای بازاریابی است که از کاوش یا مرور، تصور و سایر مقیاسهای فعالیت مغز استفاده میکنند. بازاریابی عصبی علم مطالعه فعالیت ناخودآگاهی است که در فرد در هنگام مشاهده محرک بازاریابی رخ میدهد. نکته استفاده از بازاریابی عصبی اثرگذاری روی میم است. میمها روی تصمیمگیری و انتخاب فرد در کمتر از ۶/۲ ثانیه اثر میگذارند. اگر یک میم بهطور صحیح تحت تاثیر قرار بگیرد، فرد میتواند مفاهیم خوب مانند لطیفه، آهنگ، ایده و... را به یاد آورده و بعد آن را با دیگران به اشتراک بگذارد. اینگونه میمها میتوانند بهطور مستقیم تحت تاثیر بازاریابان قرار بگیرند. با توجه به مطالب و مثالهای عنوان شده و فارغ از کاربردهای تجاری میمها و علم میمتیک، میتوان میم را ابزاری
مهم برای انتقال یک فرهنگ صحیح و کارآمد و همچنین وسیلهای برای تحریک ذهنی مخاطبان به منظور انجام عملی مطلوب دانست، چیزی که به نظر نگارندگان این مطلب نیاز مبرم جامعه امروز ما است. بهطور مثال سازمانهای ما میتوانند با خلق و به کارگیری میمهایی، فرهنگ، مهارت، دانش یا هر چیز دیگری که برای آنها و جامعهای که در آن فعالیت میکنند، مفید بوده است را به سازمانهای دیگر منتقل کنند. فرض کنید سازمانی در امر حفاظت از محیط زیست موفق است، میتوان فرهنگ یا دانشی که این سازمان از طریق آن به این موفقیت دست پیدا کرده است را از طریق دانش میمتیک به سازمانهای دیگر منتقل کرد.
(ala.ir)*
ارسال نظر