چگونه کارمندانتان را دلمشغول کار نگه دارید
نویسنده: نیکلاس ساریللو مترجم: سیمین راد حرف و حدیثهای بسیاری درباره «درگیر کردن کارمندان با کارشان» وجود دارد. اشتباه نمیکنیم؛ در اختیار داشتن کارمندان وظیفه شناس و متعهد بسیار عالی است. رشد دادن یک تیم کاری که شامل افراد واقعا توانا و با روحیه باشد مستلزم این است که هر چه بیشتر به آنها درباره کسب و کارتان بیاموزید و به آنها کمک کنید مهارتهایی را که برای موفقیت لازم دارند هر چه بهتر و زودتر فرا بگیرند و رشد دهند؛ نتیجه این نوع رفتار آن است که آنها خودشان بدون اشاره و تلاش شما لبخند خواهند زد.
نویسنده: نیکلاس ساریللو مترجم: سیمین راد حرف و حدیثهای بسیاری درباره «درگیر کردن کارمندان با کارشان» وجود دارد. اشتباه نمیکنیم؛ در اختیار داشتن کارمندان وظیفه شناس و متعهد بسیار عالی است. رشد دادن یک تیم کاری که شامل افراد واقعا توانا و با روحیه باشد مستلزم این است که هر چه بیشتر به آنها درباره کسب و کارتان بیاموزید و به آنها کمک کنید مهارتهایی را که برای موفقیت لازم دارند هر چه بهتر و زودتر فرا بگیرند و رشد دهند؛ نتیجه این نوع رفتار آن است که آنها خودشان بدون اشاره و تلاش شما لبخند خواهند زد. در اینجا چند روش برای غنیسازی زندگیهای اعضای تیم شرکت را ذکر میکنم. کلامتان را تغییر دهید. نحوه استفاده از کلمه «کارمند» یک ذهنیت بالا به پایین را ایجاب میکند. به این معنا که «من بسیار بهتر و قدرتمندتر از تو هستم» که از همان آغاز تاثیری بازدارنده بر فرهنگ سازمانی بر جا میگذارد. در عوض، استفاده از کلمه «عضو تیم یا یک عضو گروه»، تا آنجا که من پی بردهام، یک اتمسفر منظم اما همطراز و برابر خلق میکند. نیک ساریللو بنیانگذار مجموعه فروشگاههای زنجیرهای پیتزای نیک است، او در مقام مالک و رییس کل کسبوکارش، از یک زبان بسیار فراگیرتر برای خلق یک محیط کاری آکادمیک استفاده میکند، یعنی جاییکه دوستان، هم سن و سال و شریکها اعتماد و ارزش را با هم به اشتراک میگذارند. مهمتر اینکه، استفاده از این زبان در حین کار و زندگی، شیوهای را به شما نشان میدهد که در آن، احساس میکنید درون یک رقابت کاری سالم قرار دارید. این شیوه باعث میشود احساس کارمندانتان درباره دیگرانی که با آنها کار میکنند تغییر کند و بیشتر دلمشغول کار شوند. بر مستقلبودن برای آموختن و سرگرمی تمرکز کنید. از یک فرهنگ آموزشی مثبت، توام با سرگرمی و تفریح کمک بگیرید. این به آن معنا نیست که ما هیچ نظمی نداشته باشیم و وقتگذرانی کنیم. بلکه اعضای تیم پیشنهادی ما در قیاس با دیگر کسبوکارها از آزادی عمل بسیار بیشتری برخوردار هستند. از طریق آموزش گروهی و برنامههای تعلیم، مشاوره و هدایت،کارمندان آزادی و اختیار خواهند داشت تا در محیطی راحت و گشوده به همدیگر بازخورد بدهند. مدیران نباید مثل یک بازجو بالای سر کارمندان بایستند و آنها را سوالپیچ کنند. در همان حال، اگر اعضای تیم مشکلی داشته باشند یا نیازمند کمک یا هدایت باشند، مدیران باید همواره در دسترس اعضای تیم باشند. تصمیمگیری خودکار را تشویق کنید. ما به اعضای تیم خود یاد میدهیم که خود و همتاهایشان را در یک موقعیت آمادهسازی، مدیریت کنند. برنامههای آموزشی مداوم که مبتنی بر پیشرفت توان اعضای شرکت است و جهتگیریهای اساسی ما، درباره هر جنبه از امور شرکتمان ــ از جمله، ارزشهای بنیادینمان ــ تصمیمگیری خودکار و مستقل را به اعضای تیم میآموزد. آنها را تشویق میکنیم برای رسیدن به «بهترین راهحلها» تصمیمگیری کنند و به سراغ رفع و رجوع مشکلات بروند. مساله بر سر اعتماد است: اعتماد برای پیشرفت تیمی. این رویکرد به آنها کمک میکند در زندگیهای خودشان هم مدیر باشند. فضاهای ارتباطی «امن و سالم» به وجود بیاورید. همه سازمانها میتوانند قربانی شایعات و سناریوسازیهای پوچ در محل کار شوند. برای کم کردن فشارهایی از این دست، ما اعضای تیم خود را تشویق میکنیم که یک الگوی ارتباطی امنتر و سالمتر را دنبال کنند. به جای پرهیز از تقابل و عدم توافق، ما از یک ابزار هشت مرحلهای به منظور رفع مشکلات مشترک استفاده میکنیم. آفرینش یک «فضای امن» یعنی تمرکز بر نحوه استفاده از لفظ «من» و به اشتراک گذاردن احساسات و تجربیات خودتان برای نوعی تبادل اندیشهها و آرا. «فضای امن» ــ خواه رو دررو و خواه به صورت مجازی ــ به جای هرگونه پنداربافی و گمانهزنی، رفتارهای افراد را پیگیری میکند و به منظور رسوخ به احساسات و نیات واقعی آنها، پیامهای غیرکلامی را نیز شامل میشود. ما همچنین ملاقاتهای معمول و آزاد با مدیر را داریم تا به اعضای تیم مجال داده شود درباره چالشهای مشترک و نگرانیها و دغدغهها صحبت کنند و به راههای مشترک و تدابیری برای حل آنها بپردازند. اعضای جوانتر تیم به ما میگویند چنین مهارتهای ارتباطیای را در مدرسه نیاموختهاند. «فضای امن» را در شرکتتان تمرین کنید تا تیم ما بابت این مهارتهای زندگی از شما سپاسگزار باشد. به کارمندان بیاموزید که هدف جمعی را بر هدف فردی ترجیح دهند. به اعضای تیم درباره شیوه طرحریزی نقشههای تجاری آموزش بدهید و به آنها تاکید کنید که این گزارشدادن تنها برای کسب و کار شما خوب نیست، بلکه همچنین برای منافع مالی شخصی آنها نیز سودمند خواهد بود. هر چند هر کس در کسب و کار به فکر منافعی است که در سر دارد، اما این حرف به معنای آن نیست که ما ناچاریم خودخواه باشیم. با گشوده نگه داشتن حساب و کتابهایتان و آموزش دانش مالی و محاسباتی، میتوانید به عنوان یک تیم با همدیگر ــ در آنچه من «یک انباشت مالی» میخوانم ــ کار کنید، آن هم در راستای درک اهداف منفعتی و زیانهای مشترک بر مبنای بازههای روزانه، هفتگی و سالانه و با آموزش نحوه گزارش دادن، هدفگیری، اجرا و پیشبینی به اعضای تیم کاری. به این ترتیب، آنها خواهند توانست اموری را بیاموزند که برای زندگی کاریشان بسیار سرنوشتساز و تعیینکننده است و درک بهتری از مدیریت بودجهشان خواهند یافت. زندگیهای اعضای تیمتان را به شیوههای مختلف غنی کنید تا دلمشغولی واقعی و عملی اعضای تیمتان نیز محقق شود.
ارسال نظر