بهینهسازی عناصر رفتاری در محیط کار
مدیران و بررسی انرژی کارمندان
مترجم: سیمین راد
مدیران برجسته به خوبی میدانند که کارمندان پرانرژی بزرگترین سرمایه هر کسبوکاری هستند. این دسته از کارمندان در بدترین شرایط نیز شما را تنها نمیگذارند. اما چرا؟ چون شکست شرکت را شکست خودشان و پیروزی شرکت را پیروزی خودشان میدانند. آنها شرکت را به خودشان اولویت میدهند. کارمندان باانگیزه به دنبال موفقیت خانوادهای هستند که شرکت نام گرفته است. برای آنها خانواده همان شرکت و شرکت همان خانواده است.
نویسنده: ماروین کیشکوا
مترجم: سیمین راد
مدیران برجسته به خوبی میدانند که کارمندان پرانرژی بزرگترین سرمایه هر کسبوکاری هستند. این دسته از کارمندان در بدترین شرایط نیز شما را تنها نمیگذارند. اما چرا؟ چون شکست شرکت را شکست خودشان و پیروزی شرکت را پیروزی خودشان میدانند. آنها شرکت را به خودشان اولویت میدهند. کارمندان باانگیزه به دنبال موفقیت خانوادهای هستند که شرکت نام گرفته است. برای آنها خانواده همان شرکت و شرکت همان خانواده است. اما آیا همه کارمندان پرانرژی هستند؟ یقینا جواب منفی است. بسیاری از کارمندان بنا به دلایل بیشماری از انرژی و انگیزه لازم برای کار برخوردار نیستند. کاهش انرژی کارمندان بدترین اتفاق ممکن است. چراکه سبب میشود بین شرکت و آنها فاصلهای پرنشدنی به وجود بیاید. کارمندان کمانرژی (و چه بسا بیانرژی) دیگر شرکت را خانواده خودشان نمیدانند.
آنها دیگر برای شکست یا پیروزی شرکت حساسیتی ندارند. بنابراین، یکی از اصلیترین وظایف هر مدیر موفق شناسایی کارمندان باانگیزه و بیانگیزه است. شما به عنوان یک مدیر شایسته باید سخت تلاش کنید تا سرمایههای واقعی کسب و کارتان را مورد شناسایی قرار دهید.
پس اکنون کمی با خودتان فکر کنید و سپس به این سوال پاسخ دهید: آیا هرگز به روحیه کارمندانتان توجه کردهاید؟ کدام دسته از کارمندان شما انرژی لازم برای فعالیت را دارند و کدام دسته هنوز بیرمق و کمحوصله نشان میدهند؟ آیا در جریان هستید که انگیزه و انرژی کارمندان بخش مهمی از موفقیت یک شرکت را شکل میدهد؟ مدیران باید این پرسشها را همواره از خودشان بپرسند. خصوصا وقتی صبحها به سر کار میروید، باید نسبت به انرژی کارمندانتان حساس باشید.
باید خیلی محترمانه به دفتر کارشان سرک بکشید، با آنها گپی بزنید و لحظهای هر چند کوتاه نگاهی به صورتشان بیندازید. صورتهای کمرمق، درهمرفته، کمخواب، بیحوصله و ناراحت به درد کار نمیخورند. هر کارمندی که خمیازه میکشد، باید زنگ خطر را برای شما به صدا درآورد. چه بسا روزی فرا برسد که نیمی از شرکت به رفتار ناشایست کمخوابی و خمیازههای صبح دچار شوند. یادتان نرود که اخلاقهای جمعی در فضاهای کوچک به سرعت تکثیر میشوند و شیوع مییابند.
بیانگیزهبودن یک آفت است و به راحتی میتواند ریشههای موفقیتهای آیندهتان را از ته قطع کند، اما از طرف دیگر، صورتهای بشاش، خندان، پرانرژی و باانگیزه موجی از انرژی و علاقه را در سرتاسر فضای کار تکثیر میکنند. پس هر مدیر هوشیاری همواره باید از خودش بپرسد که «چند درصد از کارمندان من با صورتهای بشاش سر کار حاضر میشوند؟»
اجازه دهید چند خاصیت اصلی یک کارمند کمانرژی را نام ببریم:
الف) کارمند کمانرژی به خوبی کار نمیکند
ب) روی کارش وقت نمیگذارد
پ) با کارمندان دیگر ارتباط برقرار نمیکند
ت) در فعالیتهای جمعی حضور ندارد
ث) وقتش را بیدلیل تلف میکند
ج) سرمایههای شرکت را به راحتی بر باد میدهد
چ) باعث وقفه در کار دیگر کارمندان میشود
ح) انرژی کارمندان دیگر را پایین میآورد و غیره.
جالب اینکه هر مدیری وظیفه دارد تا از کارمندانش انتقاد کند، اما هیچ کارمند بیحوصلهای را نمیتوان به نقد کشید، چراکه به حرفهای شما گوش نمیدهد و انرژیهای مثبت شما را به انرژیهای منفی بدل میکند.
در نتیجه، کارمندان بیانرژی رنجور و کمطاقت هستند و حوصله انتقاد را ندارند، اما نقد عنصری سازنده است. او باید شنوای انتقادات باشد. کسی که انگیزه کافی برای کار و زندگی ندارد، نه تنها نقد نمیشنود، بلکه انتقادی نیز ندارد.
به عبارت بهتر، کارمندان بیانرژی باعث شناسایی عیب و نقصهای شرکت و سپس رشد و توسعه آن نمیشوند. آنها مهمترین عوامل سکون و عدم پویایی در یک شرکت هستند. پس کارمندی که حوصله کار نداشته باشد، باعث وقفه در موفقیت کسبوکارتان میشود.
برعکس این قضایا میتوان به کارمندان پرانرژی هم فکر کرد. پس حالا اجازه دهید چند خاصیت اصلی کارمند پرانرژی را نام ببریم:
الف) کارمند پرانرژی انگیزه زیادی برای کار دارد
ب) با محیطش به خوبی ارتباط برقرار میکند
پ) نقدپذیر و نقدکننده است
ت) با حوصله و علاقه به سراغ مدیران میرود
ث) موفقیت شرکت را موفقیت خودش میداند
ج) در فعالیتهای جمعی حضور دارد
چ) باعث افزایش سرمایههای شرکت میشود
ح) آینده شرکت را با شور و شوقاش میسازد
خ) هرگز وقت تلف نمیکند و غیره.
میبینید که چه تفاوت زیادی بین کارمند کمانرژی و کارمند پرانرژی وجود دارد. کارمندانی که برای کارشان حوصله و انرژی ندارند، آینده شرکتتان را تباه خواهند کرد.
آنها حتی به فکر خودشان نیستند و شرکت را خانواده خودشان نمیدانند، اما یک کارمند پرانرژی بیهیچ تردیدی آینده کسب و کارتان را رقم خواهد زد. او موفقیت شرکت را بر موفقیت خودش ارجحیت میدهد و خواستار موفقیت شرکت است.
کارمندان باانگیزه میدانند که اگر شرکت به موفقیت دست یابد، او نیز پیروز شده است. چرا که این دسته از کارمندان شرکت را درست همچون خانواده خودشان حس میکنند و رابطه نزدیکی با همه کارمندان دارند.
پس وظیفه مدیران چیست؟ مدیران ابتدا باید بتوانند،بنا بر همه خصوصیتهای یادشده، این دو دسته از کارمندان را تشخیص دهند. آنها ابتدا کارمندان کمانرژی و پرانرژیشان را شناسایی میکنند.
سپس تا جای ممکن معضلهای برخی از کارمندان را حل میکنند. مدیران باید همچون روانکاوان نسبت به روحیهها، انگیزهها، علایق، سلایق، خلق و خوها، مشکلات شخصی، مسائل روانی و وضعیت جسمانی کارمندانشان آگاه باشند.
مدیران شایسته بیش از همه به تکتک کارمندانشان نزدیک هستند و با مشکلات آنها دست و پنجهنرم میکنند. پس وظیفه مدیران آگاهی از وضعیت انرژی و انگیزه کارمندانشان است.
آنها ابتدا باید بتوانند کارمندان کمانرژی را از بقیه کارمندان جدا کنند. سپس باید بتوانند طی جلساتی همه تلاششان را برای حل مشکلات آنها به خرج دهند.
حال یک نمونه پژوهشی در همین زمینه را مد نظر قرار دهید: فرض کنید میخواهید با اشتباه یکی از کارمندان کمانرژیتان برخورد کنید. شما میخواهید (الف) این اشتباه را به گوش او برسانید و سپس میخواهید (ب) به او بگویید که اشتباهش از عدم انگیزهاش ناشی میشود.
اما هرگز نباید این کار را در ملاء عام انجام دهید. باید به صورت کاملا محرمانه و خصوصی او را به دفتر کارتان دعوت کنید. ابتدا درباره شرایط کاریاش بپرسید. ببینید چه موفقیتها و دستاوردهایی برای شرکت داشته است.
از او به خاطر کارهای خوبی که انجام میدهد تشکر کنید. حتی باید به او خاطرنشان کنید که پیشرفتهای او به پیشرفت شرکت کمک میکند و پیشرفت شرکت نیز باعث پیشرفت او میشود. از او بخواهید برنامههای کنونی، روند پیشرفت برنامههای قبلی و برنامههای آیندهاش را برایتان شرح دهد.
تازه پس از همه این حرفها میتوانید خیلی صمیمی به او بگویید که چه اشتباهی مرتکب شده است. شما باید همچون یک دوست مهربان و صمیمی با او برخورد کنید.
به او بگویید که اشتباه کارش کجا بوده، این اشتباه چه ضرری برای او، همکاران و شرکتش دارد و چگونه باید از ارتکاب دوباره این اشتباه خودداری کند. به این ترتیب، نه تنها باعث ناامیدی و آزردگی او نشدهاید، بلکه نشان دادهاید تلاشها و موفقیتهای او برای شما مهمتر از اشتباهات او هستند.
پس او متوجه میشود که باید هر چه کمتر و کمتر مرتکب اشتباه شود. در واقع، چنین برخوردی انگیزه، انرژی و نیروی کافی برای ادامه کار و فعالیت را به او میدهد. شما باید همچنان پیگیر فعالیتهای این کارمند کمانگیزه و کمانرژیتان باشید. میتوانید این روند را تا یک ماه طی کنید.
آنقدر برای صمیمت و نزدیکی با او تلاش کنید تا حس خویشاوندی در او زنده شود. او باید جان دوبارهای بگیرد و فضای کسب و کارش را فضای خانهاش بداند.
امروزه مدیران موفق کسانی هستند که به جز مسائل کار و مسائل مالی، عمیقا به مسائل روحی و روانی کارمندانشان فکر میکنند. مدیران موفق روانکاوهای شایستهای هستند که میخواهند انرژی، انگیزه، پویایی، علاقه و دلبستگی کارمندانشان را افزایش دهند. چقدر به فکر روحیه کارمندانتان بودهاید؟ چقدر فضای صمیمیت را در دل روابط شرکتتان پرورش دادهاید؟ آیا میدانستید که مدیریت نوین اقتصادی نیازمند پیگیری جدی مسائل روحی و روانی کارمندان است؟ امروزه تردیدی وجود ندارد که بزرگترین سرمایههای هر شرکتی کارمندان پرانرژی و باانگیزه آن هستند.
هر کارمند تنها زمانی به کسب و کار شما وفادار خواهد ماند، که انگیزه و انرژی لازم را داشته باشد. پس از هیچ تلاشی برای افزایش روحیه کارمندانتان صرف نظر نکنید.
ارسال نظر