سیاست در سازمان؛ مفید یا مخرب؟ - ۲۷ اردیبهشت ۹۰

سریما نازاریان

پاسخ مطالعه موردی هفته گذشته

در سازمان کلاریون اخیرا جو سیاسی شدیدی حاکم شده است به این ترتیب که همه کارکنان شروع به صحبت کردن در این مورد کرده‌اند. در این میان برخی کارکنان از این جو سیاسی ناراحت هستند و مدیرعامل سازمان هم به «جوان» که مدیر کل سازمان است گفته است که شاید بهتر باشد این جو را کنترل کند. حال سوال این است که آیا جوان باید در این میان دخالت کند؟

شهروندان فعال در سیاست با احتمال بیشتری به شهروندان فعال سازمانی تبدیل می‌شوند و به این ترتیب کارکنانی که در مسائل سیاسی یا خیر خواهانه خارج از سازمان فعال هستند، بیشتر احتمال دارد به کارکنانی خوش‌بین و مسوول در کارشان تبدیل شوند.

کاش سازمان‌های بیشتری مانند کلاریون از نظر سیاسی در جامعه فعال بودند. اکثر کارکنان در سازمان‌ها بیشتر نگران آخرین اخبار سازمان هستند تا آخرین اخبار جامعه و این یک موضوع نگران کننده است؛ چرا که شهروندان فعال در سیاست با احتمال بیشتری به شهروندان فعال سازمان تبدیل می‌شوند و به این ترتیب کارکنانی که در مسائل سیاسی یا خیرخواهانه خارج از سازمان فعال هستند، بیشتر احتمال دارد به کارکنانی خوش بین و مسوول در کارشان تبدیل شوند. در نتیجه، من فکر می‌کنم که مدیران و رهبران سازمان‌ها، نه تنها باید اجازه فعالیت سیاسی در سازمان را به کارکنانشان بدهند، که باید آن را پرورش هم بدهند.

من شخصا زمانی برای اولین بار با این موضوع مواجه شدم که مدیری در سیتی بانک بودم. سفر‌های کاری ما بیشتر شامل شام‌های دیر وقتی بود که در طول آنها بسیاری از صحبت‌ها به صورت هدفمند به سمت مسائل سیاسی سوق داده می‌شد. مدیر بازاریابی گروه ما معمولا یک موضوع روز را سوژه قرار می‌داد و به همه ما اجازه می‌داد که نظرمان را در مورد آن بیان کنیم. درست همانند سازمان کلاریون که در آن دنبال کردن اخبار سیاسی به یک انگیزه برای کارکنان تبدیل شده است، شام‌های کاری ما هم به موضوعی برای آموزش شخصی ما تبدیل شده بود. هیچ کس بدون داشتن ایده‌های جالب سر این مراسم شام حاضر نمی‌شد. هیچ فشاری برای توافق بر سر یک باور مشترک وجود نداشت؛ در واقع خود مدیر بیشتر بر اختلاف‌ها دامن می‌زد و سعی می‌کرد افراد نظرات متفاوتی داشته باشند.

در سیتی بانک، این صحبت‌های غیررسمی ‌توانایی اعضای گروه برای شکل دادن و دفاع کردن از مواضع مختلف را تقویت کرد، باعث شد که ما برای یکدیگر احترام بیشتری قائل شویم و به ما کمک کرد که تفکر انتقادی خود را قوی‌تر کنیم. و علاوه بر همه اینها این کارها خیلی مفرح بود. ما احساس نمی‌کردیم که شهروندانی هستیم که باید برای دفاع کردن از عقایدمان یکدیگر را در هم بکوبیم، بلکه بیشتر احساس بازیکنان ورزشی را داشتیم که داشتیم از هیجان بازی لذت می‌بردیم. این رویکرد را با حرف‌های بارنی که مدیر عامل سازمان بود مقایسه کنید. اگرچه هدف او بیشتر دوست کردن کارکنان سازمان با یکدیگر بود، ولی همین رویکرد باعث شده بود که افراد از یکدیگر جدا شوند و احساس کنند که این بیشتر فرد حاکم است که تصمیم می‌گیرد چه کسی به او نزدیک شود و چه کسی نشود.

من خودم هم زمانی که به سازمان‌های کوچک‌تر مانند RLM رفتم سیاست مدیران سیتی بانک را در پیش گرفتم. در این سازمان هم که من به عنوان یک مدیر حضور داشتم، کارکنان را تشویق می‌کردم که ماهی یک بار برای صرف یک نوشیدنی گرد هم بیایند و راجع به مسائل ملی با یکدیگر صحبت کنند. این گرد همایی‌ها باعث شد که کارکنان از زمینه‌های متفاوت با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و در نهایت ما به یک تیم قوی‌تر تبدیل شویم. از آنجایی که خودم هم در صنعتی مشابه صنعتی که کلاریون در آن فعالیت می‌کند، کار می‌کنم کاملا نگرانی‌های جوان راجع به مشتریان را درک می‌کنم. ولی هر کسی در کسب و کار خدماتی می‌داند که شما به محض اینکه شروع می‌کنید خودتان را متفاوت از آنچه هستید به مشتری نشان دهید، کسب و کارتان مسیر زوال را می‌پیماید. من فکر می‌کنم که درست است که الیوت می‌خواهد دومینیک را از همه کارهای با مشتریان کنار بگذارد؛ ولی فکر می‌کنم که دومینیک در صورتی که بتواند از توانایی‌های فردی مانند الیوت در تیمش استفاده کند خوشحال هم خواهد شد. این موضوع دقیقا تجربه ما بوده است. زمانی که مشتریان ما از ما راجع به نظرات سیاسی ما سوال کردند، ما به آنها گفتیم: «شما ما را برای توانایی ارتباط برقرار کردنمان استخدام می‌کنید. پس نظرات شخصی سیاسی ما ربطی به موضوع ندارد.» و در عین حال ما سعی کردیم مشتریانی با نظرات سیاسی متفاوت داشته باشیم. ما به مشتریانمان می‌گوییم که شاید کارکنان ما نظرات سیاسی متفاوتی با آنها داشته باشند، ولی ما کار می‌کنیم که مسائل مشتریانمان را حل کنیم نه اینکه دیدگاه‌های کارکنانمان را تقویت کنیم. این پیام باید همان چیزی باشد که کلاریون هم به مشتریانش می‌دهد.

از این موضوع خوشمان بیاید یا نه، برای بسیاری از مردم محل کارشان به تنها جمع دوستی شان تبدیل شده است. اگر ما راجع به مسائل سیاسی در محل کار صحبت نکنیم، احتمالا هرگز راجع به آنها صحبت نخواهیم کرد. جو سیاسی سازمان اخیرا باعث شده است که کارکنان احساس انگیزه بیشتری بکنند و کار کردن در این سازمان را بیشتر دوست داشته باشند. جوان باید تمام تلاشش را بکند که سازمان را همان گونه که هست نگه دارد.

منبع: HBR