مورد کاوی
نرمافزار کد باز: راه نجات یا خودکشی؟ - ۳۰ آذر ۸۹
پاسخ به مطالعه موردی هفته گذشته
مارتینا مدیرعامل شرکت KMS تولیدکننده بازیهای الکترونیکی Amp up است. این بازی در بدو ارائه به بازار موفقیت زیادی برای سازمان به همراه داشت، اما به تازگی شرکتها و افرادی که کد محصول را کپی کرده و به صورت کد باز در اختیار همگان قرار میدهند، سازمان را با چالش مواجه کردهاند.
سریما نازاریان
پاسخ به مطالعه موردی هفته گذشته
مارتینا مدیرعامل شرکت KMS تولیدکننده بازیهای الکترونیکی Amp up است. این بازی در بدو ارائه به بازار موفقیت زیادی برای سازمان به همراه داشت، اما به تازگی شرکتها و افرادی که کد محصول را کپی کرده و به صورت کد باز در اختیار همگان قرار میدهند، سازمان را با چالش مواجه کردهاند. اوان برادر مارتینا اعتقاد دارد برای غرق نشدن سازمان زیر موج گرایش به نرم افزارهای کد باز KMS نیز باید به یک سازمان کد باز تبدیل شده و نرمافزار خود را در اختیار همه بگذارد تا هر چه خواستند به آن اضافه کنند. این اقدام به برنامه نویسان سازمان نیز این امکان را میدهد که با استفاده از نرمافزارهای کد باز فرآیند برنامهنویسی را سادهتر کنند. با این وجود زیر پا گذاشتن حقوق قانونی محصولات برای مارتینا دشوار است، چراکه در نظر او، این در واقع امتیاز دهی
به متقلبان است. سوال پایانی مورد کاوی این بود: آیا سازمان مارتینا باید برای تولید محصولاتش از این پس از نرم افزار کد باز استفاده کند؟ در زیر پاسخ کارشناسان را به این پرسش میخوانیم:
این سوال که آیا مارتی باید کد نرمافزار Amp up را در اختیار مشتریان بگذارد یا آن را برای خودش نگه دارد، واقعا یک سوال ثانویه است. اولین کاری که او و سایر مدیران سازمان KMS باید انجام دهند، تصمیم گرفتن در مورد تعریف آنها از موفقیت است. زمانی که آنها این کار را انجام دادند، مسیری که در آینده باید در پیش بگیرند، کاملا واضح خواهد شد.
تعریف کردن موفقیت، کار سادهای نیست. این کار شامل مشخص کردن این نکته است که فرصت بازاری که سازمان میخواهد به دنبالش باشد چقدر بزرگ است، مشتریان چه کسانی هستند و اینکه سازمان با تغییر بازار چگونه به درآمد میرسد. در همه صنایع، سازمانهایی هستند که رویکردشان به مشتریانشان بیشتر از همه به تعریفشان از موفقیت برمیگردد.
برای مثال، صنعت تلفن همراه را در نظر بگیرید. برای Apple موفقیت در قدم اول توانایی تعریف کردن یک تلفن عالی است و آیفون یک قطعه زیبا از تکنولوژی است که با قیمت زیادی در دسترس عموم است. ولی این سازمان در سال ۲۰۰۷ تنها ۴ میلیون از این گوشیها را فروخت. در حالی که نوکیا در سال ۴۰۰ میلیون تلفن میفروشد. چرا که تعریف نوکیا از موفقیت بزرگترین تولیدکننده تلفن همراه بودن در دنیا است. سازمانی با این تعریف مسلما میخواهد محصولاتش را به هر چقدر بازار بزرگتری که امکان دارد بفروشد.
برای رسیدن به این هدف، نوکیا گوشیهایش را به گونهای طراحی میکند که شرکتهای گروه سوم با در اختیار داشتن کد آن بتوانند برای آن نرمافزار بنویسند. به عبارت دیگر، سازمان نرمافزار گوشیهایش را در اختیار هر سازمانی که روی جاوا (زبان برنامه نویسی که نوکیا از آن استفاده میکند) کار کند، میگذارد. تکنولوژی جاوا روی بیش از پنج و نیم میلیارد قطعه کار میکند و در سراسر دنیا بیش از ۵ میلیون سازمان با استفاده از آن برنامه مینویسند. به این ترتیب نوکیا در صورتی که تمایلات کاربران را اشتباه تشخیص دهد، یک فرصت بزرگ در اختیار دارد. چرا که به این ترتیب میتواند اشتباهش را جبران کند. ما میدانیم که مشتریان هیچ وقت ثابت نیستند و خواستههایشان مدام در تغییر است. مارتی همین الان دارد میبیند که Amp up با قطعات مشابه در حال جایگزین شدن است. تصمیم نوکیا مبنی بر باز کردن کد نرمافزارهایش برای سازمانهای تولیدکننده برنامه گوشی، به این معناست که سازمانهای دیگر میتوانند به راحتی نرمافزارهایی را بسازند که سلیقه مشتریان هر چه باشد هم با آن سازگار باشد. نوکیا در نهایت یک پلتفرم گوشی همراه دارد که بسیار خوشایند است و سازمان ریسک تولید محصولاتی که تنها به مذاق عده ای خوش بیایند را به خود نمیگیرد.
یک سازمان تا زمانی که انتخابش را به خوبی بفهمد و بداند که با گرفتن هر تصمیم چه مسیری را باید طی کند، میتواند مدل تجاری نوکیا یا اپل را در پیش بگیرد. ولی سازمانهای کد بسته باید بدانند که با تصمیم استراتژیکی که در این زمینه میگیرند، فرصت بازار کوچک تری نسبت به سازمانهای کد باز در اختیار دارند.
KMS تا حالا با ایده محصول عالیاش به خوبی عمل کرده است ولی باید خودش را برای آنچه در آینده اتفاق میافتد آماده کند. اگر میخواهد روی این موضوع که همیشه خواست مشتریانش را به درستی تشخیص خواهد داد شرطبندی کند و تصمیم بگیرد که بخش کوچکی از بازار را در اختیار بگیرد، باید به تولید محصولاتش به صورت کد بسته ادامه بدهد. اگر تصمیم بگیرد که میخواهد به سمت بازارهای بزرگتر حرکت کند و آنها را نشانه بگیرد، باید به این موضوع فکر کند که چگونه حد اکثر کاربرانی که ممکن است را در اختیار بگیرد و در این صورت نرمافزار کد باز، یک قدم ابتدایی عالی خواهد بود.
ولی یک موضوع دیگر هم هست که باید در نظر گرفت. همانطور که مارتی کمکم دارد متوجه میشود، یک سازمان برای کد بسته بودن، برخی هزینههای اعتباری را هم متحمل میشود. قبل از اینکه سازمان سان سیستم عامل سولاریس را به صورت کد باز در اختیار همگان قرار دهد، رقبایمان همیشه به مشتریانمان میگویند که نرمافزار ما از دنیای کد باز یک قدم عقب تر است.
با باز کردن کد سولاریس در سال ۲۰۰۵ ما صفت شخصی بودن را از محصولاتمان برداشتیم. در واقع سازمان سان به یک سازمان کاملا کد باز تبدیل شده است. اگر KMS هم کار مشابهی بکند، میتواند مطمئن باشد که دیگر با مشتریان احتمالیاش وارد جنگ نمیشود. در همین زمان سازمان میتواند به کاربرانش اجازه تبدیل کردن Amp up به یک محصول ایده آل را بدهد. به این ترتیب سازمان این امکان را مییابد که به جای سالانه یک میلیون محصول، صد میلیون بفروشد.
منبع: HBR
ارسال نظر