از رویا تا واقعیت
امپراتور کارآفرینی(۷۰)
مترجم: غلامرضا کیامهر
فصل آخر - من و تلویزیون
زمانی که من سفر دور و دراز خود در جاده کسب و کار را آغاز کردم، حتی یک لحظه به ذهنم نمیگذشت که روزی در یک برنامه تلویزیونی حضور پیدا کنم چه رسد به این که خودم در آینده بنیانگذار یک شبکه تلویزیونی و یک شرکت فعال در حوزه رسانههای عمومی باشم، اما چنین چیزی اتفاق افتاد و در یک فرصت استثنایی من هم به عنوان یکی از اعضای پانل گردانندگان برنامه پربیننده «لانه اژدها» در شبکه ۲ تلویزیون بیبیسی به ایفای نقش پرداختم و هم بعدها پا به عرصه سرمایهگذاری در تاسیس شبکه تلویزیونی و رسانههای عمومی گذاشتم.
نویسنده: پیتر جونز
مترجم: غلامرضا کیامهر
فصل آخر - من و تلویزیون
زمانی که من سفر دور و دراز خود در جاده کسب و کار را آغاز کردم، حتی یک لحظه به ذهنم نمیگذشت که روزی در یک برنامه تلویزیونی حضور پیدا کنم چه رسد به این که خودم در آینده بنیانگذار یک شبکه تلویزیونی و یک شرکت فعال در حوزه رسانههای عمومی باشم، اما چنین چیزی اتفاق افتاد و در یک فرصت استثنایی من هم به عنوان یکی از اعضای پانل گردانندگان برنامه پربیننده «لانه اژدها» در شبکه ۲ تلویزیون بیبیسی به ایفای نقش پرداختم و هم بعدها پا به عرصه سرمایهگذاری در تاسیس شبکه تلویزیونی و رسانههای عمومی گذاشتم. باز بعد از ورود به این عرصه هرگز تصور نمیکردم که روزی در یک نظرسنجی از بینندگان تلویزیون به عنوان یک چهره برتر تلویزیونی و حتی در مرتبهای بالاتر از چهره معروفی چون (Sir.Alan.Sugar) انتخاب شوم، چون اصلا رسیدن به چنین موفقیتی جایی در رویاهای شیرین و بیپایان شخصی و کسب و کار من نداشت، اما همان طور که در فصول آغازین این کتاب یادآور شدهام، کارآفرینان بزرگ از نوع (Tycoon) یا همان غول اقتصادی، همواره در تخیلات ذهنی خود اهداف و فرصتهای جدیدی را به تصویر میکشند و در نوعی حالت آمادگی برای ورود به عرصههای جدید کسب و کار به سر میبرند. به دلیل همین حالت آماده باش روحی، کارآفرینان بزرگ بعد از آنکه با موفقیت به یکی از رویاهای خود تحقق میبخشند به افق دورتر و به ظاهر دست نیافتنیتر میاندیشند و برای دستیابی به آن بیقراری میکنند. آنها به هیچوجه به وضع موجود و به آنچه به دست آوردهاند رضایت نمیدهند.
باید با افتخار بگویم که این واقعیت در مورد من هم مصداق داشته و من بعد از رسیدن به هر موفقیت، خود را برای جهش به سوی موفقیتی بزرگتر و کسب و کاری جدیدتر آماده کردهام. چون همواره بر این باور بودهام که دستیابی به یک موفقیت به منزله کلید دستیابی به موفقیتی بزرگتر است. به عنوان مثال، اگر تلویزیون بیبیسی تحت تاثیر موفقیتهایی که من در عرصه کارآفرینی به دست آورده بودم، مرا به حضور در پانل گردانندگان برنامههای «لانه اژدها» دعوت نمیکرد، شاید هرگز برای ورود به عرصه کسب و کار رسانهای و تاسیس شبکه تلویزیونی اختصاصی وسوسه نمیشدم و کاری هم به کار دنیای تلویزیون و رسانه نداشتم.
در سالهایی که من برای نخستین بار در برابر دوربین تلویزیون قرار گرفتم و پا به عرصه کسبوکار رسانهای گذاشتم، یک جنبش گسترده در ارتباط با کارآفرینی در عرصه تلویزیون در سرتاسر بریتانیا شروع به خودنمایی کرد، پخش برنامههای کارآفرین از تلویزیون که برنامه «لانه اژدها» یک نمونه بارز آن بود، در عین داشتن خاصیت سرگرمکنندگی، درباره موضوع کارآفرینی و اینکه مردم چگونه میتوانند با حداقل امکانات و منابع مالی دست به ایجاد کسبوکار مورد علاقه خود بزنند، راهنماییهای خوبی را در اختیار بینندگان این قبیل برنامهها قرار میداد.
گرچه تمامی موضوعاتی که در برنامههایی مانند «لانه اژدها» مطرح میشد، واقعیت محض نبود، اما روشنگریهایی که در این برنامهها درباره واقعیتهای مربوط به کارآفرینی و شگردها و قوت و فنهای موفقیت در کسبوکار صورت میگرفت، از ارزش آموزش بسیار بالایی برخوردار بود به طوری که به جرات میتوانم بگویم بسیاری از کارآفرینان موفق امروزی انگلیس که من بعضی از آنها را به نام میشناسم یا از میهمانان شرکتکننده در سلسله برنامههای لانه اژدها یا از بینندگان این برنامهها بودند. خود این مساله ثابت میکند که اگر برنامههای آموزشی تلویزیون از گیرایی و جذابیت لازم برخوردار باشد، میتواند نقش مهمی در زندگی مردم و توسعه کسبوکار آنها ایفا کند.
در این سالها تبدیل صفحه تلویزیون به صحنه انجام بعضی از کسبوکارهای پردرآمد مانند خرید و فروش ملک، وسایل آشپزخانه، جواهرات، لوازم خانگی و اشیای عتیقه و امثال اینها، نمونههای دیگری از کارکردهای کارآفرینی این رسانه را به نمایش میگذارد؛ به طوری که امروزه بسیاری از شبکههای تلویزیونی تمامی یا بخش مهمی از ساعات پخش خود را به این امر اختصاص دادهاند.
من در حال حاضر علاوهبر تلاش مستمری که برای ارتقای شوی تلویزیونی جدید خود به نام (tycoon) انجام میدهم، یک بار با حضور در برنامه صبحگاهی تلویزیون بیبیسی به نام (Break fast Show) از بینندگان برنامه درخواست کردم تا تلفنی با استودیوی پخش تلویزیون تماس بگیرند و ایدههای کارآفرینی خود را با آن برنامه در میان گذارند.بعد از پایان برنامه، مسوولان ارتباطات تلویزیون به من گفتند در تمام طول مدت پخش آن برنامه صبحگاهی، کلیه خطوط تلفنی تلویزیون از کثرت تماسهای تلفنی مردم اشغال شده بود. چنین اتفاقی برای من بسیار مسرتبخش و دلگرمکننده بود.مشابه همین وضعیت، چندی بعد در برنامه رادیویی (Christian O'connel Breakfast Show) رادیو «VIRGIN» تکرار شد و مسوولان رادیو به من گفتند که کثرت تماسهای تلفنی مردم با استودیوی رادیو بیسابقه بوده است و این نشان میدهد که مردم چه علاقهای برای طرح ایدههای کارآفرینی خود با رسانه رادیو و تلویزیون دارند، ایدههایی که بسیاری از آنها میتواند قابلیت عملیاتی شدن داشته باشد.
به عقیده من برای توسعه فرهنگ کارآفرینی در جوامع بشری هیچ وسیلهای موثرتر از رسانه رادیو، تلویزیون نیست. به کمک این دو رسانه میتوان مفهوم کارآفرینی را با زبان ساده و با ذکر مصادیق عینی آن برای مردم توضیح داد و آنها را به اندیشیدن برای خلق ایدههای کارآفرینی و ایجاد کسبوکارهایی که قبلا به ذهن کسی خطور نکرده است، تشویق کرد.شنیدن رمز و راز موفقیت در کسبوکار از زبان کارآفرینان موفقی چون ریچارد برانسون، پیتر جونز و کارآفرینان معروف و موفق دیگر، در قالب برنامههای جذاب رادیویی و تلویزیونی، بیشتر از صدها جلد کتاب و مقاله برای به تحرک واداشتن خلاقیتهای ذهنی مردم و گسترش فرهنگ کارآفرینی در جامعه تاثیرگذار خواهد بود و من خوشحالم که تا به امروز برای تحقق این هدف، حداکثر بهرهبرداری را از این دو رسانه داشتهام.
ارسال نظر