امپراتور کار آفرینی(67)

نویسنده: پیتر جونز

مترجم: غلامرضا کیامهر

بهره‌گیری از شم ذاتی

در استخدام نیروی انسانی برای کسب و کار خود نیز باید علاوه بر توجه به ملاک و معیارهای متداول در ارتباط با میزان تحصیلات، تخصص، تجربه، استعداد، شخصیت و دیگر عوامل تعیین کننده، از شم ذاتی یا همان ندای درونی خود نیز برای شناخت هرچه بیشتر ویژگی‌های مثبت و منفی متقاضیان استخدام استفاده کنید. این همان نیروی نهفته درونی است که پیش از این‌ها بهره‌گیری از آن را برای اتخاذ تصمیم درباره خود کسب و کار به شما توصیه کرده بودم، ممکن است شم ذاتی از نقطه نظر علمی قابل توصیف و تعریف و توجیه نباشد، اما این پدیده نیز یک پدیده حسی است که مانند بسیاری از پدیده‌های حسی دیگر به عنوان یک واقعیت وجود دارد و خودآگاه و ناخودآگاه نقش خود را در زندگی ما ایفا می‌کند. زمانی که یک متقاضی استخدام در مصاحبه‌های استخدامی حداکثر امتیازهای لازم را به دست آورد و از صافی‌های مورد نظر شما گذشت، آن وقت نوبت به شم ذاتی شما می‌رسد که به شما بگوید چه تصمیمی درباره آن فرد اتخاذ کنید.

هدایت کسب و کار در مسیر درست

زمانی که فردی را به استخدام شرکت خود درمی‌آورید، از همان ابتدای کار تمام جزئیات نقش و وظیفه‌ای را که آن فرد باید برعهده بگیرد به وضوح برایش توضیح دهید و هیچ نکته‌ای را ناگفته باقی نگذارید. زمانی که فرد تصویر روشن از شرح وظایف و مسوولیت‌های خود داشته باشد، بدون سرگردانی و اتلاف وقت دست به کار می‌شود و انتظارات شما را بهتر برآورده می‌سازد.

برای هر فرد حساب جداگانه‌ای باز کنید

یک مدیر و کارآفرین خوش فکر و کار آزموده باید برای تک‌تک کارکنان خود از نقطه نظر شخصیت فردی، خلق و خو و انگیزه‌هایی که دارد، حساب جداگانه‌ای باز کند. شما در جریان انجام مصاحبه‌های استخدامی تا حدود زیادی با روحیات آنها آشنا می‌شوید و درمی‌یابید که چه نوع ابزارهای انگیزشی برای هرکدام از آنها نتیجه بهتری به بار می‌آورد. البته میزان حقوق و دستمزد برای هر فرد یک ابزار انگیزشی مهم محسوب می‌شود؛ اما انگیزش‌های دیگری هم در افراد وجود دارد که شما باید آنها را کشف و شناسایی کنید. کشف این انگیزش‌ها به صرف وقت و دقت نظر زیادی نیاز دارد که شما می‌توانید با برگزاری دیدارهای رودررو با کارکنان به انجام این مهم نایل آیید. مدیران و کارآفرینانی که نگاهی فله‌ای به کارکنان خود دارند، هرگز موفق به کشف انگیزش‌هایی که آنان را به تحرک، تلاش و تکاپوی بیشتری وامی‌دارد، نخواهد شد. شما از طریق برقراری ارتباطات نزدیک و مستمر با کارکنان شناخت بیشتری از مکنونات درونی و علایق آنها پیدا خواهید کرد و با تمرکز برروی آنها، بهره‌وری بیشتری از حاصل کار کارکنان خود به دست خواهید آورد. شاید در یک شرکت بزرگ و با کسب و کارهای متنوع و گسترده به نام شناختن یکایک کارکنان برای یک مدیر و کارآفرین امکان‌پذیر نباشد. اما اگر کسب و کار شما تا آن حد بزرگ و گسترده نیست، این کار برای شما چندان دشوار نخواهد بود و اگر کمی به خود زحمت دهید و حافظه خود را تقویت کنید، می‌توانید نام یکایک کارکنان خود را به خاطر بسپارید و هر زمانی که فرصتی دست می‌دهد و دیداری صورت می‌گیرد، آنها را به نام صدا کنید. این توصیه‌ای است که من به سودمند بودن انجام آن صددرصد اطمینان دارم.

اگر شما موفق به شناخت انگیزش‌ها و علایق درونی کارکنان شرکت خود شوید، به پیروی از ضرب‌المثل معروف کبوتر با کبوتر، باز با باز، خواهید توانست در چیدمان کارگروه‌های مختلف شرکت، افرادی را که سنخیت روحی و رفتاری بیشتری باهم دارند، کنار هم قرار دهید تا نتیجه بهتر و بیشتری از کارگروهی آنها نصیب کسب و کار و شرکت شما شود. سوءتفاهم نشود. منظورم این نیست که هم سنخ بودن افراد را فدای تخصص و دیگر ویژگی‌های فردی آنها کنید. بلکه حتی‌الامکان و با در نظر گرفتن کلیه جوانب، در چیدمان افراد کنار هم این نکته مهم را مدنظر قرار دهید، چون تجربه نشان داده وقتی افراد دارای روحیات و خلق و خوی کم و بیش مشابه در یک بخش یا واحد از شرکت مامور به کار می‌شوند، با احساس لذت و نشاط بیشتری به انجام وظیفه می‌پردازند. تجربه نشان داده هر اندازه همدلی و همگرایی میان افراد شاغل در یک بخش از شرکت بیشتر باشد، نتایج مورد نظر شما روان‌تر و سریع‌تر به دست خواهد آمد.

دادن جرات تصمیم‌گیری به کارکنان

دادن جرات و جسارت تصمیم‌گیری به کارکنان، روحیه اتکا به نفس و خودباوری را در آنها به شدت تقویت خواهد کرد. متاسفانه اغلب دیده شده که کارآفرینان با متمرکز کردن تمامی اختیارات تصمیم‌گیری برروی میز خود، کارکنان شرکت خود را به افراد وابسته و متکی که نمی‌توانند قائم به ذات باشند، تبدیل می‌کنند و این وضع باعث می‌شود در مواقع حساس و بحرانی آنها نتوانند از خود ابتکار عملی به سود کسب و کار به خرج دهند. به عقیده من، در این ارتباط باید از یک شیوه متعادل که افراط و تفریط در آن نباشد، پیروی کرد. یعنی نه اجازه داد که کارکنان دچار خودمحوری شده و بدون مشورت و نظرخواهی از مسوولان مافوق برای هر موضوعی خود راسا تصمیم بگیرند و نه چنان شرایطی را در شرکت به وجود آورد که کارکنان حتی درخصوص مسائل جزئی اجازه اخذ تصمیم نداشته باشند. توانمندسازی کارکنان به آنها امکان خواهد داد تا با شناخت جایگاه و حد و اندازه حوزه اختیارات خود، در مواقع ضروری دست به تصمیم‌گیری بزنند و از بروز وقفه در روند امور کسب و کار و جلب رضایت بیشتر مشتریان، جلوگیری کنند. به نظر من، این بهترین روش برای تربیت مجموعه‌ای از همکاران مفید و باارزش و در عین حال صمیمی و وفادار برای کسب و کار شما است و فرقی هم نمی‌کند که شما دارای کسب و کاری کوچک یا بزرگ و گسترده باشید.