از رویا تا واقعیت
امپراتور کار آفرینی(۶۲)
مترجم: غلامرضا کیامهر
من به دلیل آن که آدم سخت کوش و با پشتکاری هستم، به تنهایی قادرم وظیفه چند کارمند شرکت را انجام دهم.
نویسنده: پیتر جونز
مترجم: غلامرضا کیامهر
من به دلیل آن که آدم سخت کوش و با پشتکاری هستم، به تنهایی قادرم وظیفه چند کارمند شرکت را انجام دهم. اما اعتقاد دارم که اگر چنین کنم هم فشار زیادی را بر خود تحمیل خواهم کرد،هم از کیفیت کارم کاسته خواهد شد و هم در چشم کارکنان فردی خودشیفته که میخواهد خود را یک «سوپرمن» نشان دهد، به نظر خواهم آمد و حتی ممکن است عدهای تصور کنند که من استعداد و توانمندی همکارانم را به حساب نمیآورم و از ارجاع کارهای مهم به آنها خودداری میکنم. حال آنکه هنر بزرگ یک کارآفرین موفق، تقسیم درست کارها میان افراد متناسب با تخصص، استعداد و توانمندیهای آنها است. من همیشه مراقب هستم کاری را که انجام آن از عهده همکارانم ساخته است، خود انجام ندهم و به جای آن بیشتر وقت و انرژی خود را صرف نظارت و ارزیابی کارهای آنها میکنم. البته همانطور که پیشتر اشاره کردم توزیع بهینه کارها و مسوولیتها میان کارکنان به حوصله و دقت نظر زیادی نیاز دارد و متاسفانه بعضی از کارآفرینان حاضر به قبول چنین زحمتی در کسبوکار خود نیستند و بیشتر امور کسبوکار خود را به صورت یک ارکستر یک نفره اداره میکنند. البته این واقعیتهایی است که من بهتدریج و در طول زمان به آن دست یافتهام. اعتقاد به کار جمعی و خود را عضوی از یک تیم کاری دانستن رمز بزرگ موفقیت برای هر کارآفرین است. با پیروی از این روش عملکرد کارکنان و مجموعه شرکت ارتقای حداکثری پیدا میکند.
وظیفه دشوار تصمیمگیری
بعد از چیدمان درست تیم همکاران و ارجاع درست مسوولیتها به هر یک از آنان دشوارترین کار شما در مقام رهبری کسب و کار، تصمیمگیریهای درست وجد و جهد در اجرای تصمیمات است. یعنی شما باید به موازات پیشبرد امور جاری کسب و کار که وقت و انرژی زیادی را از شما خواهد گرفت، دست به تصمیمگیریهایی بزنید که در شان یک رهبر است و همه چشمها به آن دوخته شده است. با توجه به اینکه تصمیمگیری امری فرآیندی است، این فرآیند باید بهگونهای تداوم پیدا کند که تداخلی در تصمیمگیریهای شما ایجاد نشود.
به طور کاملا طبیعی تصمیمات شما منتج به نتایجی خواهد شد که کسب و کار شما را در جهت مثبت یا منفی تحت تاثیر قرار خواهد داد. بنابراین باید در تصمیمگیریها پیامدهای احتمالی آنها را به دقت مدنظر داشته باشید و به قول معروف بیگدار به آب نزنید چون جبران نتایج سوءتصمیمگیریهای شتابزده و بدون مطالعه به آسانی برای شما امکانپذیر نخواهد بود و به کلام دیگر میتوان گفت که هزینه عدم اتخاذ یک تصمیم به مراتب کمتر از یک تصمیمگیری نادرست و شتابزده است.
البته به همان اندازه که تصمیمگیریهای نادرست و بدون مطالعه برای کسب و کار شما زیانبار خواهد بود، داشتن موضع منفعلانه افراطی برای تصمیمگیری هم راه و روش درستی برای رهبر یک کسب و کار نیست. بنابراین چارهای نخواهید داشت جز آنکه ضمن توجه به تمامی جوانب و پیامدهای تصمیم خود، مقداری از ریسک احتمالی هر تصمیمگیری را هم پذیرا باشید. واقعیت این است که کارآفرینان بزرگ از نوع Tycoon به اتکای تجربه و شناختی که از جزرومدهای بازار کسب و کار دارند، در تصمیمگیریها بسیار سریع عمل میکنند و اکثریت قریب به اتفاق تصمیمات آنها هم به نتایج خوب و مثبت منتهی میشود. البته ممکن است بعضی از تصمیمگیریهای آنها چندان موفقیتآمیز نباشد، اما از نظر آماری تصمیمات ناموفق آنها در قیاس با کثرت تصمیمهای بزرگی که میگیرند، بسیار ناچیز و قابل اغماض به نظر میآید. به عبارت دیگر میانگین تصمیمگیریهای کارآفرینان از نوع غولهای اقتصادی چندین برابر تصمیمگیریهای کارآفرینان معمولی است و اگر شما قصد تبدیل شدن به چنان کارآفرینی را در سر میپرورانید باید خود را برای انبوهی از تصمیمگیریهای بزرگ که درصدی خطا هم در آن وجود خواهد داشت، آماده سازید.
در مواردی که شما کسب و کار خود را چنان گسترش دادهاید که ناچارید همزمان چندین شرکت را اداره کنید، به طور منطقی باید عمده توجه خود را بر روی بزرگترین شرکت متمرکز ساخته در عین حال، وقت کافی به رتق و فتق امور سایر شرکتهایتان اختصاص دهید. چون در غیر این صورت ممکن است رشته کار اداره سایر شرکتها ناخواسته از دست شما خارج شود. من شخصا از نوعی اولویتبندی برای اداره امور شرکتهایم پیروی کرده و به هر مساله در حد اهمیت آن توجه کافی نشان دادهام. البته پرداختن به امور مجموعهای از شرکتها کار چندان آسانی نیست، اما اگر شما برنامهریزی دقیق و حسابشدهای داشته باشید، انجام کار با وجود همه دشواریهایی که بر آن مترتب است، برای شما خالی از لطف و لذت نخواهد بود. چون آنچه مسلم است این است که شما در کسب و کار خود از استراتژی واحدی پیروی میکنید و در جلسات مشترک با مدیران و مسوولان شرکتهای خود، باید این استراتژی مشترک را مدنظر داشته و جلسات را در حول محور همان استراتژی هدایت کنید.
البته در این قبیل جلسات مدیران هر یک از شرکتها موضوعات خاص مربوط به حوزه مسوولیت خود را هم مطرح میسازند که شما باید با حضور ذهن کامل درباره آنها به اظهارنظر پرداخته راهحل لازم را ارائه دهید.
در طی سالهای اشتغال من به مجموعهای از کسب و کارها، اغلب پیش آمده که در جلسهای که با همکاران خود سرگرم گفتوگو درباره استراتژی کسب و کار بودهایم، یکی از کارکنان شرکت سرزده وارد شده و موضوع مهم و کاملا متفاوتی از بحث جلسه را با من در میان گذاشته است. من به جای آنکه دست و پای خود را گم کنم، به دلیل همان اشرافی که همیشه بر مسائل جاری شرکتهای خود داشتهام، به سوال مطرح شده از سوی آن همکار پاسخ داده و دوباره به جریان بحث اصلی جلسه یعنی استراتژی بازگشتهام.
ارسال نظر