نویسنده: جان یانتش

مترجم: سیمین راد

جهان بازاریابی طی سال‌های اخیر به نحو فزاینده‌ای تغییر کرده است. تا اندازه زیادی می‌توان علت این تغییرات را ناشی از اینترنت، دسترسی به اطلاعات، و تغییر در شیوه خرید، جست‌وجو، آموزش، گردآوری، و شبکه‌سازی دانست. این تغییرات مستلزم آن هستند که بازاریابان، حتی بازاریابان موفق، رویکردشان نسبت به این مقوله را کاملا دگرگون سازند و با شرایط جدید تطبیق دهند. شعار عصر چهارم بازاریابی تولید محصولات و ارائه خدمات نو بود، اما رفته‌رفته جای خود را به الگوهای با ارزش‌تر دیگری داد. امروز با عصر مشتریان طرف هستیم پس مساله کاملا عوض شده است. در واقع، مجموعه اصول جدید جای خود را در مناسبات تجاری باز می‌کنند. از توزیع امن محصولات و خدمات گرفته تا قیمت آنها، ازترویج برنامه‌های بازاریابی گرفته تا سلسله‌مراتب جدید در بازاریابی، همگی دورانی تازه را وعده می‌دهند. در واقع، در عصر مشتریان باید به چهار موضوع استراتژیک در قبال بازاریابی نظر داشت: محتوا، بستر، ارتباط، و اجتماع. این چهار موضوع می‌توانند موفقیت کسب و کار شما را به همگان ثابت کنند. سعی می‌کنیم به اختصار این موارد را تا حد ممکن توضیح دهیم.

۱) محتوا. محتواهای آموزشی از اعتبار بالایی برخوردار هستند. مشتریان برای این محتواها ارزش زیادی قائل هستند. در واقع، مساله محتوا جریان جدیدی از بازاریابی را تولید کرده است. مشتریان دیگر از دست بازاریابان و پیام‌های بازاریابی‌ای که فقط می‌خواهند هرطور شده محصولات‌شان را به آنها قالب کنند، خسته شده‌اند. در واقع، تلاش اجباری برای فروش محصولات به مشتریان دیگر هیچ‌شان و منزلت اجتماعی ندارد و فاقد هرگونه اهمیت در موقعیت کنونی جهان کسب و کار است. امروزه، بازاریابان اغلب به‌طور آزادانه دستورالعمل‌های کار با محصولات، شیوه‌ها و روش‌های نو، و نکات جدید تجاری و اقتصادی را به راحتی به مشتریان منتقل می‌کنند. آنها از طریق بلاگ‌ها، سایت‌ها، مقالات، و مواجهات سعی دارند تا اطلاعات مشخص و دقیقی را به گوش مشتریان خود برسانند. آنها به این طریق می‌توانند مقاومت مشتریان را در مقابل فروش بشکنند، چراکه به خاطر صمیمیت‌شان در انتقال اطلاعات بسیار مهم و دقیق درباره محصولات و خدمات توانسته‌اند تا بین خود و مشتری اطمینان متقابل ایجاد کنند و سطح واقعی تخصص‌شان را نشان دهند. محتوا را نباید یک واژه توخالی دانست که توسط رسانه‌های همگانی جدید به مضحکه گرفته شده است. محتوا بخش مهمی از یک استراتژی بازاریابی است که دائما خودش را به شکل‌های مختلف آشکار می‌کند.

۲)بستر. ما اکنون از دسترسی به اطلاعات لذت می‌بریم، زیرا شاهد پدیده‌های تکنولوژیک و موتورهای جست‌وجو هستیم، و می‌دانیم که استراتژی‌های محتوا به طرز فزاینده‌ای رشد کرده‌اند. ولی ما به معنای واقعی کلمه نیاز داریم تا همه این محتواهای ورودی را بررسی، دسته‌بندی، سبک‌سنگین، و معنادار کنیم. باید بتوانیم اطلاعات را در مکان مناسب‌اش قرار دهیم و سپس به کار ببندیم. توانایی استقرار اطلاعات و داده‌ها در بستر دورنماهای زندگی و کاری‌مان به یکی از مهم‌ترین تاکتیک‌های بازاریابی بدل شده است. حتی در برخی موارد می‌توان دست به خلاصه‌سازی پیام‌ها، اطلاعات، و داده‌ها زد. وقتی هدف آرمانی خود از این اطلاعات را مشخص کردیم، آنگاه می‌توانیم بیش از پیش بر مشتری خود متمرکز شویم، چراکه می‌دانیم می‌خواهیم با این اطلاعات چه کنیم و آنها بناست در کجا و به چه نحوی به ما یاری برسانند. رشد فزاینده بلاگ‌ها و سایت‌های حرفه‌ای برای تبلیغات، فروش، بازاریابی و کار را می‌توان تا اندازه‌ای به عادت همیشگی بازاریابان به عرضه محصولات باکیفیت در بستری نو نسبت داد.

۳)ارتباط. ارتباط را باید یکی از بنیادی‌ترین اصول بازاریابی دانست و ریشه‌های آن را در شوخ‌طبعی جست‌وجو کرد. هرچه بیشتر با تکنولوژی وارد رابطه‌ای صمیمانه می‌شویم، بیشتر مشتاق رابطه‌ای خواهیم شد که مناسبات انسانی را در بر گیرد. جان نیسبیت در کتاب‌اش «مگاترند (۱۹۸۲)» واژه ‌تک (HighTech) را ابداع کرد. منظور او تکنولوژی سطح بالا بود، چراکه رفته رفته شاهد رابطه فزاینده انسان‌ها و ماشین‌ها بودیم به نحوی که دیگر نمی‌توانستیم این رابطه را نادیده بگیریم. محبوبیت این ایده را باید در یک واقعیت ملموس جست‌وجو کرد: اینترنت به عنوان شبکه‌ای گسترده و پیشرفته، یا حتی هر گونه تکنولوژی اطلاعاتی دیگر. با این وجود، چالش کنونی را باید در انتقال اطلاعات تکنولوژی سطح بالا به مشتریان جست‌وجو کرد. چگونه می‌توانیم به مشتری خود بقبولانیم که او نیز باید از ارتباطات سطح بالا و تکنولوژی مدرن بهره ببرد. بسیاری هنوز به رابطه انسان و ماشین بی‌توجه هستند و این ارتباط را پیشاپیش محال می‌پندارند. در هر صورت، از طریق تکنولوژی و ارتباطات آن می‌توان دورنماهای تازه‌ای برای آینده کسب و کار ترسیم کرد. باید بتوانیم مشتریان خود را به این مورد عادت دهیم تا آنها نیز بتوانند عمیقا از این واقعیت بهره ببرند و در تعامل تازه‌ای با ما وارد شوند.

۴)اجتماع. ما همواره در اجتماعات گوناگون بوده‌ایم: خانواده، مدرسه، سازمان‌ها و تشکیلات، جمع دوستان و آشنایان، محل کسب و کار و غیره. اما همگی این اجتماعات بر مبنای جغرافیا سامان می‌یابند. در جهان امروز باید اذعان کرد که می‌توان ارتباطات را بر مبنای ایده‌های مشترک (مناسبات مشترک، علایق و سلایق مشترک، محتواهای مشترک و روابط و بسترهای مشترک) در هر اجتماعی شکل داد. دورنماهای مشترک می‌توانند به اجتماعاتی شکل دهند که دسترسی همگان به منابع سازمانی مشترک را ممکن می‌سازند. همچنین آنها محتواهایی را تولید می‌کنند که می‌توانند به یاری تمامی اعضای اجتماع بیایند و ارتباطات را بین تمامی اعضای آن (از جمله کارآفرینان، بازاریابان و مشتریان) برقرار کنند. درست همانطور که اجتماعات واقعی در گذشته این امکان را پیش پای شرکت‌کنندگان می‌گذاشت که با یکدیگر آشنا شوند و ارتباطات تازه‌ای تولید کنند، بلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی نیز همین موقعیت را پیش پای مشتریان و بازاریابان قرار می‌دهند. آنها می‌توانند شکل‌های نوین همکاری را تجربه و آزمون کنند. پس همواره باید در پی خلق فرصت‌هایی برای مشتریان و تولید دورنماهایی مشترک برای پیوستن به اجتماعات بود. شما می‌توانید با استفاده از این چهار اصل بنیادین (محتوا، بستر، ارتباط و اجتماع) نگاه تازه‌ای به استراتژی بازاریابی داشته باشید و از طریق آن به مزیت‌های جدیدی در قبال قدرت بازاریابی دست یابید. این نکات بیش از همه متضمن تغییر رویکرد شما نسبت به وضعیت جدید بازاریابی در جهان کسب و کار امروز است. به این ترتیب خواهید توانست در عصر مشتریان موقعیت مستحکمی برای کسب و کار خود دست و پا کنید.