جلب توجه مثبت در جریان مصاحبه شغلی
اگر قرار است به زودی یک مصاحبه شغلی برای کاری که به آن علاقهمند هستید داشته باشید، احتمالا میدانید که این تنها شانس شما برای تحت تاثیر قرار دادن مصاحبه کننده است؛ امادقیقا چگونه باید این کار را انجام دهید؟باوجود همه دستورالعملهای گیج کنندهای که ارائه میشود و قوانین بسیار متغیری که درباره نحوه مصاحبه ارائه میشود، تعجبی ندارد که جویندگان شغل درباره بهترین روش آمادگی و رفتار در یک مصاحبه دچار سردرگمی شوند.
مترجم: رویا مرسلی
اگر قرار است به زودی یک مصاحبه شغلی برای کاری که به آن علاقهمند هستید داشته باشید، احتمالا میدانید که این تنها شانس شما برای تحت تاثیر قرار دادن مصاحبه کننده است؛ امادقیقا چگونه باید این کار را انجام دهید؟باوجود همه دستورالعملهای گیج کنندهای که ارائه میشود و قوانین بسیار متغیری که درباره نحوه مصاحبه ارائه میشود، تعجبی ندارد که جویندگان شغل درباره بهترین روش آمادگی و رفتار در یک مصاحبه دچار سردرگمی شوند. افراد خبره چه میگویند
یکی از توصیههای رایج در یک مصاحبه، در دست گرفتن «قدرت عمل» در جریان گفتوگو است. جان لیز به عنوان یک استراتژیست ماهر و نویسنده مجموعه «تخصص در مصاحبه» میگوید: «واقعیت این است که فرد مصاحبهکننده تحت کنترل است. وظیفه شما این است که تا حد ممکن مفید باشید.» کلودیو فرناندز آروز به عنوان مشاور ارشد موسسه بینالمللی با این نظر موافق است: «باید به مصاحبهکنندگان کمک کنید تا کار درست را انجام دهند؛ چرا که اغلب آنها نمی دانند بهترین روش مصاحبه چگونه است.» او به عنوان یک مشاور تحقیقاتی که با بیش از ۲۰۰۰۰ نفر طی ۲۶ سال اخیر مصاحبه کرده معتقد است، بیشتر مصاحبهکنندگان در دام تمایلات ناخود آگاه خود گرفتار میشوند و به جای آنکه بیشتر بر شایستگی فرد تمرکز کنند، توجه خود را بیشتر به تجربه افراد معطوف میکنند. وظیفه شما به عنوان مصاحبهشونده این است که نگذارید این اتفاق بیفتد. در اینجا چگونگی آن تشریح میشود.
آمادگی، آمادگی، آمادگی
بیشتر افراد بر این امر واقفند که قبل از حضور در جلسه مصاحبه باید مقدماتی را به درستی فراهم آورده باشند، اما فرناندز آروز و لیز هر دو معتقدند که افراد اغلب به ندرت آمادگی کافی دارند. فرناندز آروز میگوید، «هر چقدر هم که آمادگی داشته باشید کم است. باید تاجایی که میتوانید درباره آن شرکت، چگونگی سازماندهی آن، فرهنگ، صنایع وابسته به آن و شخص مصاحبه کننده اطلاعات کسب کنید». او همچنین توصیه میکند درباره چالشهای خاص شغلی نیز تحقیق کنید. این کار به شما کمک میکند نشان دهید که آنچه در این شغل لازم است در شما وجود دارد.
فرمولبندی یک استراتژی
قبل از آنکه وارد اتاق شوید، فکر کنید سه یا چهار پیامی که قصد دارید به مصاحبه کننده منتقل کنید چه هستند. این پیام ها باید شامل این موارد باشند «باید نشان دهید چه ارتباطی میان آنچه تاکنون به دست آورده اید و آنچه واقعا برای موفقیت در آن شغل خاص مورد نیاز است وجود دارد». لیز میگوید بهترین راه برای انجام آن، گفتن تجربیات گذشته در قالب داستان است. او میگوید: «برخی افراد داستانهایی را میگویند که مدارک و استدلال کافی درباره صحت آن وجود ندارد. او میگوید داستان شما باید مختصر و جذاب باشد. سعی کنید داستان را خوب شروع کنید مثلا «میخواهم داستانی را برایتان بگویم که در آن شرح خواهم داد که چگونه توانستم سازمان را نجات دهم.» سپس از زبان بدن به طور کنترل شده برای تاثیرگذاری داستان خود استفاده کنید. هر گاه امکانپذیر بود، در جواب برخی سوالات مصاحبه، یکی از داستانهای خود را بازگو کنید.
بر توان بالقوه خود تاکید کنید
فرناندز آروز میگوید: «هیچ کاندیدایی هرگز بینقص نیست؛ شما هم استثنا نیستید.» به جای آنکه فکر خود را مشغول دارید که رزومه شما کامل نیست یا به جای آنکه مصاحبه کننده فرصت یابد تا این امر را به شما گوشزد کند «بر توان بالقوه خود تاکید کنید». این کار اغلب شاخص بهتری برای کارآیی شغلی آینده افراد است. فرناندز آروز میگوید «اگر دستاوردهای شغلی گذشته شما به شغل فعلی ارتباط مستقیمی ندارد، اما توانایی یادگیری و انطباق پذیری با موقعیت جدید را دارید، باید این قابلیت خود را در مصاحبه به خوبی نشان دهید.» به عنوان مثال، اگر برای یک فرصت شغلی بینالمللی مصاحبه میکنید، اما هیچ تجربه کار بینالمللی ندارید، باید توضیح دهید که چگونه توانایی شما در تاثیرگذاری بر دیگران در یک شغل چند ملیتی، قابلیت شما را در همکاری با افراد مختلف از فرهنگهای گوناگون اثبات میکند.
در ۳۰ ثانیه اول برای خود امتیاز کسب کنید
اولین تاثیر، بسیار مهم است. لیز به تحقیقات روانشناسی اشاره میکند که نشان میدهد افراد درباره شخصیت و هوش شما در ۳۰ ثانیه اول مصاحبه قضاوت میکنند. او میگوید «اینکه شما چگونه صحبت میکنید، چگونه وارد اتاق میشوید و اینکه چقدر راحت به نظر میرسید بسیار مهم است.» افرادی که بهترین عملکرد را در مصاحبهها دارند، گفتوگوی خود را به طور واضح اما آرام شروع میکنند، با اعتماد به نفس قدم بر میدارند و واقع بینانه فکر میکنند؛ به همین خاطر، در جریان مصاحبه آشفته و دستپاچه به نظر نمیرسند. لیز پیشنهاد میکند لحظه ورود خود را چندین بار تکرار کنید. حتی میتوانید از خودتان فیلم بگیرید و آن را بدون صدا چندین بار مشاهده کنید تا ببینید چگونه هستید و بتوانید هر جا لازم است اصلاح انجام دهید. همین موضوع درباره مصاحبههای تلفنی نیز به کار میرود. باید در ۳۰ ثانیه اول گفتوگو خودتان را با اعتماد به نفس نشان دهید و پشت تلفن آرام صحبت کنید.
خودتان نباشید
لیز دستورالعمل «خودتان باشید» را «کاملا ناصحیح قلمداد میکند.» او میگوید «اکنون به افراد آموزش داده میشود که خود را به بهترین شکل نشان دهند.» در مصاحبه تا جایی که میتوانید انرژی و اشتیاق از خود نشان دهید، اما زیاده روی نکنید. از آنجا که در بازار نیروی کار بیش از اندازه متقاضی بااستعداد وجود دارد، کارآفرینان به این موضوع شک میکنند که آیا افراد درباره تجربه و مهارتهای خود مبالغه نمیکنند؟ لیز میگوید «اگر درباره آنچه میتوانید درسازمان به دست آورید صحبت کنید، باید آن را با استدلالهای مبرم ارائه دهید».
آماده سوالات سخت باشید
بسیاری از افراد نگران سوال برانگیز بودن برخی موارد در رزومه خود هستند مثل یک وقفه کوتاه در پیشزمینه کاری، خروج زودهنگام از شغل قبلی یا سایر نقصهایی که در رزومه آنها وجود دارد. مجددا بهترین راه، داشتن آمادگی است. فقط یک جواب برای این سوالات سخت نداشته باشید. لیز، سه نکته دفاعی را در این زمینه مطرح میکند. اول، یک جواب ساده و صریح بدهید که در آن چندان به جزئیات پرداخته نشود. بعد، دو جواب اضافی آماده داشته باشید که اگر مصاحبهکننده باز هم سوال کرد، بتوانید مطالب بیشتری بگویید. بهعنوان مثال، اگر مدرکی را که برای دریافت شغل لازم است دریافت نکردهاید، آماده باشید که یک جواب کوتاه با چنین عباراتی بدهید «احساس کردم بهتر است مستقیما وارد دنیای کار شوم.» اگر مصاحبهکننده بیشتر فشار آورد، آماده باشید که جزئیات بیشتری را مطرح کنید مثل «من دراین باره به دقت فکر کردهام. البته میدانستم این موضوع اثرات منفی خواهد داشت، اما فکر کردم با کار بیشتر یاد میگیرم.» لیز میگوید «مهم این است که هیچگاه خود را آنقدر تحت فشار احساس نکنید که هیچ جواب هوشمندانهای برای یک سوال نداشته باشید.»
در اتاق مصاحبه انعطافپذیر باشید
حتی با وجود داشتن آمادگی مناسب، هیچوقت نمی توان پیش بینی کرد یک مصاحبه دقیقا چگونه پیش خواهد رفت. لیز میگوید «باید رادارهایتان را در اتاق مصاحبه به کار اندازید. یک کاندیدای خوب میداند در موقعیتهای مختلف باید چگونه بازی کند.» از خودتان بپرسید: آیا لازم است جوابهای بهتری بدهم؟ آیا باید روی تن صدای خود کار کنم؟ آیا باید سکوت کنم؟ لیز میگوید «بیشتر مصاحبه کنندگان دوست دارند خودشان حرف بزنند و شما باید اجازه این کار را به آنها بدهید.» نسبت به آنچه اتفاق میافتد انعطافپذیر باشید.
وقتی یک مصاحبه خوب
پیش نمیرود
زمانیهایی وجود دارد که کاملا مشخص است مصاحبه به خوبی پیش نمی رود. شاید مصاحبهکننده درگیر مصاحبه نشده باشد یا شما پاسخ نامناسبی به یک سوال مهم داده باشید. تمام سعی خود را به کار گیرید تا نسبت به آنچه قبلا رخ داد احساس عذاب و ناراحتی نکنید. به جای آن، بر لحظه تمرکز کنید و بر سوال فعلی طوری تمرکز کنید که گویی اولین سوال است. البته میتوانید بحث را به موضوع قبلی برگردانید. میتوانید مثلا بگویید «مطمئن نیستم جوابی که میخواستید را به سوال شما داده باشم» و ببینید عکس العمل مصاحبه کننده چیست. لیز میگوید «باید مراقب باشید که چاله عمیق تری برای خود درست نکنید.»
اصولی که باید به خاطر داشت:
• قبل از مصاحبه تا میتوانید درباره نیازهای شغل مورد نظر تحقیق کنید.
• داستانهای کوتاهی درباره دستاوردهای شغلی خود آماده کنید که توانایی کاری شما را نشان دهد.
• برای ۳۰ ثانیه اول مصاحبه تمرین کنید. این کار بیشترین اهمیت را دارد.
• اگر مصاحبه خوب پیش نرفت دچار ترس و اضطراب نشوید.تمام سعی و تلاش خود را به کار گیرید که به سوال فعلی بهترین جواب ممکن را بدهید.
• سعی نکنید پیشبینی کنید که مصاحبه دقیقا چگونه پیش خواهد رفت. آماده باشید و نسبت به آنچه در اتاق اتفاق میافتد خود را انطباق دهید.
• به یک سوال سخت، یکباره پاسخ نگویید. جزئیات را برای وقتی نگه دارید که مصاحبه کننده سوالات بیشتری درباره آن میپرسد.
موردکاوی شماره ۱
با مصاحبه کنندگان خود ارتباط برقرار کنید
سه سال پیش، پای سن لین برای یک شغل درزمینه یادگیری و توسعه در یک آژانس دولتی درخواست کار داد. از آنجایی که این شغل درواشنگتن بود و او درنیویورک زندگی میکرد، مدیر استخدام کننده با او یک مصاحبه تلفنی انجام داد. پایسن به منظور آماده شدن برای مصاحبه، درباره سازمان تحقیق کرد و شرح وظایف را مطالعه کرد. او میگوید «من به کلمات مهم توجه کردم و با توجه به تجربه کاری خود، سعی کردم میان آنها ارتباط ایجاد کنم. سعی کردم بفهمم چرا آنها علاقهمند به همکاری با من هستند و در مقابل، من چه چیز میتوانم به آنها ارائه دهم.»
وقتی مصاحبه شروع شد، پایسن دریافت که سه نفر پشت خط هستند و هر کدام از آنها سوالات رفتاری خواهد پرسید. او میدانست که باید هر چه سریعتر همه مصاحبه کنندگان را در گفتوگو دخالت دهد. او میگوید «سعی کردم آنها را طوری تصور کنم که هر کدام در اتاق کار خودشان نشستهاند و به این ترتیب میتوانستم یک تصویر ذهنی از افراد واقعی به دست آورم.» وقتی یکی از آنها سوال میپرسید، او از نام مصاحبهکننده برای پاسخ استفاده میکرد. سپس او دو نفر دیگر را با نام مورد خطاب قرار میداد تا ببیند آیا آنها به توضیح بیشتری درباره آن سوال نیاز دارند یا خیر. با این وجود، مشکل بود که او متوجه شود آیا به درستی توانسته است با همه آنها ارتباط برقرار کند یا خیر. او میگوید: «من نمی توانستم صورت آنها را ببینم یا اینکه ببینم مثلا آیا آنها برای هم در آن اتاق یادداشت مینویسند.» اما تلاش او برای دخالت دادن همه آنها نتیجه داد. چند هفته بعد از مصاحبه، او پیشنهاد شغلی را دریافت کرد.
موردکاوی شماره ۲
تغییر وضعیت وقتی مصاحبه به خوبی پیش نمیرود
روتگر فون پست اخیرا ارتقا دریافت کرد و باید با چند کاندیدا مصاحبه میکرد تا شغل قبلی خود را به عنوان دستیار بازاریابی پر کند. این شغل نیاز به مهارتهای فروش و تاثیرگذاری زیادی داشت و وظیفه اصلی فراخوانی و متقاعد کردن مدیران اجرایی برای بحث و گفتوگو درباره خدمات مشاوره ای سازمان بود.
در یکی از مصاحبه ها، کاندیدای مورد نظر به نام توماس مرتکب اشتباه شد و روتگر میخواست گفتوگو با او را هر چه زودتر به اتمام برساند. روتگر میگوید: «او نتوانست مرا قانع کند که تاثیرگذاری لازم را برای آوردن افراد به جلسات دارد.»
وقتی روتگر مصاحبه را به پایان میبرد، از توماس پرسید که آیا سوالی دارد و توماس ضمن تایید پرسید «آیا شما درباره توانایی من برای موفقیت در این شغل نگرانی دارید؟» روتگر میگوید «من از صراحت او در پرسش این سوال یکه خوردم، اما پاسخ دادم بله، در واقع من نگرانیهایی دارم.» او سپس به توماس گفت به چه دلیل فکر نمی کند او قادر به انجام این کار باشد. توماس اجازه خواست که به هر یک از نگرانیهای مطرح شده توسط روتگر بپردازد.
او این کار را کرد و بیشتر باعث شگفتی و رضایت روتگر شد. او میگوید: «توماس با پرداختن به مسائلی که در ذهن من نقش بسته بود نشان داد که دقیقا دارای مهارتهایی که مد نظر من بود هست.» روتگر سپس فایل او را برای مصاحبه بعدی ارسال کرد و توماس در نهایت شغل را دریافت کرد.
ارسال نظر