وضعیت کنونی علم تحلیل کسب‌وکار

مترجم: محمدجعفر نظری

منبع: www.cio.com

مقدمه

از سال ۲۰۰۷ گرایش مدیران شرکت‌‌های بزرگ جهانی برای استفاده از داده‌های خود برای اهداف سازمان مطرح شده است. اصطلاح علم تحلیل کسب و کار (business analytics) هم‌اکنون حاکی از یک فناوری است که از تحلیل داده‌ها برای درک مسائل کسب و کار برای هدایت تصمیم‌گیری‌ها استفاده می‌کند. استفاده‌ اثربخش از علم تحلیل کسب و کار برای سازمان‌های پیشرو یک مزیت رقابتی به وجود آورده است.

در سال‌های اخیر استفاده از علم تحلیل کسب و کار یکی از اولویت‌های مهم برای شرکت‌‌های بزرگ بوده است و ارزش آن به صورت روزافزون در حال افزایش است و مدیران بسیاری گرایش به آن پیدا می‌کنند. در واقع تنها ۳ درصد از ۹۳۰ پاسخگوی پیمایش جهانی Bloomberg Businessweek اظهار کرده‌اند که سازمانشان از هیچ‌کدام از شکل‌های تحلیل داده‌های کسب و کار استفاده نمی‌کنند. این درصد در سال ۲۰۰۹ «۱۰ درصد» بوده است.

وضعیت کنونی

علم تحلیل کسب و کار روند صعودی داشته، اما همچنان در مراحل آغازین خود است. اگرچه این علم از آغاز پیشرفت خوبی را نشان داده است؛ اما تعریفی از آن‌ که مورد توافق همگان باشد تا کنون ارائه نشده است. در واقع سازمان‌ها همچنان این علم را محدود به چند فناوری می‌دانند. و بیشتر از آن جهت ابزارهای گزارش‌دهی (نظیرداشبردها، شاخص‌های کلیدی عملکرد و پیش‌بینی) استفاده می‌کنند.

بسیاری از سازمان‌ها تا کنون از تکنیک‌های پیشرفته‌تر تحلیل‌ کسب و کار استفاده نکرده‌اند؛ تکنیک‌های فناوری‌های جدیدی که مبتنی بر منابع در حال پیشرفت اطلاعات (مانند داده‌های وب، رسانه‌های اجتماعی و داده‌های ساختارنیافته از فیلم‌ها، متن‌ها و رسانه‌های شنیداری) هستند؛ با اینها فناوری‌هایی هستند که تنها حدود ۲۰ درصد سازمان‌ها از آنها استفاده می‌کنند. این نشان‌دهنده‌ آن است که استفاده علم تحلیل کسب و کار هنوز در مراحل آغازین خود به سر می‌برد.

سازمان‌ها همچنین از علم تحلیل کسب و کار عمدتا در ناحیه‌هایی استفاده می‌کنند که اتکا به داده‌های کمی ‌معمولا شایع‌تر است؛ مانند طرح‌ریزی استراتژیک، تامین مالی، بازاریابی و فناوری اطلاعات. این ناحیه‌های کارکردی کسب و کار با مسائلی سروکار دارند که ماهیتا نیازمند تحلیل و پیش‌بینی هستند.

۱- یک رویکرد تدریجی

معمولا راه‌های تازه‌ انجام کارها در آغاز در همه‌ گستره‌ سازمان‌ها مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. همین امر برای علم تحلیل کسب و کار هم صادق است. سازمان‌ها معمولا برنامه‌ها را برای پرداختن به نیازهای خاص خود به صورت بخشی سازمان‌دهی می‌کنند و اگر اثربخش بود آن را به کل سازمان گسترش می‌دهند. استفاده از علم تحلیل کسب و کار هم به همین صورت در سازمان‌ها در حال گسترش است.

۲-حرکت رو به جلو

یافته‌های مطالعه‌ جاری بر خلاف یافته‌های مطالعه‌ سال ۲۰۰۹ نشان داد که سازمان‌ها مشخصا در استفاده‌ خود از علم تحلیل در دو دهه‌ گذشته پیشرفت کرده‌اند. استفاده از علم تحلیل در همه‌ ابعاد سازمان‌ها گسترش یافته است. تعداد کمی‌از سازمان‌ها همچنان در مراحل اولیه‌ استفاده از علم تحلیل کسب‌وکار هستند. این سازمان‌ها که امروزه حدود ۵ درصد هستند تنها در طرح‌های خاصی در سازمان خود از این علم استفاده می‌کنند. ۴۰ درصد از سازمان‌ها هم‌اکنون از این علم در همه‌ بخش‌های کارکردی کسب و کار و واحدهای سازمان خود استفاده می‌کنند. یکپارچه‌سازی تحلیل در سراسر سازمان از ۲۱ درصد در سال ۲۰۰۹ به ۳۴ درصد در سال جاری افزایش یافته است که یک بلوغ جدی را نشان می‌دهد.

۳- حرکت به جلو با احتیاط

یکی دیگر از شاخص‌های ما برای این نتیجه‌گیری که علم تحلیل کسب‌و‌کار هنوز در مراحل آغازین است آن است که اغلب سازمان‌ها در گسترش استفاده از این علم و ابزارهای آن با احتیاط عمل می‌کنند در حالی‌که مجموع ۵۸ درصد از سازمان‌های مورد مطالعه استفاده از این علم را در سال‌‌جاری افزایش داده‌اند، بسیاری از آنها بیان کرده‌اند که این افزایش‌ها تنها در سطح متوسط بوده است. ۳۶ درصد دیگر از سازمان‌ها هم همان سطح استفاده سال پیش را در امسال هم تکرار کرده‌اند.

یک هسته‌ محوری از سازمان‌هایی شناسایی شد که برای نخستین بار از این علم استفاده کرده‌اند. گروه کوچکی از این سازمان‌ها (۱۵ درصد) که افزایش قابل توجهی در استفاده از علم تحلیل کسب‌و‌کار در امسال داشته‌اند در به کار گیری ابزارهای علم تحلیل در مقایسه با بقیه‌ سازمان‌ها میزان بالایی را گزارش کرده‌اند و در استفاده از این علم پیشتاز هستند.

تجربه‌ تجاری همچنان در برابر علم تحلیل مقاومت می‌کند. همان‌طور که قبلا ذکر شد، سازمان‌ها به مفهوم استفاده از علم تحلیل برای تصمیم‌گیری معتقدند. بیش از نیمی‌از سازمان‌هایی که مورد پیمایش قرار گرفتند گزارش کردند هنگام تصمیم‌گیری به شدت بر داده‌ها و سنجه‌های کمی ‌متکی هستند، اما حتی با گسترش استفاده از علم تحلیل در سازمان‌ها شهودهای مبتنی بر تجربه‌ تجاری همچنان بر تصمیمات تاثیر می‌گذارد و با علم تحلیل رقابت می‌کند. طبق پیمایش، به طور متوسط نسبت شهود به علم تحلیل ۶۰ به ۴۰ بوده است.

در حالی‌که سازمان‌ها فهمیده‌اند که علم تحلیل آگاهی‌های بیشتری برای تصمیم‌گیری فراهم می‌کند، نتایج پیمایش‌ها نشان می‌دهد که علم تحلیل نمی‌تواند کاملا جایگزین تجربه و دانش شود. در واقع کمتر از ۲۵ درصد از پاسخگویان پیمایش ما گزارش کرده‌اند که از علم تحلیل بیشتر از شهود برای تصمیم‌گیری استفاده می‌کنند.

البته آمیخته‌ شهود و علم تحلیل بسته به تصمیماتی که گرفته می‌شود نسبت متفاوتی خواهد داشت. مهم‌ترین نکته در اینجا آن است که سازمان‌ها به دنبال یافتن تعادل مناسب بین این دو هستند و در استفاده از علم تحلیل در حال بلوغ می‌باشند.

نتایج مطلوب

سازمان‌ها به دنبال علم تحلیل کسب و کار برای حل مسائل بزرگ خود هستند.

پول سخن می‌گوید. جوی که به‌وسیله‌ رسانه‌ها درباره‌ مزایای بزرگ علم تحلیل ساخته شده است باعث انتظارات بالایی از این علم شده است. سازمان‌ها علم تحلیل را به منزله‌ ابزاری برای حل مشکلات و مسائل متنوع و بسیار مهم می‌نگرند، اما تمرکز عمده‌ آنها بر پول است. طبق پیمایش ما مهم‌ترین مسائلی که برای حل آنها از علم تحلیل استفاده می‌شود عبارتند از: کاهش هزینه‌ها، بهبود عملیات سازمان و مدیریت ریسک.

کسب و کار با سرعتی برابر با سرعت زندگی در حال حرکت است. سازمان‌ها می‌خواهند که فرآیندهای خود را برای کارآیی بیشتر بهینه کنند. آنها همچنین در پی تصمیم‌گیری‌های به موقع بر اساس اطلاعات عظیمی هستند ‌که در دسترس آنها است. منابع آنی داده‌ها نیازمند فرآیندهای پیچیده‌ کسب و کار و واکنش‌های به موقع هستند.

بنابراین، امروزه دیگر صرف چند هفته برای تحلیل و استفاده از داده‌ها کارآیی لازم را به بار نخواهد آورد. سازمان‌ها برای بهینه‌سازی فرآیندهای درونی خود و کاهش میزان زمان مورد نیاز برای حل مسائل خود و تصمیم‌گیری به علم تحلیل روی

آورده‌اند.

بسیاری از سازمان‌ها همچنین انتظارات بسیار زیادی از علم تحلیل برای تغییر کسب و کار خود دارند. این سازمان‌ها از رویکرد ریشه‌ای استفاده می‌کنند و امید دارند که با فراهم کردن ابزارهای بنیادین و اثبات ارزش علم تحلیل فرهنگ استفاده از آن را در سازمان خود ایجاد کنند.

هنوز تا نقطه‌ مطلوب فاصله داریم

سرمایه‌گذاری بسیاری از سازمان‌ها بر علم تحلیل کسب‌ و کار هنوز بازده خود را ارائه نکرده است.

حقیقت سخت و سرد آن است که بسیاری از سازمان‌ها همچنان از مزایایی که در استفاده از علم تحلیل به آنها وعده داده شده استفاده نکردند. تنها ۲۵ درصد پاسخگویان ما بیان داشته‌اند که استفاده از علم تحلیل در کمک به آنها در تصمیم‌گیری بسیار اثربخش بوده است. ۵۱ درصد دیگر از آنها هم این علم را تا حدی اثربخش دانسته‌اند. این نتایج فاصله‌ زیادی با آنچه در علم تحلیل وعده داده شده بود دارد. اما دلیل این امر چیست؟

تنها نرم‌افزار نیست که ما را به نتایج مطلوب می‌رساند. اگرچه بسیاری از سازمان‌ها بیشترین ارزش را از استفاده‌ خود از علم تحلیل تاکنون کسب نکرده‌اند، اما مطالعات به روشنی نشان می‌دهد که این ارزش دیر یا زود کسب خواهد شد. اما نرم‌افزار به تنهایی نمی‌تواند این مزایا را حاصل کند. یکی از عوامل کلیدی موفقیت استفاده از علم تحلیل «فرهنگ» است. سازمان‌هایی که مدیرانشان میل زیادی به تصمیمات مبتنی بر واقعیات ملموس و کمّیات دارند در ساختن فرهنگ علم تحلیل در سازمان خود موفق‌تر خواهند بود و در نتیجه با سرعت بیشتری از مزایای این علم استفاده خواهند کرد. پاسخگویان پیمایش ما چند مساله‌‌ فرهنگی را در این ‌باره مهم دانسته‌اند:

• کمبود سطح اعتماد. تنها ۵۸ درصد پاسخگویان بر این باور بوده‌اند که مدیران اجرایی آنها به نتایج استفاده از علم تحلیل کسب و کار اعتماد دارند.

• تنهایی در استفاده از علم تحلیل

کسب‌‌وکار. ۴۰ درصد پاسخگویان گفته‌اند که نمی‌توانند در استفاده از علم تحلیل، مشارکت سایر افراد را جلب کنند.

• رویکرد پایین به بالا. استفاده از علم تحلیل در ۳۹ درصد سازمان‌های مورد مطالعه یک رویکرد خرد بوده است.

به سوی یک فرهنگ سازگار

با علم تحلیل

در سازمان‌هایی که فرهنگ علم تحلیل اثربخشی دارند از مزایای علم تحلیل کسب‌وکار بهره می‌گیرند.

در میدان باقی بمانید. با اینکه هنوز در زمان بهره‌گیری کامل از علم تحلیل در میان سازمان‌ها تردید وجود دارد، اما آنها دریافتند که استفاده از این علم در درازمدت پاسخگو خواهد بود. ۶۰ درصد سازمان‌ها گفته‌اند که استفاده از علم تحلیل اثر مثبتی بر کار سازمان آنها گذاشته است. تقریبا نیمی‌از طرح‌های مربوط به علم تحلیل کسب‌وکار برخاسته از اهداف عینی سازمان هستند. این نشان می‌دهد که فرهنگ استفاده از این علم در سازمان‌ها در حال ارتقا است. ناامیدی‌هایی که به خاطر استفاده از این علم صورت می‌گیرد چیزی است که در همه‌ فناوری‌های جدید ممکن است رخ دهد. اما سازمان‌ها روزبه‌روز بیشتر پی می‌برند که سرمایه‌گذاری بر این علم ارزش و بازگشت دارد.

مدیران اجرایی را درگیر کنید. اگرچه بسیاری از طرح‌های مربوط به علم تحلیل ماهیت تدریجی دارند نشان‌دادن ارزش آن به مدیران عالی می‌تواند فرهنگی را فراهم آورد که هنجار آن تصمیم‌گیری بر مبنای داده‌ها است. طبق پیمایش ما کاربرانی که به صورت اثربخش از علم تحلیل داده‌ها استفاده کردند تقریبا همیشه (۸۶ درصد موارد) مدیران اجرایی سازمان‌ها در جریان آن قرار داشته و اعتماد کافی به آن داشته‌اند.

اولویت با داده‌ها است. پیش از استفاده از علم تحلیل سازمان‌ها باید اطمینان حاصل کنند که استراتژی‌ مدیریت داده‌های آنها اثربخش است. آنهایی که رویکردی مطمئن نسبت به داده‌های خود دارند در استفاده از برنامه‌های تحلیل داده‌ها بیش از دو برابر موفق‌تر از سایرین خواهند بود. یکی از عناصر اصلی در فرهنگ مناسب برای علم تحلیل داده‌ها آن است که داده‌ها را یک دارایی استراتژیک بدانیم.

علم تحلیل را به صورت حداکثری به کار گیرید. سازمان‌هایی که از مزایای علم تحلیل بهره گرفته‌اند آنهایی هستند که حداکثر استفاده را از فناوری‌های مختلف مربوط به آن انجام می‌دهند. نرخ افزایش استفاده از فناوری‌های مربوط به علم تحلیل در این سازمان‌ها در سال گذشته ۴ برابر سازمان‌های دیگر بوده است. آنها همچنین در استفاده از شکل‌های

تازه‌تر علم تحلیل (همانند مدیریت مدل‌ها،

‌بهینه سازی و علم تحلیل وب) بر سازمان‌های دیگر پیشی گرفته اند.

دانش را تسری دهید. در ایجاد فرهنگ تحلیل داده‌ها گسترش حداکثری آن ضروری است. اطلاعات و داده‌ها باید در سراسر سازمان به اشتراک گذاشته شوند و افراد به داده‌های مورد نیاز خود به راحتی دسترسی داشته باشند. کاربران اثربخش علم تحلیل داده‌ها در همکاری و به اشتراک ‌گذاری اطلاعات بسیار اثربخش‌تر و پیشرفته‌تر از دیگران هستند.

یکپارچه‌سازی کنید. شرکت‌‌هایی که فراتر از همکاری می‌روند و سازمان خود را به صورت یکپارچه‌ در می‌آورند فرهنگ تحلیل بسیار قدرتمندی خواهند داشت و از مزایای آن زودتر و بیشتر استفاده خواهند کرد. مزیت رقابتی (که به‌وسیله‌ علم تحلیل داده‌ها در بازار ممکن است برای سازمان حاصل شود) تنها در صورتی حاصل می‌شود که سازمان یک دیدگاه کل نگر نسبت به علم تحلیل داشته باشد. در حدود ۶۰ درصد از سازمان‌هایی که طرح‌های موفقی در این زمینه داشته‌اند، این برنامه‌ها در تمامی ‌گستره سازمان به صورت یکپارچه‌ اجرا می‌شده است.

از کارکنان مستعدتر استفاده کنید. استفاده از ابزارهای تحلیل بدون استفاده از نیروی انسانی مستعد نمی‌تواند سرمایه‌گذاری موفقی باشد. در ایجاد فرهنگ تحلیلی کارکردی در سازمان عوامل مهم عبارتند از افراد، فرآیند‌ها و زیرساخت‌ها. در سازمان‌هایی که در این زمینه پیشرو هستند ۸۳ درصد آنها یا دارای افراد دانشمندتر و مستعدتر بوده‌اند یا برنامه‌هایی برای استخدام بهترین افراد دارند.

نقطه‌ تعادل خود را پیداکنید. همان طور که پیش‌تر گفتیم آمیزه‌ متوسط شهود و تحلیل در تصمیم‌گیری نسبت ۶۰ به ۴۰ درصد است. برای سازمان‌هایی که از علم تحلیل به صورت اثربخش استفاده کرده‌اند این مقیاس به نسبت حدود ۵۳ به ۴۷ تغییر کرده است. در حالی ‌که سایر سازمان‌ها این نسبت را به صورت ۶۲ به ۳۸ داشته‌اند. بنابراین، با اینکه سهم تحلیل در این نسبت نمی‌تواند بسیار زیاد باشد، مطالعات نشان می‌دهد که اگر سازمان بر علم تحلیل در تصمیم‌گیری بیشتر تکیه کند اثربخش‌تر خواهد بود. تعادل بهینه بین این دو نسبت بستگی به عواملی همچون ماهیت سازمان، ابزارها، افراد و البته خود تصمیم‌ها دارد. از آنجا که هر سازمان فرهنگ تحلیل مربوط به خود را می‌سازد این تعادل می‌تواند به ازای هر سازمان منحصر به فرد باشد.