مترجم: نفیسه هاشم‌خانی

منشا بسیاری از لغات و مفاهیمی که از آنها برای توصیف زمینه‌های مختلف مدیریت استفاده می‌کنیم مربوط به زمانی می‌شود که شیوه زندگی مردم و ارزش‌های اجتماعی مربوط به آن دوره کاملا با امروزه متفاوت بوده است. البته کلمات و مفاهیم مورد استفاده ما از ریشه‌ها‌ی تاریخی خود جدا نیستند. اما واقعیت این است که امروزه دنیای مشاغل مختلف، تغییرات زیادی را نسبت به گذشته تجربه می‌کند. با توجه به مطالب گفته شده این سوال مطرح می‌شود که آیا اهمیتی دارد که در زمان حال از کلماتی با مفهوم قدیمی استفاده کنیم؟

مسلما مهم است. در آغاز عصر استخراج معادن و تولیدات صنعتی، صاحبان کارخانه‌ها نسبت به کارگرانشان مانند ماشین‌آلات کارخانه خود حس مالکیت داشتند. در آن دوره، «مدیریت» به مفهوم استفاده از کارگران به عنوان ابزارهایی برای دستیابی به منافع شخصی مدیران بود. در آن زمان صاحبان کارخانه‌ها و مدیران، خود را صاحبان قدرت و بالاتر از مردم زیردست خود می‌دانستند. به عبارت دیگر، مدیریت روندی بود که همواره با حق قدرت و برتری نسبت به زیردستان همراه بود. متاسفانه زیربنای برخی از مفاهیم مدیریتی که امروزه استفاده می‌کنیم بر همین مبنا قرار دارد؛ مبنایی که در دنیای مدرن کاربرد ندارد. به عبارت دیگر، قدرتی که در گذشته برای صاحبان و مدیران صنایع بزرگ وجود داشت، امروزه بسیار محدود شده و ارزش‌های اجتماعی به گونه‌ای تغییر کرده که دستیابی به موفقیت سازمانی، فقط از طریق ایجاد کار گروهی و همکاری میان افراد ممکن می‌شود. به نظر می‌رسد که این موضوع باید با تغییر در برداشت‌ها از مفاهیم مدیریتی همراه باشد و اگر این اتفاق نیفتد ما با دنیای کاری مدرنی رو به رو هستیم که نیازمند تعاون و همکاری برای رسیدن به اهدافش است، اما هنوز از متدهای مدیریتی مبتنی بر احساس قدرت و مالکیت یک شخص بر سایرین تبعیت می‌کند.

مدیریت، کلمه‌‌‌ای که نیاز به تغییر مفهوم دارد

در متدهای مدیریتی منسوخ با تفکراتی مانند موارد زیر روبه‌رو هستیم:

- من به عنون مدیر کارهای زیادی دارم، اما وقت کافی برای انجام همه آنها را ندارم.

- زمان من به عنوان یک مدیر، نسبت به زمان کارمندانم با ارزش‌تر است چون من می‌توانم در آن زمان پول بیشتری کسب کنم. البته متاسفانه این طرز فکر در مدیریت امروزه نیز رایج است که انعکاس سبک مدیریتی قدیمی در میان مدیران امروز محسوب می‌شود و باید اصلاح شود.

- من به عنوان مدیر، مالک کارمندان خود هستم پس آنها باید بخشی از وظایف من را که مایل به انجام آنها نیستم، انجام دهند.

- وقتی من به عنوان مدیر کاری را بر عهده کارمندم قرار می‌دهم که مورد علاقه او نیست، وی هیچ اختیاری در تغییر آن ندارد و موظف است آن‌ را بی‌چون و چرا انجام دهد.

اگرچه این شیوه‌ها در زمان قدیم موثر واقع می‌شدند، اما مدیران با به‌کارگیری آنها در دنیای مدرن بیشتر منافع خود را از دست می‌دهند.

مدیریت مدرن باید متفاوت باشد

مدیریت در جوامع امروزی باید متفاوت با گذشته باشد تا مدیران بتوانند به نتایج مطلوب خود برسند، البته منظور از این تفاوت‌ها بی‌طرفی مدیران، کیفیت ظاهری و دموکراسی در محیط کار نیست، بلکه منظور ایجاد این طرز فکر در مدیران است که حس مالکیت نسبت به کارگران و توقع تبعیت مطلق آنها، در مدیریت مدرن کارآمد نیست. مدیران باید رسیدن به اهداف سازمان خود را مورد نظر قرار دهند و برای رسیدن به آنها مناسب‌ترین شیوه‌ها را به کار بگیرند.

جالب این است که به محض تغییر دادن طرز فکر خود و به کار گیری شیوه مدیریتی مبتنی بر همکاری و تعاون، آثار مثبت آن‌ را مشاهده می‌کنید. برای مثال این شیوه مدیریتی راهی می‌شود برای:

- افزایش مهارت کارمندان بدون صرف هزینه یا با هزینه اندک؛

- هدایت کارمندان به سمت افزایش بهره‌وری خود؛

- مشاهده تاثیر کار گروهی بر افزایش مرتبه سازمان؛

- بهینه شدن زمان مدیر برای انجام همه وظایف خود؛

- آماده شدن کارمندان برای انجام کارهای سطح بالاتر و ارتقای یافتن توانایی‌های آنها؛

- افزایش تعهد شغلی در کارمندان

این شیوه مدیریت در دنیای کار مدرن، روشی است برای افزایش منابع انسانی ماهر و استفاده از آنها به منظور افزایش همزمان منافع سازمان و کارمندان.

شعار، همیشه ثابت است؟

در میان مدیران به صورت ناخودآگاه نوعی تفکر موروثی وجود دارد. تقریبا همه افرادی که مسیر پیشرفت شغلی را طی کرده و به مرحله مدیریت رسیده‌اند، برخی عقاید قدیمی را با خود به همراه دارند.

آنها به طور ناخودآگاه به‌گونه‌ای مدیریت می‌کنند که قبلا همان‌گونه مورد مدیریت قرار گرفته‌اند. به همین دلیل است که برخی اجزا مدیریت رایج در دنیای امروز بر پایه تفکرات قدیمی هستند؛ تفکراتی که در چارچوب مدیریت مدرن ارزشی ندارند، ولی به دلیل ذکر شده همچنان مورد استفاده قرار می‌گیرند.

کلام آخر اینکه هدف از آموزش مدیریت، تحت تأثیر قرار دادن مدیران آینده برای کنار گذاشتن تکنیک‌های مدیریتی سنتی است. یعنی همگام با تغییراتی که با گذشت زمان در همه اشیای پیرامون ما رخ می‌دهد، متدهای مدیریتی نیز باید تغییر کنند.

نکته مهم این است که در جریان این آموزش‌ها به مدیران کمک شود تا بتوانند پنهانی‌ترین عقاید مدیریتی خود را که به طور ناخودآگاه از مدیران گذشته خود به ارث برده‌اند و مانع موفقیت آنها در دنیای امروزی است، بیابند و با تکنیک‌های جدید مدیریتی که به آنها آموزش داده می‌شود، جایگزین کنند.

منبع: The Work۹۱۱.com Supersite