نکات مدیریتی
عدم سازش اما رقابت شرافتمندانه
سازش بیسازش در کسب و کار (اگر آن را خوب انجام دهید) چیزی به اسم سازش یا توافق وجود ندارد. به عبارت دیگر، کارتان هر چه باشد، پیش از آنکه اجازه دهید سررشتهها از دستتان خارج شود، مطمئن شوید که آن کار کاملا رضایتبخش است. فرض کنید شرکت تولیدی شما تازه سفارش بزرگی برای نوع خاصی محصول دارای مشخصات دریافت کرده است. شما اطلاع دارید که مشخصات آن محصول مطابق استانداردهای شما نیست، ولی اگر آن را قبول نکنید ممکن است بعدا سفارش دیگری دریافت نکنید. چه باید کرد؟
بیشتر ما، وقتی با چنین وضعیتی روبهرو میشویم، احتمالا وسوسه میشویم راه آسان بیرون رفتن از این وضعیت را انتخاب کنیم؛ آن محصول را تهیه میکنیم و قسم میخوریم که هرگز دیگر سازش نکنیم. این کار قابل فهم است، برای اینکه کاملا بشری است. اما این تصمیم واقعا خطیری است. این تصمیم مشخص کننده مرحلهای است که پس از آن کسب و کار شما یا موفق میشود، یا شکست میخورد. در این مرحله، نباید تسلیم ضعف بشری شد.
تصمیم مبنی بر اینکه اجازه ندهید هیچ محصولی از کارخانه شما خارج شود مگر اینکه از کیفیت آن کاملا رضایت داشته باشید، صرف نظر از اینکه سفارش دهنده کیست، تصمیمی حیاتی است. در ضمن باید خاطر جمع باشید که تمام کارکنانتان پشت این تصمیم ایستادهاند.
باید بکوشیم در تمامی کارهایی که میکنیم کمالجو باشیم. البته، کمال واقعی در این جهان غیرممکن است، اما با این همه، تا زمانی که دستیابی به کمال هدفمان نباشد قادر نخواهیم بود زمانی که شرکت رو به گسترش و محصولاتش متنوع و متعدد است آن را اداره کنیم. شرکتی را میشناسیم که بسیار موفق است، این موفقیت را مدیون مدیریتش و کارکنانش است که اهل مصالحه و سازش نیستند. آنان هرگز اجازه نمیدهند کالایی از کارخانه خارج شود، مگر اینکه کیفیت آن تماما مورد قبول باشد، و در این مورد هم استثنایی قائل نیستند، فرقی هم نمیکند که سفارش از چه نوع یا سفارشدهنده چه کسی است. این شرکت نگران رقبا نیست. مادامی که اصل کیفیت را رعایت میکنند و وقتشناساند، میدانند که هیچ کس کسب و کارشان را از آنان نمیگیرد.
پافشاری بر هدف قابل جمع با انعطاف پذیر بودن نیست. مدیریت با خرد، در صورت لزوم، همواره آماده در نظر گرفتن شیوههایی بدیل است. بنابراین، انجام دادن کاری که فرد میتواند به آن مباهات و با اطمینان وفای به عهد کند، آن نگرش اساسی است که فرد نیاز دارد.
رقابت شرافتمندانه برای پیشرفت
در اقتصاد رقابت به خاطر رقابت بیمعنی است. رقابت وسیله دست یافتن به اهداف گرانبهایی است که از فرآیند خود رقابت به مراتب مهمترند. اما رقابت سالم در کسب و کار موهبت است. رقابت باعث ترغیب و تشویق صنعت و نوآوری و انگیزه آدمها است تا شیوه انجام دادن کارها را بهبود بخشند. همانطور که انحصار باعث رکود است، رقابت موجب رونق است.
از طرفی دیگر، وقتی رقابت از حدی فراتر رود میتواند به ضد خودش بدل شود. رقابت افراطی بازار را به هم میریزد و در نهایت رونق صنعت مورد نظر را از بین میبرد. اگر رقابت از کنترل خارج شود، هر کسی که مستقیم یا غیرمستقیم در این صنعت ذینفع است- مشتریها، شرکتهای همجوار یا صنایع وابسته، موسسههای مالی و...- متضرر
میشوند. هر کسی که در رقابت دخیل است، چه تولیدکننده، توزیعکننده و چه فروشنده، باید بدون تقلب و شرافتمندانه به روشهای خود پایبند باشد.
هیچ کس نباید هرگز تلاش کند، یا مجاز باشد تلاش کند، با بهرهگیری از مثلا نفوذ سیاسی یا بیرون انداختن شرکتهای کوچکتر از میدان رقابت، آن هم با استفاده از توان مالی بیشتر خود، از رقبایش پیشی بگیرد. تخطیهایی از این دست به هرج و مرج میکشد، در نتیجه کل صنعت نابود میشود.
در رقابت شرافتمندانه، شرکتهای دخیل در رقابت بر اساس کیفیت کالا و خدمات رقابت میکنند: شرکتی که به بهترین وجه در هر دو عرصه کار میکند، رتبه برتر را به دست میآورد. کاهش شدید قیمت- ارزانفروشی- در بلندمدت به ضرر کسی جز مشتری نیست. تلاش برای به دست آوردن سهم بزرگتری از بازار آن هم به هزینه دیگران شرافتمندانه نیست.
دنبال کردن نفع شخصی و بیتوجهی به ثبات و رونق صنعت در کل دو عامل توامان در پشت رقابت ناشرافتمندانه و افراطی است.
مهمترین نکتهای که باید در نظر گرفت خیر یا نفع همگان است، چه با صنعت و گروه خاصی معامله کنید چه با ملت مشخصی. در آخر، زمانی که منافع دیگران هم محفوظ باشد، منافع خود شما هم به بهترین وجه حفظ میشود.
منبع: کتاب «نه برای لقمهای نان»
ترجمه: محمود متحد
ارسال نظر