مدیریت بحران- مصاحبه با مدیرکل جنگلهای خارج از شمال کشور
مدیریت بحران در راستای دستیابی به توسعه پایدار
اگر بخواهیم بحرانهای پیش روی جنگلهای خارج از شمال کشور را اولویت بندی کنیم، به نظر شما مهمترین بحران دراین جنگلها چیست؟
فاطمه باباخانی
اگر بخواهیم بحرانهای پیش روی جنگلهای خارج از شمال کشور را اولویت بندی کنیم، به نظر شما مهمترین بحران دراین جنگلها چیست؟ ما در جنگلهای خارج از شمال کشورتجدید حیات نداریم. شما شهر یا کشوری را تصور کنید که همه ساکنان آن در یک رده سنی باشند، این شهر یا کشور پس از مدتی با کهنسال شدن مردم آن دچار اضمحلال شده و تمامیت ارضی آن در معرض تهدید قرار میگیرد. در جنگلها نیز اگر زادآوری نباشد، ما با چنین وضعیتی سرو کار خواهیم داشت.
جنگلهای خارج از شمال کشور تجدید حیات ندارند چون عوامل تخریب در آنها زیاد است. آتشسوزیها درصد کمیاز تخریب جنگلها را شامل میشوند و سازمان جنگلها جهت مدیریت آن طرح احیای اراضی سوخته را در دستور کار خود دارد.
بسیاری از آتش سوزیها به شکل طبیعی در جنگلها اتفاق میافتد. به عنوان مثال در استرالیا هر چند سال یکبار حریق بزرگی دراین کشورها اتفاق میافتد و پس از آن گونههای جدیدی دراین جنگلها شروع به رشد و نمو میکنند. به چنین وضعیتی اصطلاحا روند توالی میگویند. بنابراین آتش سوزیهای طبیعی میلیونها سال است که در جنگلهای ما وجود دارد و آسیب آن به عرصههای طبیعی جزئی است.
در عوض جنگلهای خارج از شمال کشور به دلایلی نظیر وجود دام در معرض تهدید قرار دارند. به این ترتیب که هر نهالی که میخواهد سبز شود طعمه دامها میشود. زراعت در عرصههای جنگلی نیز موجب شده است رطوبت خاک و تجدید حیات دراین مناطق از بین رفته و تبدیل اراضی صورت بگیرد.
برداشت سوخت و میوههای جنگلی از دیگر عوامل موثر در تخریب جنگلها است. روستاییان عمدتا از میوههای جنگلی نظیر بلوط برای تغذیه دامهایشان استفاده کرده وبخشی از آن را نیز برای زمستان ذخیره میکنند. شما توجه کنید که با جمع آوری میوههای جنگلی، بسیاری از گونههای جانوری و حیوانی که از این میوهها تغذیه میکنند دچار کمبود مواد غذایی شده و به مزارع روستایی حمله میکنند. در مسالهای نظیر آفتهای گیاهی همچنین آفتهایی عمدتا در شرایطی به وجود میآیند که نظم موجود به هم ریخته باشد.
الان در زاگرس ما با مواردی نظیر سوسک چوب خوار و بیماری زغالی مواجهیم که یکی از چالشهای اساسی کشور است.این امر در نتیجه بهرهبرداریهای بیرویهای است که ما داشتیم. در ارسباران ۴۶ درصد آمار تخریب مربوط به تامین سوخت فسیلی است که از برداشت از جنگلها ناشی میشود.
آیا سازمان جنگلها و مراتع کشور راهکاری برای مدیریت بحرانهایی که برشمردید، دارد؟
متاسفانه باور عمومیدر جامعه مااین است که همه مشکلات موجود در عرصههای طبیعی باید از طریق سازمان جنگلها و مراتع حل شود. در حالی کهاین یک باور غلط است. به عنوان مثال اگر روستاییان نزدیک به یک عرصه طبیعی با مشکل سوخت مواجهند، این انتظار را دارند که سازمان جنگلها برایشان سوخت مهیا کند. اما سازمان جنگلها توزیعکننده نفت نیست.
با این حال از آنجا که ما میدانیم یکی از مشکلات روستاییان تامین سوخت است پروژههایی را تحت عنوان کاهش عوامل تخریب تعریف کردیم. در بحث سوخت ما پایگاههای سوخت گازی و نفتی را در روستاهای نزدیک بهاین عرصهها در نظر گرفتیم که روستاییان بتوانند سوخت خود را از این پایگاهها فراهم کرده و به عرصههای جنگلی فشار وارد نکنند.
علاوه براین ما در سازمان جنگلها، برای مدیریت جنگلها و منابع طبیعی وامهایی را به مجریان طرحها برای احداث این جایگاهها میدهیم. مطالعات این طرح از سال ۸۰ آغاز و از سال ۸۳ به بعد اجرا شده است و ما شاهد بودیم که با انجاماین کارها روند تخریب دراین مناطق به نحو محسوسی کاهش پیدا کرده است.
یکی از مواردی که شما به آن اشاره کردید تبدیل اراضی و عدم احیای پوششهای گیاهی به عنوان یکی از عوامل مهم آسیب زننده به جنگلها است. آیا اقداماتی برای مدیریتاین بحران صورت گرفته است؟
تا زمانی که مردم به لحاظ اقتصادی توانمند نشده باشند این تبدیل اراضی به شکل مستمر صورت میگیرد. برخورد قانونی در این موارد کارساز نیست.
استانداران باید با مدیران منابع طبیعی همراه باشند و منابع طبیعی را بهعنوان منبع اشتغال نگاه نکنند بلکه باید برعکس باشد. به عنوان مثال زمانی که کارخانهای زده میشود مشابه سایر کشورهای دنیا و کشورهای صنعتی که بابت آلودگی هوا مبلغی را پرداخت میکنند باید سهم منابع طبیعی پرداخت شده و به این ترتیب برخی از مشکلات این عرصهها حل شود. علاوه براین، اشتغالزایی برای روستاییان از اهمیت ویژهای برخوردار است.
به همین خاطر ما در برخی مناطق استفاده از فیبرهای نوری و باتریهای خورشیدی را در نظر گرفتیم کهاین امر توانست برای مردم آن مناطق درآمدزایی به دنبال داشته باشد. نکته آخراینکه در موفقیت طرحهای سازمان جنگلها حضور و مشارکت مردم به عنوان یکی از عوامل دستیابی به توسعه پایدار باید مدنظر قرار گیرد.
ارسال نظر