مترجم: فرهاد امیری

«وال‌استریت را اشغال کنید» جنبشی بدون رهبر باقی مانده و گشوده رو به همگان است و بسیاری از شرکت‌کنندگان به همین ویژگی‌هایش افتخار می‌کنند، اما این تظاهر‌کنندگان چه می‌گویند؟ معترضان به وال‌استریت می‌گویند که سهامدار دنیای کسب‌وکار آمریکا هستند. آنها درست می‌گویند، زیرا به‌عنوان مصرف‌کننده‌ها، کارمندان و شهروندانی که تحت تاثیر بحران مالی قرار گرفته‌اند، سهامدار دنیای کسب و کار هستند. بنابراین، کسب‌وکارها باید این واقعیت را هر چه سریع‌تر بپذیرند و اگر اکنون به طور فعال درگیر نشوند، به تدریج موضع آنها تضعیف خواهد شد.

شرکت‌های آمریکایی می‌توانند چندین مورد کار انجام دهند: در وهله‌ نخست، کسب‌وکار باید به نکات اصلی معترضان توجه نشان دهد. این نکات عبارتند از: درصد اندکی از آمریکایی‌ها سهم اصلی ثروت را در چنگ دارند و اکثریت آمریکایی‌ها سهم بسیار اندکی دارند و نیز درآمد مدیران ارشد اجرایی نسبت به کارکنان بسیار بسیار بالاتر است. آنها مدعی اند نابرابری اقتصادی پابرجا و در حال افزایش است و پژوهشگران نیز این ادعا را تایید کرده‌اند.

کسب و کارها باید توانایی و قابلیت روش‌های کنونی جبران خسارت و تصحیح جهت رفع این نابرابری را ارزیابی کنند. آنها باید راه‌هایی برای اعطای پاداش بیابند که دوباره به اختلاف درآمدی دامن نزند. توسعه‌ مدل‌های جدید جهت جبران و مدیریت آسان نیست و تنها با مشغولیت درازمدت و صمیمانه با مسوولان تنظیم‌کننده، آکادمی‌ها و نمایندگان کارگران ممکن می‌شود.

ثانیا، کسب‌وکارها باید بتوانند راه‌های همدردی با رنج‌ها و خشم‌های معترضان بابت دغدغه‌های واقعی مزبور را بیابند. این همدردی هم از سوی افراد دارای کسب و کار شخصی ممکن است (همچون ستاره‌های موسیقی) و هم از سوی سرتاسر یک شرکت کسب و کار (همان کاری که شرکت بن اند جری انجام داد). شرکت‌هایی همچون گوگل پیشینه‌ یاری‌رسانی به جنبش‌های اجتماعی را در کارنامه دارند یابیل گیتس و وارن بافت، میلیاردرهایی که سابقه‌ای درخشان کارهای خیریه دارند به همین دلیل، گوگل، بیل گیتس و وارن بافت نمایندگان شایسته‌ای از سوی دنیای کسب و کار برای همدردی با معترضان خواهند بود. کسب‌و‌کارها باید درگیری صادقانه و فعالانه‌ای نشان دهند و بگویند که جهان بازرگانی نمی‌خواهد بخشی از مشکل باشد، بلکه قصد دارد بخشی از راه‌حل آن باشد.

حتی اگر کسب و کارها از بیخ و بن با نظرگاه‌های معترضان مخالف باشند، بازهم باید از موضعی برابر و یکسان با معترضان وارد بحث‌ها و جدل‌های عمومی شوند. دیدگاه رهبران کسب‌وکار بهتر پذیرفته خواهد شد اگر توام با فروتنی طرح شده باشد.

فارغ از اینکه جنبش اعتراضی از هم می‌پاشد یا نیرومندتر می‌شود، نابرابری اقتصادی گسترده‌ مورد اعتراض جنبش به این زودی رفع نخواهد شد. بدین‌ترتیب کسب‌وکارها باید به رخدادهایی که در خیابان‌ها، بیرون از دفاتر اداری آنها رخ می‌دهند، توجه نشان دهند و آن را فرصتی برای یادگیری بدانند و در عین حال، با چشمان باز مراقب باشند که احساسات ضد کسب‌وکار چندان میان عموم

رشد نکند.