کارآفرینی
دو مهارت کلیدی که هرکارآفرینی باید داشته باشد
مترجم: مهرداد واشقانی فراهانی*کتاب «دی ان ای مبتکران: دستیابی به پنج مهارت نوآوران» که اخیرا توسط کلایتون کریستیان، جف دایر وهال گریگرسن نوشته شده است، دو عادت تفکر کلیدی را که من سالها درس دادهام به من یادآوری کرد: مشاهده (Observation) و همکاری (Association)، این عادات یا بهتر بگویم مهارتها که شما با تمرین به آنها دست خواهید یافت در فرآیند تفکر کارآفرینی بسیار مهم هستند. با این حال، این مهارتها را در مدرسه به شما نمیآموزند.
نویسنده: گری هوور
مترجم: مهرداد واشقانی فراهانی*کتاب «دی ان ای مبتکران: دستیابی به پنج مهارت نوآوران» که اخیرا توسط کلایتون کریستیان، جف دایر وهال گریگرسن نوشته شده است، دو عادت تفکر کلیدی را که من سالها درس دادهام به من یادآوری کرد: مشاهده (Observation) و همکاری (Association)، این عادات یا بهتر بگویم مهارتها که شما با تمرین به آنها دست خواهید یافت در فرآیند تفکر کارآفرینی بسیار مهم هستند. با این حال، این مهارتها را در مدرسه به شما نمیآموزند. با «مشاهده» شروع میکنیم که یکی از پنج ویژگی کلیدی مورد نظر کریستیان برای کسانی است که افکار بزرگ در سر میپرورانند. بسیاری از مردم با گوش و چشمانی بسته زندگی میکنند و آنقدر سرگرم آیپد iPod)و گوشیهای هوشمند خود هستند که به دنیا و انسانهای اطراف خود توجهای نمیکنند. با این حال، از همین جا است که افکار عالی بروز میکند. من خودم در تبلت جیبی بیش از۲۲۰ ایده برای کسب و کارهای تازه دارم. شاید اگر من به صحبتهایی که در رستورانها رد و بدل میشود، گوش نمیدادم، بیش از یک سوم تا نیمی از این ایدهها نیز هرگز به ذهنم خطور نمیکرد.
بیشتر اطلاعاتی که شما نیاز دارید، دقیقا روبهروی شما است و انتظار مشاهده و دقت شما را میکشد.اگر شما به هر فروشگاه مواد غذایی که از مدیریت منطقی برخوردار است سری بزنید، میتوانید ۲۰ تا ۳۰ دقیقه وقت صرف کنید و در مورد میانگین سنی، درآمد، تعداد اعضای خانواده وهمچنین قومیت افرادی که مشغول خرید هستند اطلاعات کاملی به دست آورید.
در دوره تفکر کارآفرینی که من درس میدهم، همواره یک بعد از ظهر را در بازار بارتون گریک به مشاهده اطراف میپردازیم. من بررسی میکنم هر مغازه فروشگاه مواد غذایی در طول ۳۰ دقیقه چقدر درآمد کسب میکند؟ در همین مدت فروشگاه چه تعداد مشتری جذب میکنند؟ مردم چه نوع کفش و ساعتی استفاده میکنند؟
دانشجویان من که بین ۱۲۰ تا ۱۷۰ نفر هستند و از طیف گستردهای از تجارب زندگی و پیشینه تحصیلی برخوردار هستند، همواره از تجربهای که از چنین تمرینی کسب میکنند، متعجب میشوند. بسیاری از این دانشجویان، سالها بعد میگویند که این تجربه و مواد این درس چگونه نحوه دید آنها به اطراف را تغییر داده است.
دوستان و دانشجویان دیگری هستند که با من به مکزیک، کاستاریکا، روسیه و تایلند سفر کردهاند و جهان را کنجکاوانه مشاهده کردهاند. این افراد هم معتقد هستند که همه چیز برای آنها تغییر کرده و فرصتها و ایدهها آسانتر به ذهنشان خطور میکند.
نظر دیگری که حتی از تفکر خلاقانه هم مهمتر است، قدرت همکاری (power of association) است.
بسیاری از ایدههای بزرگ صرفا نتیجه ترکیب دو چیز است که همه افراد دائما آنها را میبینند؛ ولی به فکر ترکیب آنها نیستند. در نگاه اول، چنین کاری ساده به نظر میرسد،اما این کار واقعا نیازمند قدرت زیادی میباشد. برای مثال، اولین کار اصلی من کتاب فروشی بود که اولین زنجیره از فروشگاههای بزرگ کتاب را تشکیل میداد. در حالی که اجرای ایدهها سخت و پیچیده بود، هسته اصلی این ایده اصلا اینگونه نبود و خیلی ساده بود. ما مدل کسب و کار خرده فروشی فروشگاه اسباب بازی فروشی «ار یو اس» (R Us) را انتخاب کردیم. این مجموعه دارای فروشگاههای تک محصولی بزرگ با محصولاتی متنوع و قیمتی پایین است. من نیز این مدل را برای کتابهای خود انتخاب کردم. چارلز لازروس، صاحب فروشگاه، دارای ایدهای تک بود و بقیه ما تنها ایده او را در مجموعههای فروش خود استفاده کردیم.
با این حال، تدریس مهارت ترکیب برای من سخت تر از مهارت مشاهده بود.
در زیر به تعدادی از نکات اشاره میکنم:
۱. آرامش داشته باشید. آماده باشید تا هر لحظه ایدهها به سراغ شما بیایند، اما خیلی پافشاری نکنید. سختگیری شما را میتواند به هر ناکجا آبادی بکشاند.
۲. زمان کافی برای بروز ایدههای خود بگذارید. در هر چیزی که میبینید و میشنوید خوب فکر کنید و از هر منبعی از جمله مشاهدات، گفتوگوها و حتی مطالعه کتاب و مجلات، داده و اطلاعات کسب کنید. اجازه دهید تا ایدههای جدید خود را بروز دهند و در فکر خود با آنها بازی کنید. جدول بکشید، تختهها را پر کنید و هر کار دیگری که میتوانید برای بروز ایدههای خود انجام
دهید.
۳.لیستی از چیزهای سادهای که در اطراف خود میبینید تهیه کنید. به عنوان مثال میتوانید از خلاقیتهای کسبوکار که در هفته نامههای «Economist» و «Fortune» یا تبلیغات جدیدی که در تلویزیون و کتابها میخوانید و میشنوید و همینطور از محصولات و خدماتی که دوستان به شما معرفی میکنند استفاده کنید. از کارآفرینان بزرگ گذشته درس بگیرید. سپس، به آرامی شروع به ترکیب لیست کنید. آیا چیزی بین لاس وگاس و آی پد وجود دارد که باعث نوعی رابطه جذاب شود؟
سعی کنید بین ایدهها و مشاهدات خود نوعی رابطه ایجاد کنید. در نگاه اول ازکنار هیچ رابطهای به سادگی نگذرید. اجازه دهید تا این رابطهها شکل بگیرد. حداقل پنج دقیقه کاملا جدی به فرصتهایی فکر کنید که میتواند از این ارتباط به وجود آید.
رهبران و متفکرانی که حقیقتا آغوش خود را به ایدههای جدید باز میکنند، جمع آوری منابع از هر منبعی، از جمله مشاهدات را به حساب میآورند و سپس تلاش میکنند این اطلاعات را به شکلی خلاقانه با هم ترکیب کنند. آنها بیشتر این امکان را دارند در معرض ایدههایی قرار گیرند که سود بیشتری برای جامعه داشته باشد یا حداقل بتواند خدمات بهتری به مشتریان و حوزههای خود ارائه دهد.
* Mehrdadfarahani۱۳۶۵@gmail.com
ارسال نظر