بهبود نظام آموزش و پرورش با تکیه بر روحیه کارآفرینی
دکتر پوریا درنی همدانی
محقق فوق دکترای دانشگاه تیلبورگ در حوزه کارآفرینی
pourya. darnihamedani@gmail. com
آموزش و پرورش از اصلیترین ارکان رشد و اعتلای یک جامعه است و میتواند افراد با کیفیت فعالیت بالا برای ورود به جامعه تربیت کند. در حقیقت زیربنای توسعه اجتماعی و اقتصادی یک جامعه، با تربیت صحیح نسل جوان ساخته میشود. مقصود از آموزش و پرورش در این مقاله، آموزش رسمی در مدرسهها و دبیرستانهای ایران بین ۶ تا ۱۸ سالگی است که سالهای زیاد و مهمی از زندگی افراد را شامل میشود.
دکتر پوریا درنی همدانی
محقق فوق دکترای دانشگاه تیلبورگ در حوزه کارآفرینی
pourya.darnihamedani@gmail.com
آموزش و پرورش از اصلیترین ارکان رشد و اعتلای یک جامعه است و میتواند افراد با کیفیت فعالیت بالا برای ورود به جامعه تربیت کند. در حقیقت زیربنای توسعه اجتماعی و اقتصادی یک جامعه، با تربیت صحیح نسل جوان ساخته میشود. مقصود از آموزش و پرورش در این مقاله، آموزش رسمی در مدرسهها و دبیرستانهای ایران بین ۶ تا ۱۸ سالگی است که سالهای زیاد و مهمی از زندگی افراد را شامل میشود. در اینجا به این موضوع پرداختهایم که چه نوع سیستم آموزشی یا یادگیری برای کودکان و نوجوانان در سنین یاد شده اهمیت دارد تا از زمان تحصیل خود بیشترین بهره را برده باشند. جدا از محتوای دروس در دوران تحصیل مانند ریاضی علوم و... که به عقیده اینجانب باید تمرکز کمتری روی آنها باشد، داشتن یکسری از مهارتها و تخصصها برای زندگی در دنیای رقابتی امروز حیاتی است که نهتنها در آموزش و پرورش بلکه در آموزش عالی نیز توجه اندکی به آنها میشود. این مهارتها و تخصصها که شاید چند دهه پیش چندان ضرورتی در آنها حس نمیشد، حاصل تغییرات در دنیای امروز، مانند پدیده جهانی شدن است که بهتدریج به ایران ما هم رسیده و میرسد. تعدادی از این مهارتها عبارت است از:
1) آموزش مهارتهای کارآفرینانه: دانشآموزان بیشترین میزان سردرگمی را در زمان انتخاب رشته دانشگاه تجربه میکنند، چراکه برای اولین بار کسی نیست که دقیقا به آنها بگوید چه کار باید بکنند و چه رشتهای بهترین رشته برای آنها است. نتیجه هم تلاش همه برای تعداد معدودی رشته «آیندهدار» میشود، بدون اینکه هر کس دقیقا بداند استعدادش در چه حوزهای است. دانش آموزان در دوره دبیرستان صبح تا ظهر (یا بعد از ظهر) در کلاسهای خشک و غیرمنعطف مینشینند و صحبتهای تئوریک معلم را تحمل میکنند، درحالیکه انرژی دوران نوجوانی آنها به فعالیت سازنده تبدیل نمیشود. هرگز از آشنایی با دانش و مهارتهای کارآفرینی بهرهای نمیبرند و نمیدانند که اگر ایده نوآورانهای برای کار داشته باشند چطور میتوانند آن را عملی کنند. بدیهی است که ایدهها ممکن است به شکست برسد، اما شکست در سن ۱۸-۱۷ سالگی بسیار قابل تحملتر از شکست در سن ۴۰ سالگی است. علاوهبر این، تجربه کارآفرینی در سن پایین افراد را سختکوشتر بار میآورد و با واقعیتهای جامعه آشناتر میسازد. در نهایت، چنین تجربهای کمک میکند که افراد در مورد علایق و توانمندیهای خود «اطلاعات» کسب کنند و بازخورد بگیرند؛ اطلاعاتی که در آینده میتواند برای تعیین جهت شغلی بسیار ارزشمند باشد.
2) تمرکز بالا بر زبان انگلیسی و زبان سوم: در دنیای رقابتی امروز، دانش زبان انگلیسی (بهویژه) و زبان سوم مانند آلمانی یا فرانسه یا اخیرا چینی (برای مزیت رقابتی) اهمیت فراوان دارد. این مهم هنگامی از سوی افراد درک میشود که به بازار کار وارد شوند و با بازارهای بینالملل در ارتباط باشند. خوشبختانه به خاطر شرایطی که پس از برجام به وجود آمده، امیدها برای ورود به بازارهای جهانی و دادوستدهای بینالمللی بالاست. تجربه من از برخورد با هموطنان، بهویژه در خارج از ایران نشان میدهد با وجود ادعای تسلط، متاسفانه سطح زبان چندان بالایی وجود ندارد؛ بهویژه مهارتهای صحبت کردن یا نوشتن که شخص باید فعالانه از زبان خارجی استفاده کند جای پیشرفت بسیار دارد. آموزش زبان در مدارس ایران با تمرکز بیش از حد بر گرامر و تا حدی حفظ کردن لغات است و چون کلاس به زبان انگلیسی برگزار نمیشود، مشارکتی از سمت دانش آموزان وجود ندارد. بهعلاوه آموزش زبان از سنین کودکی (دبستان) میتواند تفکر به زبان خارجی و روانی صحبت را تقویت کند. خوشبختانه شنیدهها حاکی از آن است که والدین امروزی به اهمیت زبان (لااقل در شهرهای بزرگ) پی بردهاند و از سنین کودکی فرزندان خود را به کلاسهای زبان میفرستند.
3) توانمندسازی جهت بحث و گفتوگو: در دانشگاه محل تحصیل من در هلند (دانشگاه اراسموس) کلاسهایی برای آموزش مناظره برگزار میشود. به این شکل که دو تیم (غالبا دو نفره) خود را برای موضوعی آماده میکردند و در چند دور بحث منطقی سعی میکردند که صحبتهای یکدیگر را نقد کنند. در این کلاس جذاب، افراد پایههای استدلالی یکدیگر را به نقد میکشیدند و با هیجان (بدون خشونت و توهین البته!) سعی در حمله به نظرات یکدیگر داشتند. چنین کلاسها یا فعالیتهای مشابه بسیار میتواند برای دانشآموزان یا دانشجویان ما مفید باشد. در فرهنگی مانند فرهنگ ما که نیاز به یادگیری، نقد کردن و نقد شدن فزاینده است و در فضای عمومی اغلب شاهد هستیم که گفتوگوها جای خود را به مشاجرات و مشاجرات متاسفانه به درگیری تبدیل میشوند، یادگیری بحث و استدلال منطقی مهارتی است که نه فقط دانشآموزان بلکه همه شهروندان از آن بهرهمند خواهند شد. بنابراین آموزش آن از دوران کودکی میتواند بسیار به رشد و اعتلای جامعه کمک کند.
4) مهارتهای مورد نیاز در بازار کار: آموزش مهارتهای ارزشمند برای بازار کسبوکار باید یکی از اولویتهای آموزش و پرورش و آموزش عالی باشد. با این وجود، در دانشگاهها و مدارس ایران چندان به این مقوله مهم پرداخته نمیشود. نتیجه اینکه دانشآموزان و دانشجویان (و حتی فارغالتحصیلان) از خود میپرسند ارزش موضوعاتی که یاد میگیرند، چیست؟ نگارنده میپذیرد که این مهارتها بیشتر در حوزه تحصیلات بعد از دوران دبیرستان قرار میگیرد، اما همچنان میتواند از مدارس شروع شود. مهارتهایی چون ارائه مطلب، کار جمعی، انجام تحقیق و جستوجو در موضوعی خاص و نوشتن یک گزارش شکیل کاری است که برای رشد کارآفرینی بهتر است از دوران مدرسه شروع و تمرین شود. این مهارتها در آینده بسیار برای فرد، کارفرما و جامعه مفید هستند و در اغلب کارها چنین مهارتهایی موجب توانمندی شخص میشود.
از دیدگاه نگارنده آموزش و پرورش در ایران به تحولی اساسی نیاز دارد تا دانش و مهارتهای مورد نیاز دانشآموزان را در دنیای رقابتی کسبوکار امروز فراهم آورد. آموزش و پرورشی که بر اساس نیازهای چند دهه پیش ایجاد شده است، میتواند با تکیه روحیه کارآفرینی و نوآوری مدیریت ارشد، به تغییرات بنیادی و در نهایت شکوفایی دست یابد. در این میان توجه به تحولات و نقش استراتژیک ایران در عرصه جهانی از یک سو و رسالت حقیقی آموزش و پرورش در آمادهسازی نوجوانان برای ساختن ایرانی آباد از سوی دیگر، میتواند بسیار راهگشا باشد.
ارسال نظر