تاملی در باب برندگان هفدهمین جشن خانه سینما
نسبت جایزه با مردم
علیرضا مجمع
حتما خبر دارید که هفدهمین جشن خانه سینما در عمارت مسعودیه برگزار شد و جایزههایش هم تقسیم شد.
تقسیم جوایزی که حتما باید ابهامهای آن در فرصت مناسب بررسی شود. اینکه چرا جایزه انجمن منتقدان که هر دوره به فیلم برتر سال داده میشد، این بار جایش خالی است یا اینکه فیلم «قصهها» که باعث شد دبیر جشن در حرفهایش به آن اشاره کند حتی یک جایزه هم از دوره هفدهم به خانه نبرد. ابهام در تقسیم جوایز زمانی پررنگتر میشود که فیلم «چند متر مکعب عشق» از این جشن هشت جایزه گرفت و علاوهبر سه جایزه اصلی (فیلم، کارگردان و فیلمنامه) و یکی، دو جایزه فنی جایزه بهترین استعداد سینمای ایران را هم از آن خود کرد.
علیرضا مجمع
حتما خبر دارید که هفدهمین جشن خانه سینما در عمارت مسعودیه برگزار شد و جایزههایش هم تقسیم شد.
تقسیم جوایزی که حتما باید ابهامهای آن در فرصت مناسب بررسی شود. اینکه چرا جایزه انجمن منتقدان که هر دوره به فیلم برتر سال داده میشد، این بار جایش خالی است یا اینکه فیلم «قصهها» که باعث شد دبیر جشن در حرفهایش به آن اشاره کند حتی یک جایزه هم از دوره هفدهم به خانه نبرد. ابهام در تقسیم جوایز زمانی پررنگتر میشود که فیلم «چند متر مکعب عشق» از این جشن هشت جایزه گرفت و علاوهبر سه جایزه اصلی (فیلم، کارگردان و فیلمنامه) و یکی، دو جایزه فنی جایزه بهترین استعداد سینمای ایران را هم از آن خود کرد. اما حرف ما این نیست. سوال بسیار ساده است:
نسبت این جایزهها با مردم کجاست؟ اینکه خانه سینما بهعنوان تنها متولی غیردولتی صنوف سینمای ایران و تنها جایی که فلسفه وجودیاش مستقیما به مردم و جیب آنها وابسته است، در جایزههایش مثل جشنوارههای هنری به فیلمها نگاه میکند. اگر جشنواره فیلم فجر درست یا غلط براساس شکلی از سیاستگذاری به بعضی فیلمها جایزه میدهد و آنها را تشویق میکند و بعضی دیگر را نه، جشنوارهای است که هنوز فیلمهایش را مردم ندیدهاند و بالطبع نمیتوان از نسبت فیلمها در برقراری ارتباط با مردم تخمین درستی داشت، بنابراین از نگاه هنری جایزه میدهد و دست کم سعی میکند سلیقه مردم را هم در جایزهها لحاظ کند (نمونهاش همین جشنواره قبل و جایزههای «رخ دیوانه» که در گیشه هم مقبول نظر مردم افتاد)، اما نسبت جایزههای جشن هفدهم خانه سینما با مردم در کجاست؟ وقتی فیلمی جایزههای اصلی را به خانه میبرد که در مواجهه با مخاطب عام اقبالی معمولی داشته است، ناخودآگاه این نشانی را به مخاطب و فیلمسازان دیگر میدهیم که گیشه (در معنای درستش) آنچنان عنصر مهمی برای ما نیست.
بعد همین فعالان سینما در ادامه مسیرشان در چند سمینار بهعنوان کارشناس حضور پیدا میکنند و درباره نبود اقبال مردمی برای سینمای ایران حرف میزنند. بهتر است از همین نقطه به نتیجه قطعی برسیم که در مزرعهای که بذرهای ناتوان کاشته میشود، توقع محصول پر بار نمیشود داشت. جملهای را که در چند روز گذشته شنیدهام در آخر این یادداشت میگویم و خلاص تا عمق ماجرا برایتان روشنتر شود: یکی از فیلمسازان جوان چند روز قبل در جایی گفت: برای گروه «هنر و تجربه» دارم فیلم میسازم. نسبت فیلمهای این گروه را با مردم و مخاطب عام به معنای درست کلمه خودتان تشخیص دهید.
ارسال نظر