پاسخ دوباره حافظ ناظری به منتقدان

حافظ ناظری شب‌های پنجم و ششم شهریورماه به شیراز می‌رود تا «سمفونی رومی» را در باغ عفیف‌آباد روی صحنه ببرد. این آهنگساز چندی پیش این آلبوم را منتشر کرد و توانست رکورد پرفروش‌ترین اثر خاورمیانه را در غرب به دست بیاورد. البته انتشار این اثر باعث شکل‌گیری حاشیه‌های زیادی شد و کار به جنجال رسانه‌ای کشید و ناظری هم به اغلب آنها پاسخ داد. به گزارش خبرآنلاین، او در آستانه برگزاری کنسرتش می‌گوید افتخار می‌کند که توانسته با این اثر پلی میان فرهنگ شرق و غرب بزند.

او معتقد است نقدکنندگان بیش از اینکه بر اثر تمرکز کرده باشند حب و بغض‌های شخصی خود را بیان کرده‌اند و درباره حرف‌های هوشنگ کامکار می‌گوید که سخنانش نه خودستایانه که علمی بوده و انتقادات آقای کامکار از سر حسادت.

ناظری می‌افزاید: «ایشان پیش از آن حرف‌هایی زده بودند که من در برابرشان سکوت کرده بودم ولی به آن مرحله که رسید ناچار شدم. منتقدان به من همه چیز گفتند؛ گفتند اثرت کلاسیک نیست ولی در «سایت بیلبورد» به اثر شماره یک کلاسیک تبدیل شد و در «سونی» در زیر شاخه گرمی کلاسیک بیرون آمد. گفتند ۳۸ برنده گرمی در اثر نبوده بلکه ۲۵ نفر بودند، بعد ثابت شد من اشتباه کرده‌ام و تعداد برندگان ۴۲ نفر بوده است. البته آقای کامکار در نشست خبری حرف‌هایی زده است ولی اصلا در حد من نیست که بخواهم جواب این چیزها را بدهم.

چندی پیش حسین علیزاده آهنگساز برجسته ایرانی گفت که جوانان توهم نوآوری دارند. حافظ ناظری در پاسخ به علیزاده این آهنگساز پیشکسوت را به مسی تشبیه می‌کند و می‌گوید: «اگر لیونل مسی ۶۰ ساله شود و از خودش نابغه‌تر در فوتبال پیدا شود مسی از او تقدیر خواهد کرد ولی در دل از اینکه کسی بهتر از او پیدا شده طبیعتا از نظر روانشناسی موضع گیر می‌شود. این استادان چون دوره‌شان تمام شده جلوی بسیاری از اتفاقات جبهه می‌گیرند. البته باید دید که جوانان ما واقعا کار خلاقانه می‌کنند یا نه. باید دید خلاقیت چیست. وقتی شما روند کار آقای علیزاده را نگاه کنید، ایشان از نظر خلاقیت و نوآوری کارهایی دارد که در زمان خود خلاقانه بوده است ولی کارهای وی اشراف بر سنت هم داشته است.

من کارهایی که بسیاری از استادان در ۲۰ سال گذشته منتشر کرده‌اند را گوش نکرده ام یا اینکه به نظرم برخی از آنها حرفی برای گفتن نداشته است. با این حال در کار ترکمن آقای علیزاده می‌بینیم ایشان ردیف موسیقی ما را نواخته و بعد قطعه ترکمن را به‌عنوان برداشت ایشان از موسیقی ایرانی اجرا کرده است. این خلاقیتی است که می‌توان درباره آن صحبت کرد چون آدمی است که به‌خوبی سنت را می‌شناسد. مانند پدر من. پدرم آنقدر بر موسیقی سنتی اشراف دارد که از دل آن چیز تازه‌ای آفریده است و این خلاقیت است. با این حال ۹۹ درصد از موسیقیدان‌های هم نسل من اشراف بر موسیقی ندارند.» این آهنگساز در بخش دیگری از حرف‌هایش به این نکته اشاره می‌کند که اگر هزاران اثر درخور ارائه کند باز هم او را به‌عنوان فرزند شهرام ناظری می‌شناسند. او معتقد است که فرزند شهرام ناظری بودن در موفقیت جهانی‌اش هیچ تاثیری نداشته است و می‌گوید: «موسیقیدانان ایرانی در جهان به اندازه یک قطره هم شناخته شده نیستند و استادان ما وقتی خارج از کشور کنسرت می‌گذارند شاید تعداد زیادی هم در کنسرت‌ها شرکت نمی‌کنند پس من هر کاری آن سوی دنیا کرده ام فقط خودم بوده ام. به نظر من مطرح شدن در کشوری ۷۰ میلیون نفری ساده‌تر از مشهور شدن در جهان ۵ میلیارد نفری است. در ایران یکی از خصلت‌های ما اسطوره‌سازی است هرچند در نسل جدید این خصلت دارد از میان می‌رود. من اگر هزاران برابر از شهرام ناظری موفق‌تر باشم تا ابد پسر شهرام ناظری خوانده می‌شوم چون در ایران نام‌های شهرام ناظری و شجریان، ورای موسیقی شده‌اند و اینک جزئی از فرهنگ ایران هستند.»

او درباره انتقاداتی که از پدرش می‌شود هم می‌گوید: «پدر من نه اهل مافیا و نه سیاست‌بازی است. در کشور ما کسانی که به نام می‌رسند به جز هنرشان اتاق فکری دارند که برایش سیاست‌گذاری می‌کنند. پدر من آنقدر انسان پاکی است که همه عمر از او سوءاستفاده شده و حقش را خورده‌اند. همه هنرمندانی که در ایران می‌شناسید در کنار شهرام ناظری شناخته شده‌اند؛ هوشنگ کامکار با گلستانه، تنبور شمس، آقای علیزاده شورانگیز، آقای عندلیبی با بی قرار و کیش مهر و.... در صورتی که آقای شجریان بهترین آثار زندگی خود را در کنار مشکاتیان ساخته و مشکاتیان دلیل آن کارها بوده است. باید به این فکر کنید و تاثیر پدرم را ببینید که همه کسانی که در کنارش بوده‌اند بهترین آثار خود را خلق کرده‌اند. آقای علیزاده با یک سال فاصله شورانگیز را با پدرم و راز و نیاز را با افتخاری تولید کرده است؛ آن تبدیل به شورانگیز و این تبدیل به راز و نیاز شده است.»